دختران ایرانشهر را فراموش نکنیم

دختران ایرانشهر را فراموش نکنیم

بعد از گذشت بیش از ده روز از پخش خبر ربودن و تجاوز به بیش از ۴۰ دختر و زن در ایرانشهر هنوز مقامات محلی اقدامی جدی در این مورد انجام نداده اند. از همان روز اول که این خبر پخش و به مدیا کشیده شد معلوم بود که ” مقامات و مقتدران محل” بطور جدی در این پرونده دست داشته و تلاش میکنند بجای تحقیق و محاکمه ی عاملین ، پخش کنندگان خبر به محاکمه کشیده شوند.

تجاوز به زنان یک پدیده ی جامعه سرمایه داریست.  مرضی است که قربانیان خود را از میان ضعیفترین و بی حقوق ترین های هر جامعه ای انتخاب میکند. علیرغم این، تجاوز به عنوان یک عمل شنیع محکوم است و برای  جلوگیری و محاکمه و حتی پیشگیری آن قوانین خاص وجود دارد. تجاوز حتی بعنوان عملی از طرف افراد مریضی که خود در دورانی مورد تجاوز قرار گرفته اند بررسی میشود. اگر تا چندین دهه پیش قربانیان تجاوز بدلیل شرم از عمل انجام شده و سنت های مرد سالار از بیان و پیگیری متجاوزین خودداری  و سکوت میکردند،  امروز این تابو شکسته شده و قربانیان،  تجاوز جنسی  را  بعنوان یک جرم قلمداد میکنند و خواهان پیگیری آن هستند. شاید بد نیست گفته شود که پرسنل پزشکی و مامورین دولتی در این مورد هم آموزشهای خاصی دارند. مامورین و کادر درمانی که در اولین لحظات این قربانیان را ملاقات میکنند باید متوجه عمق این حرکت شنیع باشند وبدرستی با فرد مورد تجاوز برخورد کنند. این اقدامات حداقلی است که میتوان برای جلوگیری از گسترش این پدیده بعمل آورد.

اما در ایران قضیه کامل برعکس میباشد. اولین عکس العمل مسئولین دولتی برای یافتن کسی است که این خبر را علنی نموده است.

در جامعه ایران تجاوز به کودکان و زنان یک پدیده هنوز نهفته و تابوی بزرگی است. چند سال پیش در گفتگو با یک وکیل ساکن ایران از وی در این مورد سوال نمودم. وی از گسترش این پدیده صحبت میکرد و از اینکه بسیاری از قربانیان و حتی خانواده ها نه تنها در این مورد حاضر به همکاری نیستند بلکه دختر را مقصر این مسئله میدانند. جدا از اینکه مراجعه به وکیل هم هزینه بسیاری را به خانواده ها  که اکثرا  فقیر و کم در آمد جامعه هستند تحمیل میکند که قادر به پرداخت آن نیستند.

تجاوز جنسی در ایران و بویژه در مناطقی مانند سیستان و بلوچستان که بدلیل سیاستهای دولت جزو مناطقی است که چه از لحاظ اقتصادی و چه اجتماعی دچار نابسامانی و فقراست، میتواند برای قربانیان این پدیده به قیمت تمام شدن جانشان تمام شود و حذف فیزیکی این قربانیان را بدنبال داشته باشد.

قربانیان این مسئله از دو طرف مورد اذیت و آزار هستند. از طرفی سنت های عقب مانده و مرد سالار که هنوز بیداد میکند. دخترانی که مورد تجاوز قرار میگیرند “شرف و حیثیت خانوادگیشان” برباد رفته و مقصر قلمداد میشوند. در افکار عقب مانده “میوه دست خورده ای هستند که ارزشی ندارند. خودشان عامل تحریک مردان بوده اند. پوشش شان نامناسب بوده و در جای نامناسبی تنها در حرکت بوده اند”. و هزار و یک دلیل دیگر برای برائت متجاوز.

کشتن دختران و زنانی که گویا  “ناموس” خانواده را لکه دارکرده اند هنوز بعنوان یک شیوه ضد انسانی در نقاطی از ایران برای زدودن این “لکه ی ننگ”، یک روش جواب به این مسئله می باشد. قربانی خود قربانی میشود.

