یک سئوال … اگر شما به جای لنین بودی چکار میکردی ؟

یک سئوال …

اگر شما به جای لنین بودی چکار میکردی ؟

در صحنۀ زندگی و مبارزۀ طبقاتی دشمن برای حفظ و بقای خود به ابزارهایی متوصل میشود و دنیای پر مخاطره و جنگ و ویرانی و کشتن و قتل عام کردن ها را برای انسان رقم زده است .

ما خواهان دنیای برابر و انسانی هستین . برای تغییر این دنیا و جنگیدن با دشمن به ابزار نیازمندیم . اینکار را دشمن به ما تحمیل کرده است .

ما بنا به اعتقادانمان صلح طلبیم . جنگجو نیستیم . اما بدون جنگ و مبارزۀ طبقاتی نمیشود دشمن را کنار زد . غیر ممکن است . ما مخالف دیکتاتوری هستیم . اما برای نیل به رهایی و گذر از جامعۀ طبقاتی باید از جامعۀ سوسیالیستی و دیکتاتوری پرولتاریا عبور کنیم . زور گو و سرکوب گر نیستیم و مخالف آنیم . اما در مقابل دشمنان طبقاتی مان هستیم .

در این راه و در این مسیر گاهی توام با تناقض مواردی پیش میاد که بر خلاف ایده های ماست . ما مخالف اعدام کردن هستیم . اعدام خشن ترین ابزار بر علیه طرف مقابل و هدفش ایجاد ترس است . طرح و عملی کردن آن قوی ترین التیماتوم است .

اگر در جریان مبارزه و انقلاب به شرایطی برخوردیم که التیماتوم بدهیم و اعدام هم بکنیم .(۱) درست است .

مبارزه پراتیک است . خشونت در مقاطعی از آن تعیین کننده و سرنوشت ساز است . خشونت دشمن ترا از پایی در خواهد آورد اگر خشن تر نباشی .

مثالی از مقطعی از انقلاب اکتبر خواهم آورد :

لنین ازقیام به عنوان یک فن یادمیکند:” قیام فن است وقاعدۀ عمدۀ این فن هم یعنی تعرض” و تعرض درهرمرحله ای به روش هاوابزارهای خودنیازمنداست.زمانی که شوروی بامحاصرۀ کشورهای امپریالیستی روبروبودوفقرومرگ ومیرمیلیون هانفرازاهالی کشوررا ازپایی دراَورده بود،زمانی که منشویکها،گاردهای سفید،طرفداران تزارهمسووهم صف برعلیه بلشویکهابودند،کارشکنی های روشنفکران،بوروکرات ها،بورژوازی داخلی،حملۀ اَلمان به خاک شوروی واشغال قسمتی ازاین سرزمین،گرسنگی وناتوانی سربازان شوروی ازادامه جنگ وفراروعقب نشی اَنهاازجبهه،درخواست اَلمان مبنی برپرداخت غرامت این جنگ ازطرف شوروی به کشور خودشان(اضافه براشغال قسمتی ازخاک شوروی وعدم عقب نشینی ازاَن)،قبول این مواردوپیشنهادصلح ازطرف لنین واختلاف نظرهای داخلی رهبری حزب برسراین مسئله(بوخارین وطرفدارانش درمقابل پیشنهادصلح لنین،شعارادامۀ جنگ انقلابی وتروتسکی شعارنه جنگ ونه صلح رابه میان کشیده بودند.)،ودرحالیکه کشورازپاافتاده ودرخطرنابودی بود،درچنین شرایطی لنین ازطرف شورای کمیسارهای ملی مقالۀ (میهن سوسیالیستی در خطر است ! ) را منتشرکرد.

دراین نوشته اَمده است:”تمام افرادقادربکارطبقۀ بورژوازی اعم ازمردوزن بایددراین گردانهاداخل شوندوتحت نظارت افرادگاردسرخ قرارگیرند.مقاومت کنندگان تیرباران شوند.“کلیۀ نشریاتی که باامردفاع انقلابی مخالفت میورزندوجانب بورژوازی اَلمان رامیگیرندونیزاَنهائی که میکوشندازهجوم ایلغاریان امپریالیستی برای سرنگون ساختن حکومت شوروی استفاده نمایند،توقیف میشوند؛ مدیران وکارکنان قادربه کاراین نشریات برای سنگرکنی وسایرکارهای دفاع بسیج میگردند.عمال دشمن،سفته بازان،تالانگران،اوباشان،مبلغین ضدانقلابی،جاسوسان اَلمانی درمحل ارتکاب جرم تیرباران میشوند.

