تجاوز، هویت بورژوازی

تجاوز، هویت بورژوازی

در این دنیای وارونه که هیچ چیز در جای درست خود قرار ندارد ستم و سوء استفاده اززنان به هر شیوه ی ممکن از اولویتهای نظام سرمایه داریست . در نظام سرمایه داری اسلامی ایران نیز به انواع متنوعتر و به وفور در جای جای ایران و در میان طبقات مختلف  وجود دارد.  درصد بسیار بالایی از زنان فقیرند . دستمزد زنان اغلب پایینتر از دستمزد مردان در یک کار برابر است .زنان جنس دوم و شهروند درجه دوم محسوب می شوند. زنان وسیله ایی برای رفع احتیاجات مردان هستند و در قانون ودستگاه قضایی کشورحق و حقوق انسانیشان براحتی نادیده گرفته میشود. علاوه براینها ، ستم نهفته در فرهنگ جامعه که نشأت گرفته از دین اسلام است و در طی قرنها به خورد مردم داده شده ودر چهل سال اخیر جمهوری اسلامی با توجه به آن دست بازتری در تعرض به حقوق انسانی زنان داشته، معضل مضاعفی برای آنان به وجود آورده و هر چه بیشتر زنان را تحقیر میکند. ایجاد ارعاب و ناامنی با دخالت بی جا در شخصی ترین امور زندگی مردم به پشتیبانی دستورات الهی امر به معروف و نهی از منکر امکان آرامش و شرایط مناسب زندگی را از جامعه سلب کرده و مدام مانند کوهی در حال ریزش است. کشورهای سرمایه داری معمولا هر امتیازی که می دهند مزیتی سلب میکنند ولی جمهوری زن ستیز اسلامی چهل سال است بدون وقفه از هیچ ستمی به زنان فرو گذار نکرده ودستاورد زنان فقط بردگی و استثمار بیشتر بوده.  وقتی حکومت و قانون، ستم بر زن را قانونی میکند کل جامعه و مردان نیز در نادیده گرفتن حق زن مانعی نمیبینند. خشونتهایی که به وفور هست و نمیتوان چشمها را بروی آن بست، نمود همین موقعیت زن در ایران است. اسید پاشیها و اعدام زنی که برای دفاع از خود در برابر متجاوز مرتکب قتل شده و هزاران مورد دیگر از این دست نمونه هایی ازموقعیت بشدت نابرابر زنان در ایران هستند. ستم در تاروپود جامعه ی بورژوا اسلامی تنیده شده و یک رویکرد فراگیر جمعی است که برتمامی ابعاد زندگی مردم اثر گذاشته است.

 تهوع آورترین و آزاردهنده ترین نوع خشونت تجاوز است. طبق قانون و شرع جمهوری اسلامی تجاوز قانونی هم وجود دارد. ازدواج دخترکان زیر هجده سال خلاف شرع و قانون نیست که این خود یک نوع تجاوز قانونی محسوب می شود . تجاوز به دوشیزگان  باکره ی محکوم به اعدام قبل از اینکه اعدام شوند طبق شرع ثواب دارد و این به مراتب غیر انسانی تر از هر نوع تعرضی به زنان است.

نگرش غالب  به زن ابزاریست و مانند یک شیئ باید همیشه در تملک جنس مخالفی باشند. هیچگونه هویت مستقلی برای او قائل نسیتند .فرهنگی که زن را دختر پدری یا همسر شوهری یا خواهر برادری تعریف میکند در میان جامعه ی ایرانی به نرم تبدیل شده و خواست این مردان را باید همیشه بر خواست خود ارجح بداند تا مورد پسند عامه باشد. تمام هویت زن در جنسیت او خلاصه میشود . وهیچ هویت انسانی مستقلی برایش قائل نیستند. چنین رویکرد ی آنقدر نرم و نهفته بر زیر و بم افکار مردم مسلط گشته که بیشتر زنان نیز تسلیم شده وقبول کرده اند که باید همیشه به مردی تکیه داشته باشند در غیر اینصورت یک جای کارشان می لنگد. استفاده از دین و افکار ارتجاعی در به انقیاد کشاندن زنان نقش کلیدی دارد هر روزچیز جدیدی از لابه لای احکام و احادیث و شرع اسلامی برای تحقیر بیشتر زنان ظهور میکند.

