نه هر چشمی، نظر دارد

نه هر چشمی، نظر دارد

ضمیمه نشریه شماره ۷۷۶ انترناسیونال، ۱۵ اوت ۲۰۱۸، تماما به مصاحبه حمید تقوائی با کانال جدید، اختصاص یافته است.

عنوان مصاحبه چنین است: “چهار رکن رهائی جامعه، منشور انقلاب و رهائی جامعه”

در لابلای این گفتگو، فرازهائی از بحث منصور حکمت در “انجمن مارکس لندن”، “آیا پیروزی کمونیسم در ایران ممکن است”، مارس ۲۰۰۱، وام گرفته شده است.

اما انگار در یک چشم بندی، پیشینه و سوابق جدلهای مهم گرایشات مختلف سیاسی و مصاف روایات متفاوت از کمونیسم و سوسیالیسم، در جنبش کمونیسم کارگری ایران، همراه با عناصر و فعالان آن رویکردها و صف بندیها و کشمکش ها، از انظار پاک شده اند.

منصور حکمت از اوضاع سیاسی و با پیش فرض “وجود” و در “دسترس بودن” حزب کمونیست کارگری در راستای ممکن بودن پیروزی کمونیسم سخن میگوید. او در مقدمه همان بحث، چنین گقته است:

“این بحثى است راجع به اوضاع سیاسى ایران و نیروهاى سیاسى ایران. کمونیسمى که من اینجا در مورد پیروزی‌اش بحث میکنم، دارم بعنوان یک نیروى سیاسى در جامعه امروز ایران از آن صحبت میکنم. آیا این نیروى سیاسى میتواند پیروز شود؟ “(خط تاکیدها از من است)

اما عنوان گفتگو با حمید تقوائی، متفاوت است: “منشور انقلاب”. و همه، دستکم کسانی که تاریخ جدلهای درون کمونیسم کارگری برایشان معرفه است، حتی مستقل و صرفنظر از اینکه در آن مصافها و جنگ و جدلها، در کدام جهت قرار گرفتند، میدانند که یک نقطه عطف مهم، بحث “حزب و قدرت سیاسی” بود. در برابر آن بحث کنگره دوم حزب کمونیست کارگری، صف بندیهای جدیدی شکل گرفتند. عده ای، که از روزنه جنبش دوخرداد، نوید و پیام “متعارف شدن” جمهوری اسلامی را دریافت کرده بودند، در جستجوی تئوری عامه پسند و ظاهرا روایت “مارکسی” از تحولات پیش رو برآمدند: منصور حکمت و کمونیسم کارگری، “طبقه کارگر” و “شوراها” را از قدرت کنار گذاشته اند! و با آن بهانه از حزب کمونیست کارگری “رفتند”. اولی، عده ای که در حاشیه “ماندند”، به عنوان الترناتیو بحث حزب و قدرت سیاسی، که سوال آیا پیروزی کمونیسم در ایران ممکن است، با پیش فرض وجود آن “نیروی سیاسی” مطرح شد، “انقلاب” را وارد معادله کردند. جالب این است که سه سال قبل از این سمینار منصور حکمت، یعنی در پلنوم ۹ حزب کمونیست کارگری، نوامبر ۱۹۹۸، وزن و جایگاه “انقلاب” در سوسیالیسم و کمونیسم بطور کلی و تعلق به میراث های چپ “ذ۷”ی در ذهنیت حمید تقوائی بطور ویژه، به او خاطر نشان شد:

” رفیق حمید، در اثبات ضرورت و فوریت شعار جمهورى سوسیالیستى مخاطب خود را در درون و بیرون حزب در قامت یک چپ پنجاه و هفتى و “مرحله انقلابى” تصویر میکند و براى چنان ذهنیتى استدلال میکند.”

رجعت به آن تعلق به “انقلاب” علی العموم و انقلاب ۵۷ علی الخصوص، در گفتگوی کانال جدید با حمید تقوائی، بنابراین صرفا و منحصرا از تب ناشی از اوضاع کنونی جامعه ایران، سرچشمه نگرفته است. برعکس، نشان از جان سختی همان گرایش چپ ۵۷ی در طول دوران جنبش کمونیسم کارگری و مقاومت مستقیم و منفی در برابر مبانی کمونیسم کارگری است.

نه دوستان عزیز، تاریخ کمونیسم کارگری و جدلها و مصافها و انشقاقها و انشعابهای این جنبش و حزب سیاسی اش، صفحات سفید نیستند. بحث حزب و قدرت سیاسی، و ممکن بودن پیروزی کمونیسم در ایران به اتکاء یک نیروی سیاسی، و نه طبقه و شورا و انقلاب، صاحب دارد، همانطور که بحث حزب و انقلاب و موضع دترمینیستی سیر تکامل روندهای تاریخ نیز صاحبان خود را داشته و کماکان دارد. آکتورهای روایت اول از کمونیسم کارگری را در دستگاه فکری و تعقل دسته دوم مونتاژ نکنید. چه، این دومیها در زمین سفت سیاست، تقریبا همگی وا رفتند و از تزها و سیاستهائی که در دوران شکوفائی کمونیسم کارگری، با هیاهو و جنجال و عوامفریبی و حتی پاپوش دوزیهای نازل، آراستند و و حول آن گرد و خاک بپا کردند، دست کشیدند و خود پراکنده و منزوی و ساکت شدند. بازسازی یک پدیده و گرایش شکست خورده و عقیم، با نوستالژیهای چپ ۵۷ی توهم است.

امیدوارم جامعه و بویژه نسل جوان ایران که هیچ خاطره و تعلقی به توهمات انقلاب ۵۷ ندارد، با ادبیات کمونیسم کارگری و آثار منصور حکمت آشنا شوند. تا متوجه شوند که:

هر گِردی، گردو نیست؛ و نه هر چشمی نظر دارد.

۱۶ اوت ۲۰۱۸

Iraj.farzad@gmail.com