حال از مخالفین اعدام سئوال دارم که اگر شما به جای لنین بودی چکار میکردی ؟

بهروز شادیمقدم

۲۳٫۶٫۲۰۱۸

(۱) مارکسیسم واعدام

” مارکسیسم  به هیچ‌وجه به نحوی بلاشرط ازهیچ یک ازاشکال مبارزه استنکاف  ندارد .مارکسیسم درهیچ حالتی به آن اشکال مبارزه که تنها درلحظۀ حاضرممکن  و موجودند اکتفا نمیورزد و درصورت تحول وضع معین اجتماعی به ضرورت اشکال  مبارزه‌ای که برای فعالان دوران معین نو و ناشناخته است قایل است . ازاین جهت  مارکسیسم ،اگربتوان چنین بیان کرد، درمکتب پراتیک توده‌ها درس میگیرد و از آن  دور است  که به توده‌ها اشکال“سیستماتیک“ مبارزۀ ساخت داخل کابینه‌ ها را درس  بدهد .“  از مقالۀ : جنگ پارتیزانی = لنین

حکومت های سرمایه داری  دراروپاوکشورهای اسکاندیناوی قانون اعدام ندارند،درعوض هرروزسرهزاران انسان  راباپنبه میبرندواقمارشان که درکشورهای دیگراعدام کردن برنامۀ روزانۀ  اَنهاراتشکیل میدهد،باسکوت خودهمین سرمایه داری”مخالف اعدام” مواجه  میشود.این سکوت تنهادرمقابل اعدام کمونیست هاواَزادیخواهان نیست،بلکه عدم  اعتراض به اعدام مجرمین اجتماعی راهم شامل میشود.حاکمیت سرمایه که ازیک  اعتراض ساده به این امرشانه خالی میکنددرعوض موس موس کنان به دنبال سرمایه  گذاری ونفع بیشتر،مناسباتش رابااین کشورهاحفظ کرده است واگراعتراضی دیده  میشودمربوط به سازمانهاونهادهای انسانی وطرفدارحقوق بشراست.

تابه امروزاعدام به مثابه ابزاری  دردست دولت های ارتجاعی وسرمایه داری حاکم برعلیه اَزادیخواهان وستمدیدگان  وبرای حفظ خودوحاکمیتشان هرگاه ضرورت ایجاب کرده،بسته به شرایط جغرافیای  سیاسی این کارراکرده اند.برای حاکمیت سرمایه داری دربخشی ازجهان،اعدام یک  ابزاروشکل سرکوب موثربوده و”دنیای عاری ازاعدام”برای این جانیان یک حرف  وحرفی بیش نیست.کشتارواعدام وسیع وگستردۀ زندانیان سیاسی ایران  درسال۶۷نمونۀ روشن بکارگیری این وسیلۀ سرکوب برای بقأوتحکیم رژیم  جنایتکارجمهوری اسلامی بود.ارتجاع ودشمنان انسانیت وبرابری درجامعه وقتی  پای منافع وموقعیتشان درمیان باشددربرداشتن موانع برسرراه خودوکشتارانسانها  لحظه ای تردیدنمیکنندوبه خلسه ودنیای رومانتیسم های اَنچنانی دچارنمیشوند.

—–

انگلس درنوشته ای اعدام راعمل  قصاص نامیده و َنرامحکوم کرده است.بدون تردیداعدام عملی ضدانسانی وشنیعی  است وبایدامیدواربودروزی انسانهادرتاریخ ِ گذشته اعدام راجستجوکنند.امااین  امیدواری مربوط به اَینده است وبرای رسیدن به این اَینده واَرمانهایش،شرایط  های واقعی ورخدادهای غیردلخواه درمبارزۀ طبقاتی گاهی ازحزب سیاسی اَگاه  مطالباتی درخواست میکندکه چندان خوشایندنیست.