زنان و میل جنسی آنان به کالایی تبدیل شده که میتوان آن را خرید یا حتا دزدید . نگرشی که زن را صاحب ناتوان کالای سکس میداند به طور مداوم از سوی جمهوری اسلامی تبلیغ و ترویج میشود. تأکید بیش از حد جمهوری فاسد اسلامی بر روابط جنسی و تزریق آن به اذهان عمومی باعث تغذیه ی خشونت جنسی شده است.  بنابراین میل جنسی که برای انسانها بسیار خصوصی تلقی میشود از عرصه ی اجتماع بدور نیست و روابط مردم نه فقط نمایانگر تمایلات فردی آنها نمی باشد بلکه بازتابی از فرهنگ و مناسبات طبقه ی حاکم یعنی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامیست. بی هویت نمودن  زنان و این نوع نگاه از دائر کردن رسمی صیغه خانه ها و تصویب قانون چند همسری به شکل کاملاً قانونی رسمیت یافته. حجم بسیار زیاد تجاوز به زنان و کودکان به خوبی آشکار می سازد که این امری فردی و اتفاقی نیست بلکه ابزاری بدقت طراحی شده برای سرکوب است. اخلاق مردسالارانه ی مردان نشأت گرفته از قانون است که اساس آن با دین و مذهب و شرع  محکم شده است. به دلیل همین بنیاد پر بنیه است که ما همواره شاهدیم  بعضی از مردان ، مؤمن و غیر مؤمن به خود اجازه میدهند که هر طور دلشان میخواهد با زنان رفتار کنند. خشونت و تجاوز بر خلاف عقیده ی برخی ژنتیکی نیست و ربطی به نهاد انسانی ندارد . همه ی مردها متجاوز نیستند و اینکه مردها نمی توانند خود را در برابر زنها به دلیل بی حجابی کنترل کنند توهین مستقیم به اراده و کرامت انسانی مردان است که زنان را هم درگیر میکند. تجاوز به زنان محجبه بیهوده بودن اینکه حجاب مصونیت است راهم باطل میکند. دوگانگی و ناهماهنگی  همه جانبه درفرهنگ سازی ، قوانین و سیاستهای  جمهوری اسلامی جامعه را بشدت بیمار کرده و زنان و کودکان بیشترین آسیبها را متحمل میشوند.

مارکس می گوید فقدان کنترل برزندگی و کار ما در سرمایه داری است که اساس بیگانگی  انسانها را هم از خود وهم از یکدیگر ایجاد میکند. تمام نقاط زیر سلطه ی سرمایه داری ،خیابان، محل کار، محل زندگی، و حتا داخل خانه هایمان قسمتهایی از این بیگانگی ها هستند. نگاههای غیر نرمال و غیر انسانی، تحقیرها، خشونتها و فجیعترین نوع خشونت یعنی تجاوز همه نشان از این بیگانگی دارد. همه ی اقشار و توده های جامعه همگی  قربانی نظام سرمایه داری اسلامی هستند. تولید  تحصیلکرده های بشدت مذهبی ، متعصب ومرتجع درد آور است. درد آورتر اینکه زنان تحصیلکرده ایی را میبینیم که سرنوشتی را که سرمایه داری اسلامی برایشان تعیین کرده به راحتی پذیرفته اند.

تابوی جان سخت تجاوز در کشورهای اسلام زده صدای قربانیان را از ترس بی آبرو شدن خفه کرده  و آنها را وادار می سازد که رنج آنرا در سکوت و تنهایی تحمل کنند و دم بر نیاورند. دیده می شود تجاوز به  زنان را خانواده ها پنهان می کنند و گاها آنها را مقصر میدانند و چه بسیار از خانواده هایی که قربانی را لکه ی ننگ میدانند و او را میکشند. ناموس و تعصب چماق سرمایه داری اسلامیست که به دست مردم نا آگاه داده شده تا نگهبان فرهنگ ارتجاعیشان باشد. افکار سکسیستی و زن ستیزانه ایی که ذهن مرد متجاوز را احاطه کرده،  خودش را به نوعی و قربانیش را به نوع دیگری استثمار میکند.