مسئله دیگر که راه را برای این سنت ها و پایداری آنها در جامعه ایران باز نگه داشته است و دائم این پدیده را باز تولید میکند وجود رژیم جمهوری اسلامی است. حکومتی که تمام سران ریز و درشتش و ارتشی از آخوندهای مفت خور و عقب مانده بطور مدام برای زنده ماندن و تحکیم روابط و سنت های عهد عتیق و پاکدامنی زنان کار و فعالیت میکنند.  تبلیغات رژیم را بر علیه زنان نگاهی بکنید تا عمق فاجعه ای که دامن جامعه ایران را گرفته دریابید.

قوانین شریعت در ایران بدون پرده پوشی از زنان بعنوان شهروندان درجه دوم نام می برد و سرپرستی آنها را به مردان خانواده محول کرده است. وجود این قوانین و بی حرمتی دائم و روزمره به زنان در ایران یک اصل درجمهوری اسلامی بوده و هست. وقتی که هر آخوندی در منبر در مورد رابطه جنسی با زنان و حق مرد ازبرخورداری از آن و تمکمین زنان صحبت میکند طبعا پامنبری نشین هم با اطرافیان همان رفتاری را انجام میدهد که به وی توصیه شده است.

آنچه در ایران بر زنان میگذرد اتفاقات ساده ی روز مره  نیستند بلکه عقل حاکم بر جامعه ایران است. جامعه ایران با یک چلنچ جدیدی برای تغییر مناسبات اجتماعی روبرو میباشد. تا زمانیکه مناسبات حاکم بر جامعه تغییر نکند و نتواند حقوق برابر شهروندی را به رسمیت بشناسد ، تا زمانیکه دختر و پسران و زوج های جوان در یک وزنه برابر قرار نگیرند و مناسبت جنسی و همزیستی خود را جدا از هرگونه شرایط خود انتخاب کنند و یا زمانیکه متجاوزان جنسی بعنوان بیماران روانی مورد درمان قرار نگیرند، تا زمانیکه در مدارس آموزش جنسی و سکسوالیتت بعنوان یک درس در کلاسهای درسی در اختیار دانش آموزان قرار نگیرد و جامعه هنوز داده ها و آموزش های خود را از متون مذهبی و ارتجاعی فرا میگیرد و سنت میتواند عاملی تعیین کننده در زنده ماندن باشد، طبعا نمیتوان از یک رهایی جنسی صحبت نمود و حرمت شهروندان را علیرغم جنسیتشان برسمیت شناخت.

قربانیان ایرانشهر به حمایت وسیع و پشتیبانی مردم آزادیخواه ایران نیاز دارند. اجازه ندهیم که این پرونده به یک “لکه ی” خانوادگی و شخصی تبدیل شود. این امر جامعه است که از این دختران حمایت کند. نباید اجازه بی حرمتی به این دختران که اکنون در شرایط روحی بدی قرار دارند داد. باید خواستار محاکمه و افشای بیقید وشرط باندهای مافیایی شد که در پشت این اقدام شنیع قرار دارند.

عامل اصلی تجاوز گروهی در ایرانشهر به عهده ی حکومتی است که از زن بعنوان یک وسیله لذت نام می برد.

مقصر جامعه ای است که قربانیان خود از میان زنان و کودکان انتخاب میکند که همین الان هم از حقوق اولیه انسانی خود محرومند. عامیلین این تجاوز باید محکمه شوند. در صندلی اول اتهام جمهوری اسلامی قرار دارد که باید برای همه ی این جنایات و دست درازیها به حقوق زنان و کودکان محاکمه شود.

نباید اجاز داد که این رژیم قرون وسطایی در شرایطی که جنبش سرنگونی مردم هر روز میدانهای بیشتری را تصرف میکند سایه شوم خود را بر سر زنان و دختران بیش از پیش گسترده کند. تنها با سرنگونی جمهوری اسلامی را ه  برای سلامت جامعه و ساختن دنیایی بدور از مالیخولیای اسلامی باز نمود و بطور جدی مبارزه برعلیه سنت های عقب مانده و مرد سالاری را به  پرچم  برابری جامعه تبدیل میشود.

حمایت از دختران ایرانشهر یک وظیفه است و این وظیفه را نباید به فردا موکول کرد.

***