وقتی که ازاعدام حرف میزنیم  واینکه بعضی هامرتب تبلیغ میکنندکه»مخالف اعدام  هستیم”قطعا”منظوراَنهاتنهامخالفت بااعدامهای جاری دربعضی کشورهاوازجمله  درایران نیست.بلکه هدف ازطرح این مسئله چگونگی برخورداین احزاب بااعدام  ومخالفت باعملی نمودن اَن ازطرف خودشان است.به بیانی دیگربااجرای اعدام  ازجانب هرجریانی مخالف هستند،ازجمله خودشان.حرف من اینجا(وحتما”حرف اَنهاکه  درمورد اعدام،موضع وعملکرداکنون واَیندۀ خودشان رابیان میکنند)ودراین زمان  که روزهای اَرامش است،نیست.بحث برسرروزهای قیام وانقلاب است.

لنین ازقیام به عنوان یک فن  یادمیکند:”قیام فن است وقاعدۀ عمدۀ این فن هم یعنی تعرض”وتعرض درهرمرحله ای  به روش هاوابزارهای خودنیازمنداست.زمانی که شوروی بامحاصرۀ کشورهای  امپریالیستی روبروبودوفقرومرگ ومیرمیلیون هانفرازاهالی کشوررا ازپایی  دراَورده بود،زمانی که منشویکها،گاردهای سفید،طرفداران تزارهمسووهم صف  برعلیه بلشویکهابودند،کارشکنی های روشنفکران،بوروکرات ها،بورژوازی  داخلی،حملۀ اَلمان به خاک شوروی واشغال قسمتی ازاین سرزمین،گرسنگی وناتوانی  سربازان شوروی ازادامه جنگ وفراروعقب نشی اَنهاازجبهه،درخواست اَلمان مبنی  برپرداخت غرامت این جنگ ازطرف شوروی به کشور خودشان(اضافه براشغال قسمتی  ازخاک شوروی وعدم عقب نشینی ازاَن)،قبول این مواردوپیشنهادصلح ازطرف لنین  واختلاف نظرهای داخلی رهبری حزب برسراین مسئله(بوخارین وطرفدارانش درمقابل  پیشنهادصلح لنین،شعارادامۀ جنگ انقلابی وتروتسکی شعارنه جنگ ونه صلح رابه  میان کشیده بودند.)،ودرحالیکه کشورازپاافتاده ودرخطرنابودی بود،درچنین  شرایطی لنین ازطرف شورای کمیسارهای ملی مقالۀ(میهن سوسیالیستی  درخطراست!)رامنتشرکرد.

دراین نوشته اَمده است:”تمام  افرادقادربکارطبقۀ بورژوازی اعم ازمردوزن بایددراین گردانهاداخل شوندوتحت  نظارت افرادگاردسرخ قرارگیرند.مقاومت کنندگان تیرباران شوند.“کلیۀ نشریاتی  که باامردفاع انقلابی مخالفت میورزندوجانب بورژوازی اَلمان  رامیگیرندونیزاَنهائی که میکوشندازهجوم ایلغاریان امپریالیستی برای سرنگون  ساختن حکومت شوروی استفاده نمایند،توقیف میشوند؛ مدیران وکارکنان قادربه  کاراین نشریات برای سنگرکنی وسایرکارهای دفاع بسیج میگردند.عمال دشمن،سفته  بازان،تالانگران،اوباشان،مبلغین ضدانقلابی،جاسوسان اَلمانی درمحل ارتکاب  جرم تیرباران میشوند.(۱)

تهدیدبورژواهاودیگران ازطرف لنین  دراَن زمان خلق الساعه نبوده وقطعا”اوتیرباران واعدام راهمانند شکل ووسیله  ای درپیش بردامرمبارزه برای به سرانجام رساندن سوسیالیسم دراَن مقطع ازهمۀ  روش های دیگرمناسب ترتشخیص داده بود.

