در اوضاع سیاسی کنونی ایران وظیفه ما چیست و چه باید کرد؟

خطاب من به کارگران پیشرو. زنان اسلام زده، مردم آزادیخواه و برابری طلب، معلمان و دانشجویان و دانش آموزان چپ و مترقی، فعالین اجتماعی و کلیه انسانهای شرافتمند و همه کسانی که طرفدارا سرنگونی کلیت بساد رژیم فاسد و جنایتکاراسلامی هستند، و برای یک آینده آزاد و برابر و مرفه تلاش میکنند، میباشد.

دوستان!همین طوریکه همه در جریان اوضاع و احوال نامناسب وشرایط سخت زندگی و طاقت فرسا هستید .شاهد اعتراضات خیابانی واعتراضات کارگری و اعتصابات در شرکتها و کارخانجات و محلات کارگری هستید. شاهد اعتراضات دانشجویان و معلمان و بازنشستکان و بازاریان و کسبه و غیره علیه این رژیم هستید. شاهد سیاستهای جنایتکارانه و تحریم امریکا نیز هستید، و بلاخره شاهد انوع تلاش برای آلترناتیو سازیهای ضد مردمی و سو استفاده از حقانیت مبارزه علیه حاکمیت و علیه فقر و فساد و بیکاری هستند، اوضاع بجای رسیده است که مردم معترض و ازادیخواه باید راه مستقل و منطقی خود را طی کنند تا بتوانند سر انجام این تحولات را به نفع خود تمام نمایند نه قربانی ارتجاع و دشمنانش گردد.

اینجا است سوال بزرگ چه باید کرد؟ در مقابل ‌همه ما قرار میگیرد! بگذارید بگویم که از ته دلم خوشحالم که اکثریت جامعه ایران با کسب تجربه از شکستهای پیشین و بازی در میان جناحهای جنایتکار رژیم اکنون نشان میدهند که رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی قابل اصلاح نیست و به شدت وصله ناجوری است بر پیکره این جامعه . از این خوشحالم که همه جناحهای عوام فریب و فاسد و دزد و آدام کش و دروغگو را به خوبی و بدون توهم دارند بهتر میشناسند و الان به این نتیجه رسیده اند که باید این حکومت اوباشان مفت خور و سر بار جامعه و ضد بشری را سر نگون کرد.

اما درست در همین موقعیت است که قدم بعدی ومهمتر “چه باید کرد” را باید به درستی پاسخ بدهیم تا مسیر موفق آمیزی را طی کنیم.اینجا لازم میدانم اشاره کنم به موانع های که در پیش رو داریم . یکم، هنوز رژیم قاتلین ماشین سرکوبگرش به قدرت خودش باقی است باید برایش طرح داشت و به حساب آورد. برای در هم شکستن این ماشین سرکوب و جنایت احتیاج به نیروی عظیم و اگاه و سازماندهی شده و متحد و رهبران کاردان و هوشیار زیادی داریم. دوم، پراکندگی خود رهبران سوسیالست و جنبش مبارزاتی کارگری و نبود تشکل و اتحاد سراسریمان، و همچنین کمبود سازمانیافتگی مبارزه آزادیخواهانه جنبش رهایی زنان و جنبشهای اجتماعی در جامعه میباشد. بر این کمبودها بایدغلبه کرد و سریعا رفع و بر طرف نمود. سوم ،باید مواظب جریانات و احزابهایی راست، شونیست و ناسیونالیست و مذهبی های بود که هم اکنون مورد تایید امریکا وغرب هستند. از جمله مجاهدین خلق و سلطنت طلب ها و رضا شاهی ها و احزاب کوردی طرفدار طرح ارتجاعی فدرالی مثل حزب دمکرات و جریانات قوم پرست دیگر مثل جریان بی آبروی مهتدی و بی ربط به مسله ملی و ستم ملی و غیره . طرحهای این جریانات برای آینده ایران هیچ فرق بنیادی با سیستم فاسد و جنایتکاری که اکنون حاکم است ندارد. نباید بخاطر مبارزه برحقمان علیه این رژیم به چنین نیروهای پناه برد!

باید بر نامه وسیاست و اهداف این جریانات راست را شناخت و بدون توهم ماهیت طبقاتی انها را افشا کرد . الان امریکا و غرب و عربستان سعودی…دارند الترناتیو سازی میکنند به هدف امتیاز گرفتن از جمهوری اسلامی. جلسه گرفتند با سران این جریانات راست و مدیا و پول در اختیار اینها میگذارند تا چنین وانمود کنند که اینها صدا و نماینده مردم معترض ایران هستند ، درست مانند دوره ای که خمینی جلاد را به این شکل به مردم تحمیل کردند و دروغ در باره اش بافتند.

