در دفاع از حزب کمونیست ایران ( بمناسبت سالروز تأسیس حزب )

در دفاع از حزب کمونیست ایران

( بمناسبت سالروز تأسیس حزب )

فرشید شکری

                 به سی و پنجمین سال از تأسیس حزب کمونیست ایران نزدیک شده ایم. در یازدهم شهریور ماه سال ۱۳۶۲ خورشیدی، حزب کمونیست ایران در کنگره ی مؤسس بنیانگذاری شد، و رسماً اعلام موجودیت کرد. تشکیل حزب کمونیست ایران در آن دوره، رویداد بسیار با اهمیتی برای جنبش کارگری – کمونیستی ایران محسوب می شد. با موجودیت یافتن این حزب سرنوشت کمونیسم در ایران تحت تأثیر قرار گرفت.

اما، چه فاکتورهایی در بنیاد نهادن حزب کمونیست ایران که فصل نوینی در پیکار طبقه ی کارگر علیه بورژوازی را پایه ریزی کرد، دخالت داشتند یا به سخن دیگر، کدام سازه های عینی و واقعی ایی تشکیل آنرا ضروری ساختند؟ برای پرداختن به این سئوال شاید بهتر باشد مختصراً به تاریخ رجوع کنیم و عواملی را که در تأسیس حزب نقش داشتند، برشمریم.

چندی بعد از شروع قیام توده های ستمدیده ی ایران  برضد رژیم سرمایه داری و مستبد پهلوی در ۱۳۵۷ شمسی، اعتصابات کارگری متعددی در حمایت از آن قیام عظیم در محیط های کار و رنج راه اندازی شدند، که سرانجام با اعتصاب کارگران شرکت نفت، و سایر مراکز مهم تولیدی و خدماتی، حکومت محمد رضا شاه پهلوی توان و رمق سرکوب خیزش توده های بپا خاسته، و ادامه ی حفظ بقاء خود را کاملاً از دست داد. بمیدان آمدن طبقه ی کارگر، و نقش این طبقه در پیروزی انقلاب سال پنجاه و هفت، تفکرات چپِ رادیکال جامعه را مُنقلب کرد. وقایع پیش آمده در آن دوره، باعث و بانی تدقیق و بازبینی بخشی از کمونیست های جامعه در آراء و اندیشه های _ تا آن زمان موجود _  در میان روشنفکران چپگرا شد و آنها را به تلاش هایی برای نقد و سترون کردن آراء پوپولیستی ( خلق گرایی ) ، مشی چریکی، رویزیونیسم، ناسیونالیسم چپ، و به عبارتی روشنگری در مورد ماهیت سوسیالیسم و کمونیسم بورژوایی و خرده بورژوایی، مُلزم ساخت.

هنوز مدت زیادی از مبارزه ی نظری و تئوریک این دسته از کمونیست های انقلابی ایران با آن تفکرات نگذشته بود که، بورژوازی بقدرت رسیده یورش های برنامه ریزی شده ی سبعانه ایی را به طبقه ی کارگر، و سازمان ها و احزاب کمونیست آغاز کرد. آن تهاجمات وحشیانه ی رژیم که دستگیری های وسیع، شکنجه های قرون وسطایی، اعدام های دسته جمعی و انفرادی، انقلاب فرهنگی در دانشگاههای کشور، برپایی ” شوراهای اسلامی کار ” و ” خانه ی کارگر ” در تقابل با تشکل های کارگری آن موقع، و حمله به حقوق زنان را در پی داشتند؛ شرایط سیاسی وخیم و ناجوری را به کل جامعه و جنبش های اجتماعی خصوصاً جنبش کارگری – کمونیستی تحمیل کردند. خفقان، بگیر و بِبَند، شکنجه، و کشتار و خونریزی به وسیله ی رژیم سرمایه داری – استبدادی جمهوری اسلامی موقعیتی را آفرید که در آن اغلب احزاب و سازمان های سیاسی چپ رفته رفته و یکی پس از دیگری در معرض انحلال و فروپاشی قرار گرفتند.

