خروج امریکا از” برجام”و تحرکات مخرب جریانات راست / گفتگوی “صدای سوسیالیسم امروز” با سلام زیجی

خروج امریکا از” برجام”و تحرکات  مخرب  جریانات راست

(متن پیاده شده گفتگوی “صدای سوسیالیسم امروز” با سلام زیجی )

 

 

سوسیالیسم امروز:  با سلام به بینندگان گرامی، من ناصر زیجی هستم و در این بخش از برنامه توجه شما را به گفتگوی ما با رفیق سلام زیجی دبیر شورای رهبری حزب سوسیالیست انقلابى ایران جلب میکنم. همانطور که میدانید بعد از خروج آمریکا از برجام تعدادی از جریانات راست مانند سلطنت طلبان،  مجاهدین و جریانات  ناسیونالیست حامی فدرالیسم قومی در بخش های مختلف ایران تحرکهای جدیدی را از خود نشان داده اند. از جمله دیدار با وزارت خارجه ی آمریکا و برگزاری نشست و برخواستها و غیره، که در این مقطع نیز  حزب دمکرات کوردستان ایران حضور نظامی نیز در کردستان داشته است.  رفیق سلام زیجی نظر شما و حزب سوسیالیست انقلابی  در رابطه بااین سیاستها و تحرکات مجدد این نیروها چیست؟

 

سلام زیجی: ضمن تشکر از شما و سلام به بینندگان این برنامه باید عرض کنم که هرکسی آرزوی رسیدن به آزادی ، برابری، خوشبختی، امنیت  در ایران بعداز سرنگونی جمهوری اسلامی را داشته باشد و همچنان  به این اهداف و آرمانها  پایبند مانده باشد باید به شدت از این نوع سیاستی که این  نوع جریانات  دنبال میکنند نفرت  داشته باشد و دوری کنند.  چراکه این نوع از سیاست کردن و کسانی که سیاست همراهی با استراتژی امثال ترامپ و هیئت حاکمه آمریکا را منشاء به مقصد رسیدن خود می داند دقیقا دارند پا جا پای خمینی میگذارند و  این کپی همان دوران خمینی در سال ۵٧ است. با هر تفاوتی که این دوره با  ۴٠ سال قبل وجود داشته باشد، اما به هر حال سیاست آمریکا و ترامپ امروز همان است که آنزمان عمل کرد.  دورانی جنبش آزادیخواهی، کارگری و  چپ و کمونیسم در ایران  علیه حکومت استبدادی خاندان پهلوی به میدان آمدند و سرنگونش کردند،  اما از نظر دول غربی، از جمله آمریکا  می بایست سر آن پیروزی و پیشرفت انقلابی را زیر آب میبردند و در مقابل برایش آلترناتیو دیگری بسازند. همین اتفاق هم افتاد!  الان به نوع دیگری همان داستان را میخواهند بار دیگر تکرار کنند و باری دیگر جامعه تشنه آزادی و برابری را با ناکامی  مواجه نمایند تا سیاست و اهدافشان  به منزلگاه برسد.   بیشترمردم  آزادیخواه در ایران به سطوح آمده است، طبقه ی کارگر  شب و روز کار میکند اما  گرسنه ترین و بی حقوقی ترین طبقه است و فضای عمومی جامعه فضای نه به این رژیم است و اکنون جریانات راست،اعم از سلطنت طلبها و تمامیت ارضی خواهان شونیست،مجاهدین لچک بنفش، ناسیونالیستها و قوم پرستان فدرالیست چی، با حمایت امثال آمریکا در صدد قابیدن آن به نفع خودشان هستند  درست مانند سال ۵٧ که جریان ارتجاعی اسلامی به رهبری خمینی جلاد انجام داد.

