کودکان کار و خیابان ننگ سرمایه داری

کودکان کار و خیابان ننگ سرمایه داری

پدیده ی کودکان کار و خیابانی امروزه در اکثر کشورهای در حال توسعه مخصوصاً در مناطقی همچون آمریکای لاتین ، آسیا و آفریقا دیده میشوند . معمولاً در کشورهای دیگر، کودکان کار و کودکان خیابان بطور جداگانه تعریف میشوند . کودکان کار افراد زیر هجده سال هستند که از تحصیل و آموزش محروم، و برای امرار معاش خود و خانواده در خیابان فقط کار میکنند و با خانواده و یا نزدیکان زندگی میکنند.  ولی کودکان خیابان در خیابان کار و زندگی میکنند و خانواده منتظرشان نیست. آنها هم از تحصیل و آموزش محرومند هم از خانواده.  در ایران به هر دو مورد کودکان خیابانی اطلاق و مورد بررسی قرار میگیرند.

 در این آشفتگی اقتصادی ،اجتماعی و سیاسی ایران که اکثر مردم در تأمین معاش خانواده وامانده اند، این قربانیان مظلوم نابرابری بیشتر از پیش در گوشه و کنارِ جای جای کشور دیده میشوند. جدا از اینکه میانگین سنی آنها هر روز کمتر میشود، بخاطر فقر وعدم تأمین نیازهای ضروری خانواده ، بیکاری والدین ، اعتیاد پدر و مادر، طلاق ، مرگ زودرس والدین ، مهاجرت ، فرار از خانه بعلت نابسامانی خانواده وعدم احساس امنیت در آنجا، تفاوت سنی زیاد والدین با کودک، فقر فرهنگی، چند زنه بودن پدر، تعداد زیاد فرزندان، کمبود محبت و نبود کانون گرم خانواده، تعرض جنسی، عدم درک حساسیت دوران بلوغ و دلایل بسیار زیاد دیگر هر روز به تعدادشان افزوده میشود .

تعداد زیادی از این کودکان مورد آزار جنسی قرار میگیرند، و تقریباً همه ی آنان با رفتارهای وحشیانه، بی حرمتی و تحقیر مواجه می شوند. آنها اکثراً از نظر جسمی و یا روانی بیمارند و نیاز به مداوا دارند. آن تعداد که جای خواب ندارند و در خیابان میخوابند بیشتر در معرض کشته شدن، تعرض و تجاوز و انواع آسیبها هستند.

بی امیدی ، محرومیت ، بی آموزشی ، بی عدالتی و نابرابری و اجبار برای گذران زندگی، آنها را ناچار میکند به هر کاری تن دهند.  دست فروشی، گل فروشی، فال فروشی، و باربری میکنند. دزدی میکنند به دام باندهای توزیع مواد مخدر و قاچاق اعضای بدن و سکس می افتند. روزگارِ بی افق و فردای مبهم و تاریک این کودکان با توجه به جمعیتِ زیاد و روز افزونشان فاجعه ی اجتماعی مهیبی به دنبال دارد. این کودکان جوانان آینده ی این جامعه اند .

آنچه مسلم است ویژگی مشترک همه آنهاست. همه به فقر مبتلایند. هیچکدام به هیچگونه امکانات رفاهی و آموزشی و فرهنگی دسترسی ندارند. خیابان محلی برای تأمین معاش و بقای آنها بدل شده است. استعدادها، تواناییها، و انرژیهایی که میشد در جهت سازندگی خود آنها و جامعه بکار گرفت، در اوج  نابرابری بدون پرورش و بدون هدف می میرد و نابود میشود. چه کسی مسئول این معضل بزرگ اجتماعیست؟ چه کسی؟ چه نهادی؟ چه سازمانی ؟ کوتاهی میکند؟ کودکی که فرصت کودکی ندارد و باید کار کند، حقش را از چه کسی باید بگیرد؟ کودکی که حتا نمیداند آرزو چیست و قوت لایموتش را در میان زباله ها میجوید، سهمش از عدالت اجتماعی آیا همین است؟

