آیا این سیاست “رسمی” کومه له، در رابطه با “پژاک” است؟

آیا این سیاست “رسمی” کومه له، در رابطه با “پژاک” است؟

به این سوال و جواب دقت کنید:

خبرگزاری فرات: نظر شما در مورد پروژه‌ی اقدام دمکراتیک پژاک و کودار چیست؟ تا به حال حمایت خود را از این پروژه اعلام نکرده‌اید؟

ابراهیم علیزاده: درست است که این پروژه یک پروژه ی حزبیست، اما در آن بسیاری از مسائلی که خواست و آرزوی مردم است مطرح شده است که بسیار بجا می‌باشد. اما آنچه مورد انتقاد ماست این است که فشار برای سرنگونی جمهوری اسلامی را از روی حکومت ایران برمی‌دارد و از پایان آن مرحله سخن می‌گوید. ما در پروژه‌ی کودار با این قسمت آن مخالفیم اما این مخالفت بر روابط ما با کودار و پژاک تاثیر نمی‌گذارد. ما بر روابط خود با کودار و پژاک مصرّ هستیم و با آنها در تبادل نظر برای آینده‌ی روژهلات کردستان خواهیم بود.”

(سالگرد ۲۸مرداد ۵۸ در کردستان، مصاحبه نشریه اکتبر و خبرگزاری فرات با ابراهیم علیزاده، شماره ۳۹۵ “جهان امروز”، نیمه دوم اوت ۲۰۱۸-  خط تاکید ها از من است)

پس، پژاک و “کودار”ش، بسیار بدتر از خمینی در دوره شاه که هوادارانش در دوره مطرح شدن سرنگونی شاه، شعار میدادند، حزب فقط حزب الله، حتی مخالف “سرنگونی” است و برای نجات اسلام سیاسی حاضر به معامله است! با اینحال به عنوان یک “نیروی اپوزیسیون” که خواست و آرزوی مردم “روژهلات کردستان” را نمایندگی میکند، از “دبیر اول کوه له” کارت اعتبار گرفته است. من از این تعبیر منطبق با آرمان ناسیونالیسم کرد که ابراهیم علیزاده کردستان ایران را، “روژهلات کردستان” نامیده است، فعلا صرفنظر میکنم. سوال این است که چرا رویکرد ارتجاعی پژاک و کودارش و شکل گیری و سرهم بندی کردن آن در پروسه ها و پروژه های مشکوک، به صرف اینکه “پروژه حزبی” اش، در برگیرنده “آرزوی” مردم است، حتی با عِلم بر اینکه درست در دوره سرازیر شدن رژیم اسلام سیاسی در ایران، پژاک پایان “مرحله” سرنگونی رژیم را رسما اعلام کرده است، قلم گرفته شده است؟ در ایامی که سوسیالیسم ملی و وطنی ضد شاهی، به چشم مردم خاک پاشیدند، خمینی و اسلامیون، نیز “آرزوی” مردم را نمایندگی میکردند، اما، مردم و خلق “مسلمان” و اینجا پس از گذشت چهل سال از آن مهندسی ها و آرایش ارتجاع اسلامی، پژاک شده است نماینده آرزوی مردم و خلق “کرد” روژهلات! این صرفا تکرار تاریخ در شکل فکاهی آن نیست. تبحر در تجاهل به درسهای تاریخ است.

ابراهیم علیزاده بدون تامل  و نیاز به خاراندن سَر، سیمای یک نیروی ارتجاعی، ناسیونالیست و قوم پرست و از نظر سیاسی ناسالم و وابسته و دنبالچه، را بَزَک کرده است. و این برای کسی که شخصا نیز تجربه نگاه غیر اتتقادی به جوهر ارتجاعی هر نیرو و چهره را به صرف “اپوزیسیون” بودن-  انگار در دوره “ماقبل تاریخ” –  مورد “انتقاد” قرار داده است، دیگر صرفا یک سهو سیاسی و یک اشتباه لُپی نیست. این پهن کردن فرش قرمز زیر پای جریانی چون پژاک و نفرین تجربه خونینی است که ارتجاع را به صرف اپوزیسون بودن، در راس جنایتکارترین و هارترین رژیمهای جهان قرار داد. مصاحبه با تلویزیونها و چاپ مقالات در نشریات رسمی، از زبان یک مقام کلیدی در کومه له است. لایه کادری و بدنه تشکیلات ناچار اند به جامعه پاسخ بدهند: آیا این موضع رسمی سازمان کومه له هم هست؟

ابراهیم علیزاده میتواند، مثل هر فرد دیگری، در سایت شخصی و یا فیس بوک و تویتر و یوتیوب، در باره پژاک و   پ ک. ک موضع بگیرد و هر مدالی که میخواهد به گردن آنها آویزان کند.

کادرها و لایه انسانی تشکبلات کومه له، نباید اجازه بدهند که چهره آرائی از جریان ارتجاعی و قوم پرست پژاک و کودار دست ساز، در نشریات رسمی و به نام سازمان آنها، انجام بشود. امیدوارم بازسازی و تحّرک گرایش ناسیونالیسم کرد، طی همه این سالهای پس از جنگ خلیج در سال ۱۹۹۱، به تثبیت روشها و میراثهای ناسیونالیستی در سبک رهبری و  تشکبلات داری نیز سرایت نکرده؛ و بنابراین “چپ” مدعی ضد ناسیونالیسم کرد، به بی تفاوتی سیاسی دچار نشده باشد. امیدوارم ندائی را بشنویم و ببینیم و بخوانیم، که مدعیان واقعی موضع چپ و سوسیالیسم و طرفدار مردم و کارگران و زحمتکشان، در برابر “تک صدا” شدن طرفداران ائتلاف و هضم شدن در ناسیونالیسم کرد، آن هم در مناصب و تریبونهای رسمی و تشکیلاتی و رسانه های تلویزیونی، سدّی ایجاد کنند. سدّ و خاکریزی که به همان میزان، “حق بجانب” تر، “رسمی”تر، علنی تر، قابل مشاهده و لمس تر، و قابل باور و اعتماد باشد. در غیر این صورت یک سوال جدی، اینجا مطرح خواهد شد:

آیا سبک و شیوه اداره و نمایندگی کردن تشکیلات و شفافیت، اعم از مالی و یا سیاسی در کومه له، اشکال اعلام مواضع “رسمی”؛ و  نحوه بحث و جدلها و مکانیسمهای پیشبرد اختلافات سیاسی نیز، دارد بر سنت احزاب عشایری و ناسیونالیستی کرد قرار میگیرند؟

۱۸ اوت ۲۰۱۸

iraj.farzad@gmail.com