 در چنین شرایطی اگر کسی قرار است به “نان و نوایی” برسد ، حکومت را سرنگون کند و آزادی را به ارمغان بیاورد  وآینده ی  بهتری را در ایران  تأمین کند همان جنبش و احزاب و طبقه و کسانی  باید باشند که بنیاد این مبارزه و روشنائی را شکل داده اند و این نظام فاسد را با همه تاریخ و سنت  و نظامش را نخواسته و نمی خواهند و در این راه در زندان شلاق میخورند و هر روز گردنشان روی چوبه دار است ، جنبشی و شهروندانی که گرسنه و فاقد حداقل امکانات زندگی هستند، نه برای مثال آنهایی که بجای حساب پس دادن هنوز هم جلو می آیند و با اتکا به ثروت و نان مفتی که پدرش از مردم ربوده هنوز هم هذیان در باب مطلوب تر بودن نظام پادشاهی بکند.  پیروزی ما با پرچم آزادیخواهی و ضد مذهب و ضد سرمایه داری ممکن می شود نه در سایه شکل دیگری از حجاب و لچک سبز رنگ جریان اسلامی چون مجاهد. همچنین جنبش آزادیخواهی هرگز از مسیر هیاهوی نژاد پرستانه و فدرالیزم چی ها که شب و روز امیدشان ” کاخ سفید” است و در آرزوی همراه شدن با ارتش جنایتکار آمریکا هستند مانند رویدادهای  کردستان عراق یا هر جای دیگر میخواهند به نان و نوایی برسند، به جائی نخواهد رسید، بر عکس به چاله  دیگری خواهد افتاد.

 این شکل از سیاست کردن که رهبران آن احزاب دنبال کرده و میکنند  یک سنت و استراتژی غیر انقلابی و فاسد سیاسی است، این جنگ و خونریزی برای جامعه میآورد نه آزادی را، مردم را به جان یکدیگر میآندازد، نه پیروزی آنها  را، اتحاد ایجاد نمیکند، اتحاد جامعه علیه جمهوری اسلامی را از بین میبرد. به نفع جمهوری اسلای خواهد بود.  علاوه بر این احزاب و جنبش هایی که میخواهند آمریکا نان شان را بدهد و آمریکا کمکی به آن ها برساند  باید بدانند حاصل آن  “میوه” را خود آمریکا و صف مرتجعین همراهش خواهند چید نه مردم عادی و تشنه آزادی و برابری و رفاه ، همانطوری که  سال ۵٧ هم آمریکا و خمینی چیدند!

ما نوجوان بودیم در مدرسه ، تنبهی شدیم تا برویم برای این ولیعهد که تولد ١٨ساله اش بود سرود بخوانیم و غیره که البته همانوقت نیز ازاین ظالمان متنفر بودم. حالا همین آقا با پول باد آورده شب و روز میاید در میدیا ظاهر میشود و ژست دمکراسی میگیرد و میگوید ما “سلطنت نمیخواهیم مردم هر چه بخواهند آن میشود”،اما باید بگویم دروغ میگویی!! تازه نمونه هم میآورند مانند انگلستان و سوئد و فرضشان به این است مردم ایران رعیت هستند،  و میایند مانند نمونهای جاری در سوئد به نظام شاهنشاهی و جناب ولیعهد رای می دهند و ایشان را شاه و خودشان را رعیت میکنند. در حالی که هر انسان با درک و اندک آگاهی میداند که نظام مدافع آقای “ولیعهد” و نظام شاهنشاهی یعنی چکمه یعنی خنجر یعنی آن شیر نری که پشت سرشان گذاشته اند، یعنی ساواک و استبداد و یعنی نظام نر سالاری که خود ایشان حتی مادری که او را بدنیا آورده از خودش کمتر بحساب می آورد.این یک سیستم اسلامی سلطنتی که به تاریخ پیوسته است باید همانجا دفن شده باقی بماند.

