صدای انقلاب

صدای انقلاب
ورهبر توده ها …
بیاد رفیق صدیق کمانگر

در بحبوبۀ روزهای شورانگیز قبل از قیام ۱۳۵۷ در متینگی بزرگ در گورستان “تایله” در شهر سنندج بر سکویی قرار گرفته در مرکز آن اجتماع سخنرانی با صدایی موزون و موثر و با بلند گویی که در دست داشت و آنرا رو به سمت زندان مرکزی شهر گرفته بود ، خواهان آزادی آخرین زندانیان سیاسی و شعیب زکریایی و اسماعیل ناصری بود .
تاثیر آن صدا ، آن صدای پرصلابت و زیبا در آن فضای ساکت ، شوری برپا کرده بود . صدا ، صدای انقلاب بود . از حنجرۀ مبارزی جسور و در میدان مبارزات توده ها قد برکشیده بر میآمد .
از نفر کنار دستم پرسیدم سخنران کیست ؟ گفت : صدیق کمانگر .
وکیل و مدافع توده های ستمدیده ، مبارز سالهای استبداد شاهی ، از عناصر موثر و اولیۀ کومه له که بعد ها مورد بی مهری رهبری قرار گرفته و تصفیه شده بود و در تماس و برقراری رابطۀ مجدد با وی در روزهای قیام از طرف رهبری کومه له و ارج گذاری از وی که اکنون ارزش و جایگاهش را در یافته بودند و اکنون با حضور موثرش در مبارزات مردم و رهبری بخش اصلی آن مبارزات به رهبر توده ها بدل شده بود .
تسخیر رادیو تلویزیون شهر سنندج در اولین سرکوب حکومت اسلامی در زمستان ۵۷ و توده های مردم را به تسخیر پادگان دعوت کردن ، نمایندۀ اصلی مبارزین و مردم در جلسات مذاکرۀ هیئت دولت با سازمانهای دخیل در مبارزۀ آن مقطع و هنگامی که طالقانی پرسیده بود که این صدیق کمانگر کیست که عامل درگیری شده و بپا خاستن و معرفی خود که : منم .
رهبر اصلی و شناخته شده در مبارزات مناطق سنندج و کامیاران ، چهرۀ اصلی جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب در سنندج و کامیاران ، مرکز اصلی شورای شهر سنندج هم او بود .
با این همه باز صدیق کمانگر در رهبری تشکیلات کومه له مدت ها جایی نداشت . با یک نگاه اجمالی هم از دید یک ناظر به سادگی میتوانستی ببینی که او در مقایسه با بعضی افراد رهبری یک سر و گردن بیشتر دارد . لابد هنوز هم او از نگاه رهبری جا افتاده و سنتی کومه له باید دورۀ آزمایشی را میگذراند .
به نظر من آن رهبری برای صدیق کمانگر هنوز هم ظرف مناسبی نبود و جای تنگی داشت . چرا ؟
اولین بار که صدیق کمانگر را در یک جلسۀ تشکیلاتی دیدم و مواضعش را ، آن دیدگاه های باز و ارزش گذاری های او تفاوت داشت با نگاه های بسته و تنگ و دیپلماتیک دیگران . متفاوت بود .
در مسائل تئوریک زیاد عمیق نبود . به همین خاطر در جریان مباحثات و جدل های درون حزب کمونیست ایران دچار اشتباهاتی شد و مورد سوء استفادۀ جریان سانتر( خط ابراهیم علیزاده ) در حزب قرار گرفت .
در گفتگویی که دو روز قبل از جانباختنش با هم داشتیم ، هیچگونه مشکلی با مواضع و دیدگاه های جریان چپ در حزب نداشت . فقط در مواردی من گفتن منصور حکمت برایش سئوال بود . از من نظرم را پرسید . گفتم که منصور حکمت حق دارد در آن موارد ، من بگوید ، حرفی نداشت و قبول داشت . قرار شد و گفت در مورد این اختلافات بیشتر حرف بزنیم . که …
او تنها کسی از کمیتۀ مرکزی کومه له بود که در همان آشنایی اولمان مرا به دنیای رفاقت و صمیمیت خود برد . از نگاه ، دید و احساس من او نه تنها یک مبارز راستین و انقلابی بلکه یک رفیق و برادر بزرگ تر هم بود .
صدیق کمانگر نمونۀ بارز و صادق و واقعی یک انقلابی راستین بود . متواضع و رادیکال بود . مهربان بود . رفیق بود .
یادش گرامی باد ..
بهروز شادیمقدم
۱۱٫۷٫۲۰۱۸