نتیجتاً می بایست چاره ایی اندیشه می شد و حرکتی به منظور جمع آوری نیرو و پاسخ دادن به تهاجمات رژیم و از این طریق بیرون آمدن از آن وضعیت نامساعدی که جنبش کارگری – کمونیستی ایران، و در کل صف انقلاب و آزادیخواهی کشور دچارش شده بود، صورت می گرفت. عقلانی ترین و مؤثرترین راهکار از نظر آن نسل از کمونیست های جامعه، اتحاد و جمع شدن دور هم، و تأسیس یک حزب کمونیست رزمنده و پرچمدار « مارکسیسم انقلابی » که از گرایشات انحرافی و غیر مارکسیستی فاصله داشته و طبقه ی کارگر در محور استراتژی آن باشد، بود.

از اینرو، از سویی حملات ضد انقلاب تازه به قدرت رسیده _ در جایگاه آلترناتیو بورژوازی ایران و دول امپریالیستی غرب _ به صف انقلاب و آزادیخواهی، و از سوی دیگر بازنگری در تفکرات غالب یعنی تلاش برای رادیکالیزاسیون گفتمان و بینش چپ، و توأم با این تقویت جنبش های اعتراضی جامعه و در رأس آنان جنبش کارگری – کمونیستی ضرورت تاریخی، و سیاسی – اجتماعی تأسیس حزب کمونیست ایران ( حزبی با مشخصات فوق ) را در دستور بعضی از نیروها و جریانات چپِ رادیکال در آن دوران گذاشت. بدین سان با تأسیس حزب کمونیست ایران طی یک پروسه ی چند ساله توسط جریان خوش فکر، رادیکال و انقلابی اتحاد مبارزان کمونیست، و کومه له که سال ها پیش از ساختن حزب به سبب دفاع پیگیرانه اش از حقوق کارگران و زحمتکشان کردستان و ایران، و پافشاری بر مبارزه ی طبقاتی علیه نظام سرمایه داری به یک جریان پر نفوذ در این منطقه ارتقاء یافته بود، و همچنین تعدادی از جریانات موسوم به خط ۳ که به واسطه ی مبارزات و جانفشانی هایشان در قبل و بعد از انقلاب پایگاهی در بین لایه هایی از کارگران و توده های محروم ایران داشتند، افق و چشم انداز مبارزاتی امیدوار کننده ایی را در مقابل این نیروها گشود، و شور و شعف زیادی را در میان کارگران آگاه و دیگر انقلابیونِ کمونیست پدید آورد.

تشکیل حزب کمونیست ایران که چون خاری در چشم دشمنان طبقه ی کارگر و دوستداران ریاکار توده های ستمکش کشور فرو رفته بود، رژیم بورژوا – اسلامی و جریانات راست اپوزیسیون در ایران و کردستان را برای نابودی آن به تقلا و تکاپو انداخت. رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی، و اپوزیسیون بورژوایی اش، از میان آنها حزب دموکرات کردستان ایران، که از این واقعه خشمگین و آشفته شده بودند، در همکاری نا نوشته و اعلام نشده ایی علیه کمونیسم، و مشخصاً حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن ( کومه له ) وارد عمل شدند.

هر کدام از اینها با ابزار و امکانات مادی، تبلیغاتی، و تسلیحاتی ایی که در اختیار داشتند، کوشیدند تا مردم عادی شهرها و روستاهای کشور از جمله کردستان را گمراه سازند، مرعوب نمایند، و از آرمان های کمونیسم و حزب کمونیست ایران دور کنند. فعالیت های تبلیغی ضد کمونیستی، توطئه های گوناگون، به علاوه ی یورش های نظامی گاه و بیگاه حاکمیت، و آنگاه تحمیل جنگ و خونریزی به حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن ( کومه له ) از جانب حزب دموکرات کردستان ایران، این تشکیلات را با مشکلات و دشواری های عدیده ایی دست به گریبان ساختند. با این وجود با جانفشانی و از خود گذشتگی نیروی پیشمرگ کومه له، و اعضاء و کادرهای تشکیلات، ایستادگی و مقابله ی جانانه ایی در برابر تمامی این تعرضات براه افتاد و حزب کمونیست ایران بیش از قبل با سر بلندی به مبارزه اش ادامه داد.