کار کودکان مغایر با اصول پذیرفته شده ی مندرج در کنوانسیون حقوق کودک است که نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی به ظاهر آن را پذیرفته است. گذشته از بحران اقتصادی، و تورم و رکود حاصل از کارکرد ذاتی نظام سرمایه داری، تحمیل سفره ی خالی و فقر بی رحمانه به خانواده ی کارگری در واقع اعلام جنگی تمام عیار از طرف رژیم بورژوا اسلامی به خانواده ی کارگریست که یکی از پیامدهای مستقیم آن تولید بی چون و چرای کودکان خیابانی و انواع آسیبهای اجتماعیست.

وضع زندگی و رفاه و معیشت کودکان و زنان، بارزترین نشانه ی پیشرفت و یا عقب ماندگی یک جامعه است. با فراوانی خانواده های فقیر و کودکانی که به حال خود رها شده اند و حتا حقوق اولیه اشان هم رعایت نمی شود باید انتظار چنین جامعه ی بحران زده ایی داشت. خانواده ایی که درگیر انواع و اقسام مشکلات و آسیبها بویژه فقر است، چگونه می تواند نقش حمایتی خود را در قبال کودکانش انجام دهد؟ این امر میباید توسط دولت انجام شود که علاوه بر اینکه چنین نمی شود بلکه با حمایت آشکار و پنهان از کار کودک و اجرای سیاستهای نئولیبرالیستی و کم کردن رفاه اجتماعی، این معضلات پر رنگتر میشود.

نظام ضد بشری جمهوری اسلامی آگاهانه و هدفمند از لایه های پایین جامعه مخصوصاً کودکان کار با هر ترفندی به نفع لایه های میانی سود میگیرد. نیروی کار کودکان فراوان و ارزان در خدمت آنهاست  و همین بر رونق بکار گیری آنها افزوده است. از نیروی کار دختر بچه ها در کارگاههای قالیبافی و گلیم بافی و از گرده ی پسربچها در کارگاههای کوچک تولیدی زیرِ ده نفر که شامل قانون کار نیستند، مالکین خرده بورژوا سودهای سرشاری نسیبشان می شود. شهرداری با گرفتن  پول به کودکان باربر اجازه ی باربری در بازار به آنها میدهد، از استخدام کودکان در باغبانی و شغلهای موقت و فصلی با دستمزد ناچیز سود میبرد و منعی در کار کودکان نمی بیند. از پادویی و کار کودکان در مغازه ها، مغازه داران بهره می برند و عدالت اجتماعی اینگونه در ایران تحت حاکمیت رژیم سرمایه داری اسلامی به اجراء در می آید.

نظام گندیده ی بورژوا اسلامی از هر راهی وبه هر مقداری که برایش امکان پذیر باشد و از هر کسی که بتواند سوء استفاده میکند. هیچ چیز و هیچکس به جز منافع و بقای خود برایش مهم نیست .

در میان هیاهوی ستمها ،  تحقیرها ، آزارها  و نابرابریهایی که به این قربانیان نظام سرمایه داری میشود   کودکان مهاجر افغانستانی علاوه بر تمام ظلمهایی که همه ی کودکان کار و خیابان دیگر در ایران  تحمل میکنند رفتارهای نژادپرستانه ایی که با آنان میشود را نیز باید قبول کنند . پیدا کردن  کار برای آنها بسیار مشکل و آسیبهای وارده بر آنها بسیار بیشتر و بزرگتر است . کودکان افغانستانی از جنگ و ناامنی افغانستان به ایران پناه برده اند ولی اینجا  در گیر جنگی به مراتب بدترهستند ، جنگی اقتصادی و فرهنگی که زندگی را برایشان سختتر و طاقت فرسا تر کرده .

فرهنگ غالب یعنی فرهنگ  قومپرست و ارتجاعی ، مذهبی- شیعی، و اقتصاد بحران زده و ورشکسته ی ایران باعث بیچارگی و استیصال بیشتر آنهاست. جمهوری اسلامی به کودکان افغانستان حتا شناسنامه و برگه ی هویت نمیدهد. فقر در میان آنها بیداد میکند. رفتار نظام بورژوا- اسلامی و تعداد زیادی از قومپرستان با آنها بسیار غیر انسانیست.

