مترسک !

مترسک !

hoshyaresmaeil2017@hotmail.com

مَتَرسَک برای ترساندن پرندگان به‌ویژه کلاغ‌ها به‌کار می‌رود تا از دستبرد آن‌ها به غلات کشاورزی جلوگیری شود. مترسکها معمولا نه وزن دارند و نه محتوا … بعد از مدتی کوتاه حتی کلاغها هم دیگر به مترسکها محل نمیگذارند .

سرعت تحولات سیاسی بالاست و دراین سرعت بالا ، نیروهای موجود سیاسی غالبا ۲ ورژن میگیرند . یا گیجتر میشوند و یا واقع بین تر … علی جوادی لیدر حزب کمونیست کارگری در بحثی ویدویی معتقد است مجاهدین آلترناتیو حکومتی نیستند بلکه مترسک سر جالیز هستند…

برای مترسکی که وزن سیاسی نداشته باشد کسی جیغ نمیکشد . مترسکها بعد از مدتی کوتاه اساسا برای کلاغها هم جای نگرانی ندارند … اما وقتی جایی مطرح میشود پس موضوع فراتر از نقش و وزن یک مترسک است . مثلا رضا پهلوی هم همین چند وقت پیش حکم صادرکرد که بین مجاهدین و حکومت اسلامی مردم حکومت فعلی را ترجیح میدهند … همزمان بقیه نیروهای موجود هم عمدتا همین ساز را کوک کردند که نشان میدهد فراتر از مترسکها چیزی آنها را نگران کرده یا میکند . به نظر من جای نگرانی نیست . قرن ۲۱ است . نه مجاهدین و نه سلطنت و نه کمونیست و نه هیچ نیروی دیگری به تنهایی نمیتواند جایگزین یا آلترناتیو حکومت فعلی شود…

تمامی نیروهای موجود با متوسط سنی ۷۰ به بالا اساسا نمیتوانند نسل جدید را بفهمد . نسل جوان قرن ۲۱ نسل اینترنت و علم و اطلاعات و خلاصه متنفر از باورها یا ارزشهای گذشته … سمبلهای نسل ما و قبل از ما سانسور وخود سانسوری و مارک زدن و بایکوت و تحریم و ندیدن و تحمل نکردن دیگران و خلاصه مجموعه ایی ازارزشهای ضد انسانی که یک قرن پیش معمولی یا مد بود . هر نیرویی که مدعی است نسل جوان و خواسته هایش رامیتواند بهتر فهم کند … از همین حالا تمرین و از درون خودش شروع کند . به نظر من هیچکس به تنهایی نمیتواند چون بلد نیست . به صفت کار جمعی هیچ تجربه ای در تاریخ سیاسی ایران نداریم !

مجاهدین خلق ایران کارت بازی غرب هستند جهت فشار روی حکومت اسلامی ایران در راستای تغییرات ماهوی … قرار نیست این ورژن به غصب حکومت به شیوه های قرن پیش منجر شود . این نقش اجباری بعد از دوران صدام قانون ثابت فیزیک نیست پرواضح است که مجاهدین حضور سیاسی خودشان را مشروط به نقش عنصر اجتماعی نکرده اند چون خبری نیست . بلکه از بالا تلاش میکنند تا قلاب شوند . غرب هم از همان عراق و دوران بعد صدام نشان داد که اساسا هیچ پرنسیبی در حفظ منافع خودش ندارد ، مثل کشتار مجاهدین در قرارگاه اشرف با دستان بسته در کنار سیاست خط موازی رهبری مجاهدین …

مولفه های مربوط به جغرافیای سیاسی ایران ( بزرگ و کوچک )  در شرایط فعلی هیچ ربطی به مردم و منافع مردم ندارند ، تحولات سیاسی عمدتا از بالا بُرش میخورد . خوبی و بدی آنها هم قانون ثابتی نیست . اینکه غرب به مجاهدین کردیت سیاسی در جهت منافع خودش میدهد تهدیدی برای بقیه نیست ، بقیه هم اگر همین اندازه بودند کردیت سیاسی بیشتری گیرشان میآمد . در آینده سیاسی ایران نیروهای موجود بسته به توانشان میتوانند و باید باشند ، عدم درک سیاسی درست از تحولات موجود و یا حسادتهای کودکانه فقط راه بند محسوب میشود .

در تحولات سیاسی سال ۱۳۵۷ و ظهور خمینی ، دعوای مجاهدین با روحانییت حاکم بر سر هژمونی سیاسی بود . امروز هم همین ورژن نیم قرن پیش مجاهدین در برابر خمینی را دیگران در برابر مجاهدین دارند . با تغییراتی جزمی … ظاهرا گذشت زمان لحاظ نمیشود ! چهل سال از آن زمان گذشته است، شرایط سیاسی جهان اساسا در محتوا و شکل تعییر کرده است . اندازه با بزرگی مجاهدین سالهاست تهدیدی برای بقیه نیست ، ولی این میتواند در مسیر تغییرات حکومت اسلامی ایران یک فرصت باشد .

خلاصه : جریان مجاهدین خلق ایران نه آن مترسکی هستند که با نیشخند کلاغی هویت سیاسی شان دود شود…ونه آن آلترناتیو برحق و بی عیب و نقصی که خودشان زمان صدام مدعی بودند ! ولی در شرایط فعلی مهمترین نیروی سیاسی موجود هستند . فهم همین معادله ساده از چهار جهت اصلی میتواند راهی برای ائتلاف سراسری بین نیروهای سیاسی موجود در خارج از مافیای حاکم باز کند . والا تعداد آلترناتیوها به هزار هم برسد ، فقط قدرت مانور سیاسی حکومت اسلامی ایران را افزایش میدهد !

اسماعیل هوشیار
۲۳٫۰۷٫۲۰۱۸