این یک جنبه از تلاش طیف نیروهای دست راستی امید بسته به نقش آمریکا و ترامپ،  جنبه ی دیگر این است که تعدادی فرصت طلب ناسیونالیست طرفدار همان نظام کاپیتالیستی و ضد کارگر و ضد آزادی و ضد سوسیالیست آمده اند پرچم  “ملتها” و “ادیان”شان را برداشته اند و فکر میکنند به نام ملیت های دیگر میتوانند به نان و نوایی برسند.  من نمی فهمم ملتی که  عنصر سفسطه باز و دلال سیاسی چون عبدالله مهتدی را به نماینده ی خودش بداند  جزء رعیت بودن حس دیگری برای خود دارد؟   آیا مصطفی هجری و حزبش میتواند پیام آور آزادی برای “ملت کورد” باشد؟ روشن است که نه! باید  به مردم گفت اینها نمیتوانند آزادی را به شما هدیه بدهند حزب و جریانی که ژست میگیرد و به عنوان نماینده ی ملت کورد در آمریکا حضور پیدا میکند باید فهمید جزو تبدیل شدن به ابزار دست آمریکا و گرفتن مقداری “امکانات” که برای خودشآن سودمند است، هیچ خیر و آینده مثبتی برای  شهروندان کورد زبان ندارند که هیچ ، بلکه به اسم آنها خود این مردم را میفروشند، نمونهای تاریخی مملو از بیان این حقایق است!  معلوم است که آمریکا در راستای منفعت خودش امکانات ومیدیا را در اختیار نوکرانش قرار میدهد. آن کسی که در سالن وزارت خارجه ی آمریکا عکس میگیرد و پخش میکند  و ظاهرا برای عقب ماندهها “مهم” محسوب میگردند،  باید خجالت بکشند، باید احساس حقارت کنند که به نوکر یک دولت تبدیل شده اند و ابزار یک دولتند  برای پیشبرد اهدافشان. مردم ایران باید خیلی خوب فهمیده باشند که از راه رهبران لم داده شده در سایه آمریکا و دیگر دولتها جزء حقارت و شکست هیچ چیزی برای خود و حامیانشان بدست نمی آورند . مگر از طریق آمریکا هیچ جامعه و “ملتی” میتواند به آزادی برسد؟ پس چرا در کردستان عراق بعداز قریب به سه دهه نوکری برای آمریکا هنوز نرسیده اند؟ مگر این تجربه زنده کم است؟  حتی مخالف اول رفراندوم استقلال مردم کردستان عراق همین آمریکا بود!

در عفرین بعد از آن همه جنگ و خونریزی آمریکا آنها را نیز فروخت.  بنابرین دولت و احزاب و رهبران مواجب بگیری که زیر سایه ی وزارت خارجه ی آمریکا کار میکنند جامعه باید به عنوان مزدور به عنوان خائن  به آن ها نگاه کنند نه ناجی. ما به شدت  با این روند و این سیاستها و سیاست بازان خود فروخته مخالفت میکنیم و فکر میکنیم جامعه ی ایران نسبت به این مسئله، که یک ویروس بسیار خطر ناکی است، شبیه ویروس خمینی و اسلامش در سال ۵٧، باید تا دیر نشده به مقابله آن برخیزد! هم علیه سلطنت طلبان و مجاهدین و هم علیه این نیروهای قومی و طرفدار فدرالیست !

 روزنامه دموکرات نوشته است که ملاقات آقای هجری حزب دموکرات  و آقای مهتدی از حزب کومله با مقامات امریکایی در پشت در های بسته  صورت گرفت” . سوال اینجا است که شما پشت درهای بسته چکار میکردید؟ شما اگر بخاطر “ملت” در سالن یک مقام امریکایی جمع شده اید چرا  روبروی مردم حرف نمیزنید که مردم بفهمند شما چه میگویید،  پشت در بسته سیاست و رهنمود و پول های “دمکراسی” را به کاسه لیسها میدهند نه حرف زدن از منفعت و آزادی و سر افرازی یک جامعه.  در پشت همین درهای بسته است به شما میگویند بروید یک عملیات نظامی انجام بدهید تا فشار روی ایران زیادتر شود و غیره، اما بیرون که آمدید در مقام شیر ظاهر میشوند و دروغ تحویل مردم میدهند.