وقتی گاهی آسیبی مثل تجاوز و قتل در مورد کودکان فقرزده رسانه ایی میشود مسئولین نا کارآمد با وجود گرفتن حقوقهای نجومی تقصیرها را به همدیگر پاس میدهند ،خود را مبرا و از زیر مسئولیت شانه خالی میکنند. در نهایت لطفی که در حق آنها میکنند در سطح شهرها در قالب طرحهای جمع آوری کودکان خیابانی در مکانهایی مانند بهزیستی اسکانشان میدهند. بهزیستی بودجه و امکانات کافی ندارد و به تنهایی قادر نیست که برای کودکان خیابان کاری کند. کودکانی که خانواده داشته باشند تحویل خانواده یا نزدیکان داده میشوند بدون اینکه مشکل آنها  که عمدتاً فقر است حل شود . بازگشت آنها به خیابان برای تأمین معاش خود و خانواده قطعیست . تعدادی هم به خانواده ونزدیکان بی مسئولیت و یا نیازمند توجه تحویل میشوند . کودکانی که کسی را ندارند که تحویلشان بگیرد در مکانهایی که معمولاً امکانات کاملی ندارد اسکان داده میشوند . البته مسئولین کاملاً واقفند که این کارشان هیچ خدمتی به این کودکان نمیکند و ریشه ی مشکلات آنها همچنان بجای خود باقیست و این دور تکرار می شود . فساد ، بی لیاقتی و بی تفاوتی نسبت به  وضع  مردم و جامعه کل ارکان و ادارات را فرا گرفته است .

رژیم جمهوری اسلامی سالانه بودجه های زیادی به امور تبلیغات مذهبی و صدور به اصطلاح انقلاب اسلامی به منطقه و جهان اختصاص میدهد. بودجه ی زیادی صرف دخالت در امور کشورهای دیگر و جنگ افروزی در منطقه میکند. میلیاردها خرج تأسیسات بدون بازده هسته ایی میکند. هزینه های نجومی صرف عیاشی و مسافرتهای آقاها و آقازاده ها با بهانه های متنوع میکند. جمهوری اسلامی از طریق امام زاده ها و ” کمیته ی امداد خمینی” هر ساله پولهای زیادی از مردم جمع آوری میکند تا مثلاً خرج فقرا و کودکان یتیم کند. آیا واقعاً این پولها را به زخم زندگی این تهیدستان میزند؟ آیا کودکان خیابان از این همه پول بهره ایی میبرند؟

 عیان است که نظام سرمایه داری اسلامی ایران همچون تمامی نظامهای سرمایه داری دیگر نمیخواهد برای طبقه ی کارگر و تهیدست جامعه هیچ هزینه ایی بکند. نمیخواهد ذره ایی از منافع خود کوتاه بیاید و تا آنجا که در توان داشته باشد از نان و آموزش و رفاه این کودکان می دزد تا به بقای خود ادامه دهد. حقوقهای چند مرتبه زیر خط فقر کارگران، و نیز به تعویق انداختن آن، و همچنین تعطیلی کارگاهها و کارخانه ها، خانواده های کارگری را برای تأمین و گذران زندگی به مشکل مضاعف دچار کرده و اجباراً به کار کودکانشان نیازمندند. همه ی کودکانی که ترک تحصیل میکنند از این طبقه هستند.

