نه به حکومت ضد زن / گفتگوى کمونیست هفتگی با پروین کابلی

نه به حکومت ضد زن

پروین کابلی

کمونیست هفتگی میپرسد؟ نه به حکومت ضد زن ، از شعارهای سلبی و مهم حزب در اوضاع سیاسی جاری ایران است. جایگاه و کارکرد این شعار در مبارزه علیه جمهوری اسلامی چیست؟ حزب حکمتیست از انقلاب زنانه صحبت میکند، منظور چیست؟  در این رابطه فراخوان حزب به فعالین کمونیست و حزب حکمتیست برای جاانداختن شعارهایش در مبارزات جاری چگونه است؟

پروین کابلی: این شعار از یک واقعیت در جامعه ی ایران برگرفته شده است. واقعیت وجود یک جنبش اجتماعی که از همان روز اول برسرکار آمدن جمهوری اسلامی در تقابل با آن شکل گرفته و اکنون ابعاد وسیعی یافته است. برقراری آپارتاید جنسی در ایران همراه با سرکوب سیستماتیک زنان به مقاومتی شکل داد که در خیزش های دوره های مختلف نقش فعال زنان را در صفوف اول تثبیت نموده است. طرح این شعار از جانب ما از این جهت مطرح میشود.

مبارزه برعلیه  فرودستی زن در تمام ابعاد آن بحق و بطور مستمر در دستور کار ما کمونیست های کارگری بوده و هست. برای ما آزادی زن یک رکن اساسی برای دستیابی به جامعه ای برابر برای همه ی انسانها است . انسان محوری پایه کمونیسم ما میباشد و تلاش برای رهایی از هر قید وبندی که به جدایی انسانها منجر میشود یک اصل است.

برای همین است که حزب حکمتیست شعار نه به  حکومت ضد زن را بعنوان یک شعار در این دوره بار دیگر مطرح میکند تا بتواند موقعیت نابرابر و فرودستی زنان را که ربط مستقیم به ایدئولوژی نظام دارد،  به شعاری برای پراتیک روزمره ی جنبش برابری طلب تبدیل نماید.

زنان بعد از انقلاب ۵۷ با خواسته های روشن به میدان آمدند. مرد سالاری، مذهب، سنت های عقب مانده و ضد زن، قوانین نابرابر اجتماعی و مدنی در انقلاب ۵۷ زیر ضربه ی جنبش آزادیخواهی قرار گرفتند. با تسلطه ارتجاع مذهبی شعار،”ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم” روشنی این جنبش نو را به خوبی نشان داد. حجاب اسلامی نقطه آغاز حمله ی اسلام سیاسی برای به عقب راندن جنبش برابری طلب زن شد.

در تقابل با این وضعیت بود که جنبش برابری زنان مبارزه علیه بیرق اسلام سیاسی یعنی حجاب را بعنوان یک عرصه و شعار محوری و مبارزاتی انتخاب نمود. بازتاب این به میدان آمدن را در حضور فعال زنان در مبارزه بی امان علیه جمهوری اسلامی و حتی در عکس العمل وحشیانه جمهوری اسلامی در مقابل مبارزات زنان و در آمار زنان اعدامی در کشتارهای وسیع سال ۶۰ در زندانها و حمله ی گله های حزب اله و اسید باشی به زنان در خیابانها  دید.

سرکوب زنان اگر با حجاب اسلامی شروع شد در ادامه خودتثبیت قوانین شریعه ، جداسازیهای جنسی در محیط کار و سازمان دادن برنامه های ارتجاعی و بسیج کثیف ترین تبلیغات علیه زنان  را بدنبال داشت.

جواب جنبش برابری طلب روشن بود. بی حجابی و بد حجابی زنان علیرغم خشونتی که رژیم برای مقابله با آن اعمال نموده است همراه با تلاش بیوفقه ی زنان برای شرکت در حیات اجتماعی ملاک روشنی بر این بوده است که هیچ تغییری بدون زنان و شرکت برابر آنها امکانپذیر نیست. زنان به یک دردسر روزمره رژیم تبدیل شدند.

در واقع میشود گفت که تلاش برای دادن یک تصویر اسلامی از زنان در ایران با شکست روبرو شد.شرکت فعال زنان با خواست برابری کامل با جنبش همگانی برای سرنگونی گره خورد.

