کاروانی از ستاره

بهروز سورن
آن زمان که مسئولین جمهوری اسلامی  شبانه و بی صدا و قداره بدست به جان و هستی زندانیان سیاسی و دگر اندیشان  تاختند و هزاران تن از انان را بدار آویختند هرگز تصور این نکته که صدای آنان خواموش نخواهد شد را به مخیله سیاه خود راه نمیدادند.

وقتیکه آنان را فوج فوج در گودالهای جمعی مدفون کردند و باز هم در تاریکی و سکوت  هیچوقت اندیشه نکردند که خاک آنان نیز بی قرار خواهد بود و امروز برای خاموشی آن ناچار به ویران کردنش هستند.
اما آشکار است که علیرغم قلع و قمع وحشیانه  دانشجویان آگاه صدای اعتراض آنان هیچوقت به خاموشی نگرائید و امروز آسمان دانشگاهها دوباره پرستاره است.
 ستاره هائی که در سیاهچالهای مخوف و شکنجه خانه های دهشت آور جمهوری اسلامی نیز آرام و قرار نداشته و خروش آزادی خواهی و برابری طلبی انان فضای دانشگاههای ایران را آکنده  است.
 کینه ذاتی رژیم حاکم نسبت به اندیشه گران و آزادیخواهان  امروز شفافتر از هر روز دیگر عیان است. هنوز چند صباحی از هجوم ماموران معذور!! حاکمان به گلستان خاوران نگذشته است که  شاهد اجرای طرح دفن کشته شدگان گمنام در صحن دانشگاهها هستیم.
 این اقدام نیروهای اطلاعاتی سپاه و بسیج و انصار ضمن  اینکه هدفمند و برای درازمدت برنامه ریزی شده است ولی بلحاظ موضعی تلاشی است که ضمن متشنج کردن فضای دانشگاهها ابزار لازم برای دستگیری ها و تداوم و تشدید سرکوب  را ایجاد نماید.
بازداشت و انتقال دهها دانشجوی مبارز و معترض به زندانهای کشور نشاندهنده  تدارکات  و برنامه ریزی رژیم برای دستیابی به اهداف چندگانه این تعرض است.
 از لابلای اخبار انتشار یافته میتوان دید که مسئولان جمهوری اسلامی پیش از آغاز این هجوم لیست دانشجویانی که قرار بوده بازداشت شوند را در اختیار اوباشان سپاه و بسیج و انصار قرار داده بودند.
 صحن دانشگاه های تهران شیراز و اصفهان  آوردگاه مبارزه و سرکوبی است که  یکسوی آن ماموران مسلح و اطلاعاتی حاکمان  و آنسویش  صدای اعتراض  و خشم فروخفته ایست که ریشه در تاریخچه حیات  نامبارک! مرتجعین حاکم دارد. معترضینی که میخواهند صدای اعتراض خود را از دانشگاه کردن زندانها و قبرستان ساختن از دانشگاهها  را در ایران به جهانیان برسانند.
جنبش دانشجوئی با تمامی نارسائی هائی که با آن مواجه بوده است ولی همچنان و در طول تاریخ حضور حاکمان مستبد هرگز خاموش نبوده  و این امر بر مسئولین رژیم حاکم نیز پوشیده نیست. هم از اینرو سرکوب و بازداشت فعالین دانشجوئی در صدر پروژه های حاکمان قرار داشته است.
این جنبش اگر چه در چشم اندازهای نظری خود همبستگی با جنبشهای اجتماعی دیگر را ترسیم کرده است ولی محروم بودن از دریافت حمایت از جنبشهای کارگری و زنان و … را در شرایط کنونی و با مختصات سیاسی اجتماعی فعلی بخوبی واقف است.
جنبش دانشجوئی در هیچیک از مقاطع حضور سیاسی و اجتماعی خود بطور اساسی و تعیین کننده توجهی  به معادلات و توازن قوای لحظه ای  میان سرکوبگران و سرکوب شوندگان نداشته است و همواره صدای اعتراض خود را به نابرابری ها و بی عدالتی های موجود سر داده است.
هم از اینرو سوق دادن این جنبش به صرفنظر کردن از درخواستهای مقطعی خویش و مبارزه رادیکال و تمکین در برابر دشمن  تا بدندان مسلح و قادر تنزل دادن پتانسیل موجود و همیشگی آن و باز گذاشتن پنجه های خونین مزدوران حاکمیت برای پیشروی بیشتر و  تداوم  و تشدید سرکوب است.
تاریخچه سیاه جمهوری اسلامی نمایانگر سبعیت و تمامیت خواهی کم نظیر این رژیم استبدادی است و عقب نشینی دانشجویان  مطالبات غیر انسانی حکومتیان  را نه تنها کاهش نخواهد داد بلکه دیری نخواهید پائید که کلاسهای درس دانشحویان نیز به مساجد یا مکان روزه خوانی تبدیل خواهد شد.
 انتظار این جنبش از تمامی فعالین سیاسی و تشکلهای موجود بازتاب آنچه میباشد که در کمال بی عدالتی و ناباوری در کشورمان رخ میدهد. با تمام توان و امکانات میتوان این انتظار را بخشا برآورد و متحقق کرد.

sooren001@yahoo.de
www.gozareshgar.com