 خیل گرسنگان روز به روز در حال افزایش است. هر روزه تعدادی از خانواده های کارگری به جمع گرسنگان ایران اضافه میشوند. تعداد بسیاری از کودکان خیابان به ندرت  یک وعده غذای گرم و کامل دارند. تقریباً همگی آنها سوء تغذیه ی مزمن دارند. آیا آقاها و آقا زاده هایی که عوام فریبانه روزه میگیرند گرسنگی این کودکان را درک میکنند؟ آیا سفره های افطاری رنگین رهبر فرزانه و آقای روحانی  به سخره گرفتن گرسنگی کودکان مصیبت زده ی خیابان نیست؟ بی تفاوتی رژیم سرمایه داری اسلامی ایران در قبال وضعیت فقرا و بویژه کودکان فقیر شرم آور است. آتش این همه بی تدبیری و ناکار آمدی و ستم رژیم بزودی دامنشان را خواهد گرفت. کارگران ، زحمتکشان ، بیکاران ، تهیدستان ، حاشیه نشینان و آلونک نشینان جانشان به لب رسیده و تاب تحمل این همه فاصله میان فقیر و غنی را ندارند .

وجود کودکان خیابانی در این حجم نشان میدهد بنیان خانواده های کارگری که توسط  بورژوازی بطور سیستماتیک در خدمت تجدید قوای نیروی کار، تربیت نسل های جدید پرولتر، و در نهایت تولید ارزش اضافه و کسب سود برای سرمایه داران قرار گرفته، در حال ریزش و فروپاشی است. به هر حال رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی در بحران سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی دست و پا میزند و نمیتواند برای این حجم از معضلات و مشکلات راهکاری ارائه دهد.

نظام سرمایه داری از اوج عظمت و پیشرفت خود فاصله زیادی گرفته و دیگر قادر به کنترل کردن بحرانهای خود نیست. همانگونه در مانیفست حزب کمونیست آمده که، بورژوازی گورکنان خود یعنی طبقه ی کارگر را بوجود آورده، توأم با آن بانی بیکاری، فقر و لشکر بسیار بزرگ تهیدستان و محرومین شده است.

بورژوازی امتیازاتی را که در گذشته ی پر رونق خود به کارگران داده بود کم کم از آنها باز ستانده، و جمعیت زیادی از آنان را بسوی فقر و گرسنگی مطلق رانده است. بیدادگریهای این شیوه و مناسبات تولیدی موجب زوال و نابودی آنست. بورژوازی دیگر نه میتواند جامعه را اداره کند، و نه خواستهای طبقه ی کارگر را تأمین کند. نه میتواند مانع بحران های ادواری شود و نه میتواند شکم طبقه ی کارگر را سیر کند، این یعنی پایان خط. اکنون که این نظام به اینجا رسیده پیشروان کمونیست میدانند باید هوشیارانه عمل کنند و به آگاه گری بپردازند و بدیل سرمایه داری که همان سوسیالیسم است را  به طبقه ی کارگر بشناسانند تا بدام لیبرال و سوسیال دموکرات وغیره نیفتند و انقلابی که در راه است را به بیراهه نکشانند. به آنان نشان دهند که در اروپا هم دیگر سوسیال دموکراسی جوابگو نیست و شکست خورده است. راه رفته و ناامید شده ی آنها را نباید نا آگاهانه طی کرد. لیبرالها و سوسیال دموکراتها حافظان سرمایه داری با کمی اصلاح و تعدیل هستند. هیچ اصلاح و تعدیلی در سرمایه داری مرهمی بر زخم کارگران و زحمتکشان و گرسنگان نیست.

اگر میخواهیم دیگر هیچ کودکی نیاز به کار کردن نداشته باشد. اگر میخواهیم هیچ کودکی در خیابان زندگی نکند. اگر میخواهیم همه ی کودکان ایران و جهان فرصت استفاده ی برابر از همه ی امکانات رفاهی و آموزشی در جهت رشد و شکوفایی استعدادهایشان داشته باشند.  اگر میخواهیم به زنان جامعه ستمی نشود. اگر میخواهیم دیگر هیچکس گرسنه نباشد و اگر میخواهیم دیگر تبعیض و نابرابری در جامعه نباشد، باید برای برقراری حکومت کارگری و سوسیالیسم  یک صدا شویم و رژیم سرمایه داری اسلامی را سرنگون کنیم. برقراری سوسیالیسم در ایران دور نیست.

۰۷/۰۷/۲۰۱۸