پس از آن دوره و درست به دنبال پایان جنگ سرد و فروپاشی بلوک شرق در سال های نخست دهه ی نود میلادی، دوباره دشمنان قسم خورده ی طبقه ی کارگر و کمونیست ها، به تأسی از تئوریسین های سرمایه داری بازار آزاد، و رسانه ها و بنگاههای تبلیغاتی قدرت های امپریالیستی غرب که در بُعد بین المللی سرگرم قبولاندن نظریه ی ” پایان تاریخ ” بودند و فروپاشی سرمایه داری دولتی در اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اقماری آن را ناکارآمدی و شکست کمونیسم جا می زدند، همه ی توان خود را بکار بستند تا کارگران و زحمتکشان جامعه از کمونیسم و احزاب کمونیست همچون حزب کمونیست ایران دلسرد شوند، در برابر نظم موجود تسلیم گردند، و به نجات خود از چنگال شیوه و مناسبات تولیدی حاکم نیندیشند. ولی این تبلیغات جنگ سردی و ضد کمونیستی با زحمات بی دریغ کمونیست های متشکل در حزب کمونیست ایران، و دیگر احزاب کمونیست تا حدودی بی ثمر ماندند.

بعدها، و در یک مقطع دیگر از تاریخ حزب ( چند سال پس از انشعاب اول ) ، جناح راست در درون صفوف حزب کمونیست ایران و کومه له به رهبری عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده که سوای تغییر ریل و بازگشت به آغوش ناسیونالیسم کورد، دگرگون شدن اوضاع منطقه و جهان، و سپستر بروز تحولاتی در صحنه ی سیاسی کشور یعنی سر درآوردن ” جنبش رفرمیسم بورژوایی ” و روی کار آمدن “اصلاح طلبان حکومتی” در خرداد ۱۳۷۶ شمسی، در بینش و افکار آنان تأثیر گذاشته بودند، به کمپین ضد کمونیست ها پیوستند و نقشه ی بیرون آوردن کومه له از حزب کمونیست ایران را طرح ریزی کردند. آنها برای پیشبرد پروژه ی انهدام حزب کمونیست ایران، و دستیابی به اهدافشان، به اقداماتی بدور از پرنسیپ های سیاسی و اخلاقی شناخته شده در حزب متوسل شدند که با مخالفت و برخورد قاطعانه ی اکثریت اعضاء در تشکیلات علنی و تشکیلات های داخل و خارج کشور روبرو گردیدند و عاقبت الامر چون دریافتند هرگز کاری از پیش نمی برند، لذا راه انشعاب را برگزیدند.

اگرچه آنان که تا آن هنگام بنا به هر دلیلی خود را مارکسیست می نامیدند و در دوره ایی از حیات سیاسی اشان [ بظاهر یا بطور واقعی ] جزو مدافعین دو آتشه ی طبقه ی کارگر و توده های زیر دست ایران و کردستان به شمار می رفتند، توانستند این تشکیلات را دو شقه کرده و بدرجاتی باعث تضعیف آن در ماه های نخست انشعاب در سال دو هزار میلادی شوند، ولیکن با گذشت زمان نه فقط ماهیت اشان برای طبقه ی کارگر و زحمتکش، و نیروهای چپ و کمونیست کشور روشن تر شد و پروژه ی آنها شکست خورد، بلکه بر خلاف حساب هایی که کرده بودند، حزب کمونیست ایران با تداوم مواضع و جهت گیری های شفاف، صحیح و رادیکالش ضمن کسب اعتبار بیشتر نزد جنبش های اعتراضی جامعه به موقعیت ویژه تری در بین سازمان ها و احزاب چپ و کمونیست هم رسید.

امروزه برای دوستان و دشمنان حزب کمونیست ایران محرز و ثابت شده که این حزب علی رغم ضربات پلیسی و ترور برخی از رهبرانش، جانباختن تعداد زیادی از پیشمرگان، اعضاء و کادرهایش، و تحمل دو جدایی و انشعاب همانند همیشه قرص و محکم روی پاهای خویش ایستاده است. حزب کمونیست ایران با عملکرد درست خود، و با داشتن برنامه ایی که در آن علاوه بر خواست ها و مطالبات اقتصادی و سیاسی کارگران، از حق برابری زنان با مردان در تمامی عرصه ها، برسمیت شناختن حقوق ملل تحت ستم و… به تفصیل و با شفافیت سخن رانده، و بر حمایت از پیکارهای آزادیخواهانه و جنبش های اجتماعی علیه کلیه ی تبعیضات موجود تأکید کرده، و نیز با دارا بودن یک « استراتژی کمونیستی » در صف مقدم نبرد برای رهایی کارگران و فرودستان ایران از شر استبداد و نظام استثمارگر سرمایه داری جای دارد.