 همانجا گفته اند  “ما طرفدار تجدید تحریم ها هستیم” کسی که طرفدار تحریم اقتصادی جامعه ایران باشد واقعا پست ترین حزب دنیا است، طرفدار این باشی که مردم گرسنه باشند، مردم  به فسادکشیده بشوند، چرا؟ از این طریق میخواهید کار “انقلابی” بکنید از این طریق میخواهید “آزادی به مردم” بدست بیاورید؟  همانجا گفته اند طرفدار رژیم چینج (تغییراز بالا)هستیم یعنی همانطوری که در عراق اتفاق افتاد. اتفاقی که در عراق و چند کشور دیگر صورت گرفت.  در همین عراق زمان صدام مردم سرافراز تر و شرافتمندانه تر بودند. صدام با همه ی جنایاتی که انجام داده است هیچ فرقی با جنایتکارانی که در هربخش عراق حاکم هستند ندارد. همانطوری که اگر جمهوری اسلامی هم برود با شراکت دادن امثال ولیعد و رجوئ و هجری و مهتدی و دیگر بادمجان جمع کن های وزارت خارجه امریکا و عربستان جانشینش شوند هیچ فرقی بنیادی با دوره خمینی و جمهوری اسلامی نخواهد کرد.   بنظر ما مردم باید به شدت علیه این تحرکات ضد مردمی گارد بگیرند. باید با صدای بلند علیه مجاهدین علیه سلطنت طلب علیه فدرالیزم چی ها و رهبران  فاسد نان به نرخ روز خورها به میدان بیایند و رسوایشان کنند.  هر حزب و جریانی که بنا به خواست و سیاستهای آمریکا وعربستان صعودی و دولت دیگری عمل نماید و پشت ببندد از این جهت، از آن ها پول و میدیا و سلاح بگیرند ، از منظر جامعه نباید فرقی داشته باشند با جریاناتی که با خود جمهوری اسلامی همکاری میکند.  آیا واقعا کسی هست بگوید فرق ژست گرفتنها و عملکرد سیاسی کسی مانند عبدالله مهتدی، که در حواشی کارمندان امریکا  و صدای آمریکا بخود میگیرد با یک نمایند کورد زبان جمهوری اسلامی در مجلس شورای اسلامی چیست؟ شاید یکی بگوید نماینده مجلس بلاخره “مردم رای داده “و یا مجبور است. اما امثال مهتدی ها حتی فاقد این حداقل پرنسیب و مشروعیت نیز هستند وهمواره دارای چنین ظرفیتی بوده و هست که داوطلبانه به خوشخدمتی هر دولتی دربیاید و در آمده است!. از این جهت باید به عنوان یک نیروی سناریو سیاهی که فردا میتوانند مخاطرات فوق العاده بزرگی  را سر راه مردم ایجاد کنند و همین  امروز بر جامعه تأثیر منفی دارند باید به این طیف برخورد نمود. به کسانی که به حرف این عناصر مسموم و دودوزه بازان سیاسی  هنوز گوش میدهند  باید یاد آور شد که عواقب مخربی برای آنها نیز ببار خواهند آورد و لازم است  برای نجات شرافت سیاسی و مبارزه دلسوزانه شان خود را از این رهبران فاسد ماداملعمر و حامی سیاستهای ضد مردمی جدا نمایند.

سوسیالیسم امروز: در شماره ی ۵٣ نشریه ی سوسیالیسم امروز شما مقاله ای در  مخالفت  با فدرالیزم  منتشر کرده اید،میتوانید بیشتر توضیح دهید چرا مخالف فدرالیزم هستید ؟