 ستم جمهوری اسلامی برهمه ی زنان عیان است اما به طرز ددمنشانه ایی  زنان طبقه ی کارگر و زحمتکش و فقیر را نشان کرده است.  زنان طبقه ی حاکم از این سیستم بهره هایی میبرند و لزومی در تغییر سیستم نمی بینند ولی زنان طبقه ی کارگر و تهیدست از این همه ستم و نابرابری و تحقیر جانشان به لب رسیده و خواهان سرنگونی رژیم هستند. زنان بدون انسجام نمی توانند تبعیض و خشونت و تجاوز راپایان دهند. نمیتوانند فشارهای فرهنگی و اجتماعی و مذهبی شکل دهنده ی این رویکردهای زن ستیزانه را ملغا کنند.  تنها راه این کار اتحاد و تحزب و همراهی با طبقه ی  کارگر است. زنان طبقه ی کارگر فقط در مبارزه است که می توانند نیروی بالقوه ی خود را دریابند و ارزش واقعی خود را باز ستانند و همه را متوجه کنند که کالای جنسی نیستند بلکه نیرویی قدرتمند می باشند که برای به زیر کشیدن نظام متعفن سرمایه داری اسلامی نقشی کلیدی ایفا میکنند.

 اگر میخواهیم به مریم هایمان تجاوز نشود و سوزانده نشوند. اگر می خواهیم ریحانه هایمان اعدام نشوند. اگر میخواهیم به کودکانمان تجاوز نشود. اگر برابری و آزادی میخواهیم. اگر میخواهیم در دنیای بهتری زندگی کنیم. باید دنیای بهتری بسازیم .دنیای بهتر با خشکاندن ریشه های نظام سرمایه داری ممکن است. ما آزادی و برابری به معنای واقعی میخواهیم نه فقط آزادی رقصیدن یا صرفاً آزادی پوشش، ما ارج وقرب و منزلت واقعی از دست رفته ی زنان را می خواهیم.ما جایگاه واقعی و انسانی همه ی زنان را میخواهیم.

برای ساختن دنیای بهتر باید باورهای غلط را دور بریزیم . فقط با در کنار هم بودن و تحزب کمونیستی می توان به جنگ نظام سرمایه داری اسلامی رفت و آزادی و برابری واقعی را برای همه به ارمغان آورد. تا زمانی که در جامعه ی طبقاتی زندگی کنیم ستم و تجاوز باقی خواهد بود ذات سرمایه داری تجاوز است. تجاوز به همه ی جوانب زندگی انسانها حتا تجاوز به تفکر و جهانبینی آنها.

 مبارزه برای رهایی زن از خشونت و تجاوز و هرنوع استثمار، در پروسه ی انقلاب است که وسیعتر و زودتر ثمر میدهد مسیر مبارزه برای ایجاد سوسیالیسم باورها و نگرش مردم را تغییر می دهد. تحقق سوسیالیسم ساختارهای جاودانه شدن ستم بر زن را بر سر جمهوری اسلامی آوار میکند و فرهنگ هرزگی اسلامی و احمق فرض کردن زنان را نابود میکند. تجاوز یک امر طبیعی نیست که باید وجود داشته باشد از هویت وذات سرمایه داری نشأت میگیرد وباید با آن مبارزه کرد. تاریخ مبارزه برای آزادی زن یکنواخت نبوده و فراز و نشیبهایی دارد و همیشه بنا به هر دوره ایی خود را به گونه ایی نشان می دهد. آنچه انکار ناپذیر است زمان دستیابی آزادی نزدیک است زیرا زنان جرأت فریاد زدن و اعتراض کردن را تجربه کرده اند و ساختار متجاوز جمهوری اسلامی را به چالش گرفته اند.