 در این ایام که مصادف با سالروز تأسیس حزب کمونیست ایران است احتمالاً برخی ها به ارزیابی از فعالیت های تاکنونی این حزب بپردازند. آنچه اجمالاً در این رابطه می توان ابراز کرد این است که حزب کمونیست ایران در طول همه ی این سال ها سر سختانه از منافع عالیه ی طبقه ی کارگر دفاع کرده، ذره ای از تعهدش نسبت به مبارزه برای رهایی کارگران و مردم ستمکش ایران به نیروی خود، عدول نکرده، و افق سوسیالیسم را در برابر دیدگان آنان ترسیم کرده است.

مضاف بر این، حزب کمونیست ایران تئورهای ” چپ های بورژوا و خرده بورژوایی ” که امر انقلاب کارگری و برقراری سوسیالیسم در ایران را منوط به انطباق یافتن روبنای سیاسی با زیر بنای سرمایه داری ( تغییر دولت های استبدادی به دموکراتیک ) ، و یا رشد نیروهای مولده و انکشاف اقتصاد کاپیتالیستی می دانند و این ” گذارها ” و ” تحولات ” را لازمه ی هموار شدن مسیر رسیدن به اهداف فوق می پندارند، به نقد کشیده است. این حزب از بدو تأسیس تا به اینک به امکان تحقق سوسیالیسم در یک کشور باور و اعتقاد راسخ داشته و به صراحت نظرات کسانی که برخلاف این می اندیشند، رد کرده است.

جدیت حزب کمونیست ایران برای مُبدل شدن به حزبی که دارای بافتی تماماً کارگری باشد، کوشش های خستگی ناپذیرش جهت سازمانیابی کارگران در تشکلات و نهادی مستقل و طبقاتی، فعالیت های مستمرش در راستای بالا رفتن سطح آگاهی سیاسی – طبقاتی توده های کارگر و متشکل شدن ایشان در حزب سیاسی خود ( تحزب کمونیستی کارگران ) ، تلاش برای ساخته شدن قطب سوسیالیستی در برابر جناح های مختلف بورژوازی ایران، و مبارزه ی بی امانش به منظور « تحقق انقلاب پرولتری و بقدرت رسیدن طبقه ی کارگر، و ایجاد ساختمانِ سوسیالیسم » ، گوشه های دیگری از پراتیک انقلابی این حزب در طول سی و پنج سال گذشته بوده اند.

در خاتمه به مناسبت سالروز تأسیس حزب کمونیست ایران باید گفت: دفاع از تشکیل حزب کمونیست ایران در واقع دفاع از جنبش کارگری – کمونیستی ایران و مبارزات اجتماعی، سیاسی، تئوریکی و نظری ایی است که در دهه ی شصت خورشیدی چپ و کمونیسم در ایران را متحول نمود. دفاع از بنیان گذاشتن حزب کمونیست ایران، دفاع از یک حزب مارکسیستی است که در رویارویی با بورژوازی کورد و غیر کورد و افشاگری در خصوص ماهیت واقعی سازمان ها و احزاب بورژوا- لیبرال و ناسیونالیست، ذره ایی کوتاهی نکرده است.  دفاع از احداث حزب کمونیست ایران، دفاع از جنبش سوسیالیستی مردم کردستان به رهبری کومه له در مقابل جنبش بورژوایی کورد است. دفاع از تأسیس حزب کمونیست ایران، تقابل با نظرات آنهایی است که می خواهند تاریخ مبارزه ی پر افتخار حزب، سیاست ها و سمت گیری های صحیح و انقلابی اش، و خط کمونیستی حاکم بر آن را تحریف کنند.

شهریور هزار و سیصد و نود هفت شمسی

زرگویز