لنین دربکارگیری متدهاوروش های  غیرمتعارف که دراصل بااَرمان وعقایدکمونیسم مغایرت داشت،بنابه ضرورت مبارزه  واصل رابراولویت نهادن ها،بدون هیچ گونه واهمه وترسی عمل میکرد.نمونۀ  دیگری که به مراتب ازمسئلۀ اعدام مهمتر است،سرکوب قیام ملوانان کرونشتات  درسال۱۹۲۱بود.قیام کنندگان که خواسته های سیاسی ودموکراتیک داشتند،درشرایط  حساس اَن سالهامیرفتندبه مشکلی دیگربرای حکومت شوروی تبدیل شوند.لنین  وبلشویکهااین قیام راسرکوب کردندولنین ازخودودولت شوراهابخاطراین عمل به  عنوان سرکوبگران یادمیکند.

ازنظرلنین اقدام مبارزاتی این  چنین ومتکی شدن به بعضی روش هاضروری بوده وخود اوازبیان وعملی کردن این نوع  مبارزه وروش های اَن که شرایط مبارزاتی به بلشویکها تحمیل کرده  بود،سربازنمیزد.اََیاهنگامی که دولت شوراها درگیرمشکلات بزرگی بودواین  مشکلات میرفت که اَن راازپایی بیندازد.هنگامی که بورژواهادرداخل  کشورشاهدفقرودرگیری وفداکاری وازجان گذشتگی توده های مردم وبلشویک  هابودندودرعوض همکاری!(همانندیک شهروند)بامنشویکهاوگاردهاسفیدوکشورهای دشمن  درتماس بودندوقصدنابودی حکومت بلشویکهاراداشتند،اگراَنوقت حزبی که  خودراکمونیستی میدانست ودرمقابل رهنمود لنین قرارمیگرفت وشعارمیداد:مامخالف  اعدام وتیرباران هستیم،خنده دارنبودو نیست؟ومردم این حزب راجدی  میگرفتند؟واگربازحزب موردنظربرعقیده اش پافشاری نماید،نبایدازاَنهاسئوال  کرددراَن شرایط اگرشمابودیدچه موضع دیگری میگرفتیدکه موثرواقع میشدویااصولی  تروصحیح تربود؟میدانیم که فقط باموضع وجملۀ ”مامخالف اعدام  هستیم”امرمبارزه پیش نمیرود.جریانی که پیش ازموقع راه وروش  هارادرموردمبارزه وقیام معلوم نموده وخط کشی کرده،نشان میدهدکه ازمبارزۀ  طبقاتی وقیام به مثابه یک فن چیزی یادنگرفته است.

درمبارزۀ طبقاتی بایداولویت  هاوتناقض هاراشناخت وبرای پیشروی های بعدی ازرومانتیسم انقلابی واحساساتی  شدن های زودگذر فاصله گرفت.ماکمونیستیم وبایداحیاگربلشویسم باشیم.نبایدتحت  تاثیرفضاوجوسازی های روزقراربگیریم واز روش هاوابزارهایی که روزانه دشمنان  بشریت برعلیه مردم استفاده میکنندومانیزدرفردای مبارزه مان ممکن است به  اَنها متوسل شویم،دوری کنیم.مبارزۀ مادراَینده بازدوخوردها وخونریزی هایی  همراه خواهدبود.برای برتری بردشمن وبه سرانجام رساندن مبارزۀ طبقاتی  وپیروزی سوسیالیسم اشکالی ازمبارزه لازم است.اعدام شایدیکی ازاین شکل  هاباشد.

مااصولا”وبنابه عقایدمان مخالف  اعدام هستیم.امااگردرفردای مبارزه ودرمقطع ویامقاطعی ازاَن ضروری  شدشایدبادشمنان اَزادی وبرابری وبرای نیل به هدف به اعدام هم مبادرت  ورزیم.این اصولی ترین موضع است.چرا؟چون موضعمان راازقبل روشن کرده ودروغ  نگفته ایم.امااگرغیرازاین گفته باشیم وبه اعدام متوسل شویم،اَنوقت  ریاکاریم.

بهــروزشادیمقدم ۵٫۱۰٫۲۰۰۸

(۱)=مقالۀ”میهن سوسیالیستی درخطراست!”ازاَثارمنتخبۀ لنین صفحۀ ۵۸۶انتشارات سازمان انقلابی حزب تودۀ ایران