کارگران و آزادیخواهان! در این دوره حساس باید خیلی خیلی مواظب باشیم که بعد از سرنگون کردن جمهوری اسلامی چه نوع حکومتی را سر کار بیاوریم که بتوانیم یک زندگی انسانی و برابر داشته باشیم. جریاناتی که به ما میگویند فعلان این مهم نیست بیائید “همه با هم رژیم را به اندازیم” بدانید که فریبکارند و دروغ می گویند و در صدد تکرار سناریو دوره خمینی مرتجع در شکل دیگری هستند. اگر برای آینده ای مبارزه میکنیم که دیگر خبری از زندان و اعدام و شکنجه و تبعیض و ناعدالتی و فقر و گرسنکی واوارگی و دربدری نباشد نباید دنبال هیچیکدام از آن طرحها و سناریوهای که نیروهای راست و امریکا و خود جناحهای جمهوری اسلامی در مقابل مردم میگذارند رفت. با آرزو کردن و دست روی دست گذاشتند هیچ اتفاقات مثبتی به نفع ما رخ نخواهد داد، باید به میدان عمل مبارزه رفت و متحد شد و خود را از هر لحاظ قدرتمند کنیم. با پراتیک و دخالت و اگاهی سوسیالیستی و شم وصف طبقاتی و جمع شدن حول سیاست و اهداف حزب سوسیالیت انقلابی ایران و جنبش کمونیستی و آزادیخواهانه در ایران میتوان این آرزو ها و اهداف تحقق پیدا کنند. در شرایط کنونی به تداوم اعتراضات و کشاندن آن به کل مناطق ایران، توجه جدی به سازماندهی اعتصابات کارگری و به هم پیوسته و اتکای مستمر به سیاست و اهداف و شعارهای آزادیخواهانه و بدور از سیاستهای که به جای آزادی و اتحاد انسان آنها را دوباره به سوی تفرقه و شکست و ناکامی سوق می دهد.

برخی از شعارهای که در بعضی از تظاهراتها به صدا درمیاید باید بدانیم هیچ رکه انقلابی و ازادیخواهانه ای در انها نیست، از رضا شاه مرتجع گرفته تا جانم فدایت ایران و محدود کردن شعار “آخوند برو گمشو” و غیره. ما باید پپلاتفرم و شعارهای در دست بگیریم که ماهیت آزادیخواهانه این مبارزه را نمایندگی کند نه جنبشها و نیروهای ارتجاعی کپی شده جمهوری جانی اسلامی را تقویت نماید.
اهم شعارها و پلاتفرم که باید بدست گرفته شوند عبارتند از:
زندانیان سیاسی ازاد باید کردد. زنده باد جمهوری سوسیالیستی مرگ بر جمهوری اسلامی، آزادی برابری حکومت کارگری، زنده باد برابری زن ومرد، نه به اعدام و شلاق و سرکوب، دست مذهب از زندگی مردم و دولت و آموزش و پرورش کوتاه!، آزادی بدون قید و شرط فعالیت سیاسی، آزادی بدون قید و شرط حق ایجاد تشکلهای کارگری، پرداخت فوری دستمزد بالای زیر خط فقر، و ممنوع شدن اخراج و عدم پرداخت به موقع دستمزد کارگران، بیمه بیکاری برای همه افراد آماده بکار، زنده باد حزب سوسیالیست انقلابی ایران، نه به جمهوری اسلامی، نه به قلدری امریکا و تحریم اقتصادی،…
در آخر شما را دعوت میکنم با در نظر گرفتن نکات فوق دست در دست هم بدهیم تا وسیعا آن شعارها را به راس جنبش مطالباتی و اعتراضی خود سوق دهیم و آنها را بر در و دیور شهرها و میادین و مراکز کار بنویسیم و پخش کنیم. و سر آنجام با تقویت صف آزادیخواهان و سوسیالیستها و حزب سوسیالیست انقلابی ایران با نقشه و برنامه روشن به سوی سر نگونی کلیت جمهوری اسلامی گام برداریم تا بر ویرانه های این نظام جنایتکار یک ایران آزاد، برابر و سوسیالیستی بنیاد نهیم.

منبع: شماره ۶١ نشریه سوسیالیسم امروز
٢٠ مرداد ١٣٩٧
١١ اوت ٢٠١٨
www.simroz.org