از سر چنین مبارزه ای که ابعاد وسیعی یافته و خواست بنیاد نهادن یک جامعه برابرو مدرن و امروزی که زنان نقش محوری در آن دارند، جنبش ما از انقلاب زنانه صحبت میکند. انقلاب زنانه یعنی حضور پتانسیل بالای زنان در این انقلاب و تلاش موثر برای بر انداختن سنت های عقب مانده و مردسالار، پایان زن ستیزی و نابرابری جنسیتی، از بین بردن دخالت مذهب در زندگی زنان و برقراری رابطه ای آزاد و برابر. پتانسیل جنبش زنان به خاطر سرکوب بیوقفه زنان و پشتیبانی جامعه از خواست رهایی زن بحق بالاست. اما این جنبش به مانند همه ی جنبش های دیگر با مصاف های جدی روبرو بوده و هست. جنبشها و جریانات مختلف تلاش میکنند که با طرح مطالبات خود این جنبش را از آن خود کنند و رادیکالیسم آن را به حداقل برسانند. این گرایشات در درون و بیرون رژیم وجود دارند، و اساسا برای امتیاز گیری و یا تعدیل خواسته های زنان تلاش میکنند. در شرایطی که جامعه ایران به یک مصاف سرنوشت ساز با جمهوری اسلامی رفته است، میتواند بخشی از این نیروی رادیکال را که امروز در خیابانها در تقابل با رژیم هستند با خود همسو کند. باید با تقویت جنبش آزادی زن و انقلاب زنانه ظرفیت این نیروی رادیکال را جذب کرد و نگذاشت به نیروی ترندهای تعدیل گرای جنبش زن تبدیل شوند. نباید فراموش کرد که نفس مبارزه کنونی بر علیه حجاب اسلامی و آپارتاید جنسی امروز از کانال سرنگونی جمهوری اسلامی میگذرد. انقلاب زنانه ای که ما از آن صحبت میکنیم  با توجه به ویژگیهائی که قبلا ذکر کردم نمیتواند نتیجه ای غیر از این برای آن قائل شد.

ما کمونیست ها باید از هم اکنون برای این دوره خود را آماده کنیم. برای این آمادگی باید شعارهای سلبی خود را به میان اجتماعات و محافل مختلف برد. در مورد آن صحبت نمود وفعالین و آکتویست های چپ و کمونیست  را به درستی و پایه ای بودن این شعار متقاعد نمود. تاکید میکنیم در عالم واقع  انقلاب همه با هم وجود ندارد و برای این تز هیچگونه ارزشی قائل نیستیم. باید به این امر توجه نمود که مبارزه ی ما صرفا برای تغییر قوانین نیست( هر چند در مقاطعی میتواند هر تغییر کوچک یک دستاورد باشد و ما برای آن هم تلاش میکنیم) بلکه مبارزه ای بر علیه کلیت نظام سرمایه و جمهوری اسلامی است. ما خواهان سرنگونی انقلابی رژیم هستیم. در پروسه انداختن رژیم میتواند اتقاقات دیگری هم محتمل باشد که باید خود را آن آماده نمود. برای ما شرط پیروزی این پروسه انقلاب سوسیالیستی ست. در پروسه نهایی پیروزی طبقه کارگر، بسیاری از جمله گرایشاتی که هم اکنون در پروسه سرنگونی هستند به احتمال قوی با ما همراه نخواهند بود و راه خود را جدا میکنند. ما به وضوح تاکید میکنیم، جنبش آزادی زن و جنبش کارگری و کمونیستی همسرنوشتند.  این تنها کمونیسم و رهبری کمونیستی است که تضمین میکند این جنبش تا محو کامل هر گونه نابرابری پیشروی میکند.

برای همین اهمیت دارد که در جنبش اعتراضی و سرنگونی طلبانه جاری و در جنبش برابری طلب زنان شعارهای مهم مانند “نه به حکومت ضد زن” و “نه به آپارتاید جنسی”  در صدر شعارهای رادیکال توده کارگر و مردم قرار گیرد. ما از فعالین کمونیست و حزب حکمتیست میخواهیم برای جا انداختن این شعارها در تظاهراتها و مبارزات جاری به طور جدی تلاش کنند.

***