سلام زیجی: به همین دلیل که  سیاست مخرب که همین آقایانی که اسم بردیم بر بستر قومپرستی و ایجاد نفاق بین جامعه پایه ریزی شده و آنرا به عنوان فدرالیسم “فرموله”کرده اند،  از جمله  سیاستهای که عبدالله مهتدی و مصطفی هجری ودیگر سردمداران جنبشهای بورژوا-ناسیونالیستی در ایران در پوشش “ملیتها” خود را استتار کرده اند. اینها حتی در بیان واقعی ماهیت فدرالیسم نیز به مردم دروغ میگویند.  مثلا آنها میگویند فدرالیزم خوب است چرا که آلمان فدرالیزم است و هیچ مشکلی ندارد . فرانسه زبانان کانادا را ببینید که آنجا  فدرالیزم هستند قسمت های مختلف آمریکا که فدرالیزم هستند در حالی که اینها ربطی به سیستم فدرالیستی و عملکرد وحشیانه و خونین آن در منطقه ما ندارد.  فدرالیسم این آقایون بر مبنای قومیت و عرق ملی گرایانه و به هدف شراکت در قدرتشان است نه حل واقعی معضل اجتماعی معینی یا ستم ملی در ایران، این فدرالیسم طرحی برای  الترناتیو قومی–اسلامی  کردن جامعه ای است که جمهوری اسلامی نیز بعداز چهل سال هنوز نتوانسته چنین زخم عمیقی بر پیکره جامعه به وجود بیاورد.  فدرالیزم ملی و اسلامی بعد از جنگ خلیج به عنوان راه حل آمریکایی برای کنترل بر عراق و سهم دادن به هر طایفه ای به یک مسئله  منفی در منطقه ما تبدیل شده است.  این ها طرفدار آمریکا و آلترناتیو او شده ا ند که براستی جز خون و بدبختی چیزی برای جامعه به ارمغان نمی آورد و نیاورده است. تا جایی که آدرس نادرست و غلط به مردم میدهند که در آلمان و…چه شدما میگوییم در عراق چه شد؟ چرا قریب به سه دهه است به نتیجه نرسیده چرا این همه کشتار و جنگ؟ در این فدرالیسم ارتجاعی چرا حتی پاسخ مسئله ملی هیچ کسی را هم نداده بلکه آنرا تبدیل به کانالی برای ثروت اندوزی یک مشت سرمایه دار انگل کرده اند. باید به این آقایان گفت شما که اینقدر رگ کورد بودنتان قوی است  و ظاهرا برای “کردها” تلاش میکنید، که به نظر من  مطلقا برای آن نیست، مگر فدرالیزم در عراق توانست مردم را به جایی برساند؟ مگر در عراق جز کشت و کشتار و خونریزیی کوچکترین تجربه ای  از سیستم ارتجاعی فدرالیستی دیده ایم؟فدرالیزم واقعی که بر مبنای هویت قومی قرار میگیرد این است . وقتی برمیگردد به ایران  بطریق اولی چنین طرحهای ویرانگرتر از عراق خواهد بود. برای یک لحظه فکر کنید این پرچم و این سناریو از عراق یا هر جای دیگر به ایران انتقال پیدا کند به نظر من برای ده ها سال مردم ایران به بدبختی وکشت و کشتار میکشاند و این آقایون هیچ مسئولیتی در برابر این ندارند زیرا آن ها دلشان خوش است مثلا بر بستر این راه حل ارتجاعی یکی از آنها در مهاباد شهردار میشوود و دیگری در بوکان قدرتی به دست بگیرد و این اوج بی مسئولیتی و فساد در کار سیاسی کردن است.

ما باید به این واقعیت فکر کنیم و راه حل داشته باشیم که جنبشهای آزادیخواهانه و مردم تشنه آزادی و برابری و امنیت و رفاه در جامعه ی ایران با هم یک حکومت استبدادی نظام پادشاهی را سرنگون کردند، چهار دهه هم است در تمام زمینه ها از جمله علیه اعدام و جمهوری اسلامی، مسئله ی زن، مسئله دستمزد و مسئله ی محیط زیست  و برای رسیدن به آزادی و برابری بطور متحد و مستقل علیه مذهب و جمهوری اسلامی دارند مبارزه میکنند، چه چیز ارتجاعی تر از آن است که دراین  وسط جریاناتی پیدا شوند و این مبارزه  و تلاش چهل ساله را به اسم خرافه ملت پرستی از هم بپاشد؟!   همین موضوع رامین حسین پناهی که در زندان و در معرض اعدام قرار دارد اینگونه نیست که فقط کوردها برای او زحمت میکشند، اتفاقا برعکس است، بعضی از احزاب ناسیونالیست از جمله جریانات همین آقایان برای غیر کوردها و بعضی زندانی ها ی دیگر اصلا حرفی نمیزند، اما برای بعضی زندانی ها چون “کورد ” است به حرف میآیند و حتی از جمهوری اسلامی هم میخواهند اگر هم اعدام می کنی “فعلا کمی عقب بیآنداز”.

میخواهم این را بگویم که در چنین جامعه ی فدرالیزم معنی ندارد . خوشبختانه این شعار اصلا جایی ندارد در جامعه، اما خطر این را دارد که به جامعه تزریق و تحمیل کنند. همانطوری که در عراق کردند. مردم درایران  حتی در ابعاد میلیونی رابطه زناشوئی و تشکیل خانواده داده اند و معلوم نیست این آقایان مدافع طرح فاشیستی فدرالیسم چگونه گروه خون فرزندان میلیونها خانواده را که مادر یا پدرشان  زبان مادری متفاوتی دارند اندازه گیری میگیرند؟  باید پرسید شما تهران را چگونه  تبدیل میکنید به فدرالیزم؟ اگر میگوید “شریک میشوند” دروغ است،  عراق همسایه شاهد عینی اثبات دروغ بودن چنین ادعاهایی است. اگر قرار است شهروندان یک مملکت  واقعا بطور برابر شراکت داشته باشند در کلیه امورات یک کشور، تنها راهش این است که یک حکومت غیر قومی وغیر مذهبی  و یک نظام سوسیالیستی را شکل بدهیم،به این معنی که بر مبنای قومی- نژادی و دین و جنسیت شکل نگیرد و حکم ندهد، بلکه اساس آن حق مساوی شهروندی است که برای همه یکسان است.  من اصلا نمیگویم که  چون من کمونیستم حتما امروز باید یک نظام کامل کمونیستی سر کار بیاید. میگویم نظام سیاسی و حکومتی که بیشتر به ما و آن هدف و بیشتر به انسانیت و حقوق برابر شهروندان نزدیک تر است سر کار بیاوریم، یعنی یک حکومت شورایی با برنامه و هدف استقرار حق برابر شهروندی در همه زمینه ها و لغو  کامل کلیه قوانین و مقرارات تاکنونی حاکم در کشور از جمله نوع اسلامی و نابرابر آن متکی و متعهد باشد. این حداقلی است که باید هر جریان و جنبش و انسانی که صادقانه برای رسیدن به یک جامعه مدرن، مرفه و آزاد بعداز سرنگونی فاشیم اسلامی مبارزه میکند باید در دستورش قرار بگیرد. بدون آن ما همچنان در منجلاب و کشمکش نیروهای فاشیست اسلامی یا شونیست فارس یا ناسیونالیست “اقلیت” های دیگر غرق خواهیم شد.

ما برای آلترناتیوی مبارزه میکنیم  که همه شهروندان دارای حق و حقوق یکسان باشند واز همه آزادیهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بدون هیچ قید و شرطی برخوردار باشند، و همه قوانین مرد سالارانه –اسلامی-شونیستی-ناسیونالیستی، و هر شکلی از استبداد و ستم  سرمایه دارانه و ملی گرایانه را بدون درنگ لغو اعلام گردد تا انسانها مانند انسانهای برابر بتوانند زندگی مشترک و اجتماعی  بهتری داشته باشند. این سیستمی است که میتواند اکثریت زیادی از شهروندان را خوشبخت و متحد نگه دارد و اقلیت زورگو و سرمایه دار و مرتجع را نیز کنترل نماید. از این طریق معضلی به اسم ستم ملی بی معنی خواهد بود و اگرکسی خواست با وجود برخورداری از حق شهروندی برابری مثلا جدا شود باید بدون مشکل و محدودیت حق برگزاری رفراندم برای این بخش از شهروندان به رسمیت شناخت و داستان را تمام کرد.

بدین ترتیب به جای تدارک سناریو ضد مردمی فدرالیزم ملی و اسلامی، به جای اندیشیدن به را حل نیروهای ارتجاعی به نفس آزادی و برابری خود و تجربه مخرب و ضد انسانی که از سوی امریکا، جمهوری اسلامی و نیروهای قومی و ناسیونالیست به مردم در منطقه تحمیل شده است بیاندیشیم و اجازه تکرار آنرا در ایران ندهیم!  عواقب سیستم فدرالی از حاکمیت نیروهای اسلامی  مخربتر و جنایتکارانه تر نباشد کمتر نخواهد بود. من هیچ فرقی  بین  کسانی که طرفدار حکومت اسلامی گری سنی و یا شیعه گری هستند  با نیروها و کسانی که  در لباس شونیستی و ناسیونالیستی در این دوره و زمانه و آن ‌هم با حمایت آمریکا و عربستان و … تحرک پیدا کرده اند، قائل نیستم. بنظرم تا دیر نشده است نیروهای مترقی وجامعه با همین دید باید به آنها برخورد نمایند و اجازه ندهیم به مانع مبارزه آزادیخواهانه برای سرنگونی جمهوری اسلامی و رسیدن به نظام سیاسی غیر دینی و غیر قومی تبدیل نشده اند. از اینروما به شدت مخالف آن سیاستهای مخرب هستیم و فکر میکنیم مردم آزادیخواه ایران، احزاب مسئول، چپ یا راست، و هر کسی که آینده انسانی و آزادی و برابری را در ایران بعداز جمهوری ننگین اسلامی برایش درجه نخست دارد باید علیه طرح فدرالیزم  بایستد.

سوسیالیسم امروز: رفیق سلام زیجی به عنوان آخرین سوال خیلی کوتاه و مختصر پیامد این سیاست ها و فدرالیزم که شما توضیح دادید برای ایران چیست؟

سلام زیجی: عرض کردم، اتحاد مردم را از بین میبرد، دشمنی را جایگزین دوستی، محبت و همکاری را جایگزین نفاق و مبارزه آزادیخواهی و همچنین اگر بتوانند کل جامعه را به لجن میکشند و تبدیلش میکنند به کشمکش “ملیتها” و خرافه ملی گرایانه، به جای تحقق حق شهروندی و برابری انسان ها ، فضای تنفر و خونریزی را جانشین میکنند، به جای امنیت اجتماعی   فردا مردم تنفگش را از پنجره بیرون ببرد و همسایه اش را که به “ملت” دیگر تعق دارد میکشد،  کرمانشاه، شاهین دژ،تکاب، میاندواب، ارومیه ، نقده و تهران و خوزستان و آبادان و غیره  را بدون تردید تبدیل میکنند به میدان جنگهای وحشیگرانه.چه از طریق فدرالیزم بخش کوردی و ترکی و عربی بان و چه از کانال علس العمل شناخته شده فاشیسم و شونیسم فارس و همچنین از طریق بازماندگان جمهوری اسلامی و تمامیت ارضی خواهان میتواند کل جامعه را به یک جنگ فاشیستی سوق دهند، اینکار را خواهند کرد اگر امکان پیدا کنند و اگر از هم اکنون در مقابلشان سکوت و تمکین کنیم و از همین امروز یک جنبش قدتمند علیه اش شکل نگیرد. ما باید یک راهی را طی نمائیم که همه ی این تله های انفجاری ضد مردمی را خنثی و با شکست مواجه کنیم همانگونه که باید از راه درست و انقلابی اسلام و جمهوری اسلامی را از سر راه جامعه برداریم و گورش را گم کند.

 باید تمام نژادپرست ها و ناسیونالیست هاو شوینیستهارا که خرافه ملی گرای و قومیت را جایگزین انسانیت و حق برابر شهروندی میکنند  جارو کنیم. اگر طبقه کارگر وجامعه  ایران قرار است انقلابی بکند، اگر قرار است جمهوری اسلامی را سرنگون کنیم اگر قرار است اسلام را جارو کنیم، باید همه این آقایان طرفدار ارتش آمریکا و دمکراسی خونین امریکایی   که سرمایه گذاری کرده اند از طریق کاسه لیسی امریکا به قدرت برسند، به نظر من مردم آزادیخوا آنها را نیز با روند سرنگونی جمهوری اسلابی باید با خود جارو کند اگر میخواهد بعداز جمهوری فاشیست اسلامی به چاله یک مشت فاشیست دیگر نیفتد.  این ممکن است اگر جنبش و طبقه ما و اکثریت مردم آزادیخوا ایران به پیامدها این روند ارتجاعی واقف باشند و برای سرنگونی کلی جمهوری اسلامی به قدرت خود و به سیاست و اهداف انقلابی، غیر قومی و غیر مذهبی،  و با پرچم سوسیالیسم به میدان بیایند.

(این گفتگو در تاریخ ١٨ ژوئن ٢٠١٨ پخش شده و رفیق تینا خ زحمت پیاده کردن آنرا کشیده اند و در شماره ۵۴ نشریه سوسیالیسم امروز منتشڕ شده است)

منبع: شماره ۵۴ نشریه سوسیالیسم امروز