واقعیت کمونیسم چیست؟

واقعیت کمونیسم چیست؟

بله! ما کمونیستها تمامیتگرا هستیم

همهچیز را باید تغییر داد!

رکسانا خرم نژاد

از زمانی‌که انقلاب‌های کمونیستی در پاسخ به ستم و استثمار سرمایه‌داری در جهان آغاز شد و به پیروزی‌های بزرگ و استقرار کشورهای سوسیالیستی ابتدا در روسیه (۱۹۱۷) و سپس در چین (۱۹۴۹) رسید، ما کمونیست‌ها متهم به «تمامیت‌گرا» شده‌ایم. باید با صدای بلند اعلام کرد: بله ما تمامیت‌گرا هستیم. اما نه به‌معنای دخالت در همه امور افراد. بلکه به‌معنای دخالت در همه امور نظام سرمایه‌داری و از میان بردن تمامیت سرمایه‌داری. این «تمامیت‌گرایی» را مارکس بنیان‌گذار کمونیسم علمی نزدیک به ۱۷۰  سال پیش این‌گونه تئوریزه کرد: سوسیالیسم دوران گذاری طولانی است که تحت حاکمیت دولت دیکتاتوری پرولتاریا می‌خواهد به محو و نابودی چهار چیز دست یابد: محو تمام تمایزات طبقاتی، محو تمام روابط تولیدی که این تمایزات را به‌وجود میآورند، محو تمام روابط اجتماعی ستمگرانه که از این روابط تولیدی استثمارگرانه برمیخیزند و محو تمام افکار کهنه‌ای که از این تمایزات و روابط ستم و استثمار برخاسته و از آن نگهبانی و حفاظت می‌کنند. «هر آن چه سفت و سخت است ذوب می‌شود و به هوا می‌رود، آن چه مقدس است نامقدس می‌گردد، و سرانجام آدمی ناگزیر می‌شود با دیدگانی هشیار با شرایط واقعی زندگی و روابطِ خویش با نوع خود روبه‌رو شود» (مانیفست کمونیست. نوشته کارل مارکس و فردیش انگلس – ۱۸۴۸).

 به این معنا، ما کمونیست‌ها تمامیت‌گرا هستیم. زیرا کلیه مصائبی که بشریت به‌ویژه اکثریت مردم کارگر و زحمتکش تحت ستم و استثمار از آن‌ها در رنجند، برخاسته از تمامیت این نظام سرمایه‌داری است و توسط آن تولید می‌شود. این تمامیت باید نابود شود تا رهایی همگانی حاصل شود. ضرورت چنین انقلابی را کمونیست‌ها به‌وجود نیاورده‌اند. بلکه نظام سرمایه‌داری به‌وجود آورده است و کمونیست‌ها، صرفا از طریق تئوریسین‌های بزرگ خود از زمان مارکس و انگلس، مائو، لنین و امروز باب آواکیان، به‌طور علمی و با استفاده از روش علمی، به این ضرورت آگاه شده و پاسخ به آن را کشف و تئوریزه و نقشه‌مند دنبال کرده‌اند. هدفِ علم، کشف واقعیت (واقعیت مربوط به هر جنبه از هستی، از کهکشان‌ها تا جامعه بشری) و قوای محرکه تغییر آن است. روش علم حرکت از جهان واقعی است و در عین حال درک می‌کند که واقعیت ایستا و ساکن نیست. بنابراین، تلاش می‌کند تا قوای محرکه آن را کشف کند. به یک کلام، هدف علم آن است که تعیین کند چرا جهان واقعی (از جمله جامعه بشری) این‌گونه هست که هست و چگونه می‌توان، برمبنای قوای محرکه‌اش، آن را به‌سمت مثبت تغییر داد.

کمونیسم، علمی است که این امر را در مورد جامعه بشری انجام می‌دهد. مارکس به بدبختی‌ها و فلاکت و رنج‌های جامعه بشری علمی نگاه کرد. این واقعیت را به طرق مختلف بررسی کرد. از طریق آزمایش، از طریق تحقیق، از طریق یاد گرفتن از دانش انباشت‌شده و تجارب و آزمایش‌های دیگران، به دینامیک‌ها و نیروهای محرکه زیربنایی جامعه پی‌برد. او بدون آن‌که تعصبات و افکار خیالی خود را بر واقعیت تحمیل کند، توانست واقعیت جامعه را کشف کند و راه تغییر آن به سود بشریت را پیدا کند. از آن جا که جامعه بشری مثل هر پدیده دیگر ایستا نیست و حرکت می‌کند، از آن جا که وقایع پیچیده از قبل قابل پیش‌بینی نیستند، تئوری مارکسیستی هم باید حرکت می‌کرد و خود را بر واقعیت منطبق می‌کرد. باید اشتباهاتش را دور می‌ریخت و باز هم از دانش و تجارب و آزمایش‌های خود و دیگران یاد می‌گرفت تا واقعیت را بهتر بفهمد و راه تغییر جامعه بشری به سود بشریت را روشن‌تر رصد و جهت‌یابی کرده و حرکت را نقشه‌مندتر کند. تکامل علم کمونیسم پس از مارکس، برای اولین بار توسط لنین و سپس مائوتسه دون انجام شد و امروز، باب آواکیان با سنتز نوین کمونیسم آن را تکامل کیفی دیگری داده است. بدون این علم، هرگز نمی‌توانیم، علت‌العلل ظلم و بی‌عدالتی، سرکوب و خفقان، جنگ و ویرانی، بیکاری، گسترش حریق‌وار تن‌فروشی و تجارت سکس و… را به درستی درک کرده و به راه درمان این مصائب در سطح همگانی (و نه فقط برای قشری اندک) آگاه شویم. طبقه بورژوازی در همه کشورها از جمله در ایران، با کمک همدستان خرده بورژوای خود همیشه سعی در دفن این علم بزرگ کرده‌اند. دفن کردن این علم و ممانعت از دسترسی آگاهانه پرولتاریا و دیگر ستمدیدگان جامعه (مانند زنان) به این علم، یکی از بزرگ‌ترین جنایت‌ها علیه بشریت و قابل قیاس با دفن کردن انواع شناخت‌های علمی در مورد بیماری‌های رایج در میان مردم و راه درمان یا جلوگیری از آن‌هاست. درست مانند اینست که مثلا واکسن فلج اطفال، به خاک سپرده شود. به همین علت، مبارزه علیه اپورتونیسم و اپورتونیست‌ها (کسانی که تحت نام دفاع از توده‌ها، کمونیسم را دفن می‌کنند) یک ضرورت است و باید با مبارزه علیه ارتجاع و امپریالیسم توام باشد. به قول لنین، «اگر مبارزه علیه امپریالیسم، به‌طور لاینفکی با مبارزه علیه اپورتونیسم توام نباشد جز عبارت‌پردازی پوچ یا فریب چیز دیگری نخواهد بود.» (لنین. امپریالیسم به مثابه بالاترین مرحله سرمایه‌داری). دست کشیدن از علم کمونیسم و انقلاب کمونیستی، برابر است با عدول کامل از مبارزه طبقاتی و دست کشیدن از هر اندیشه انقلابی. مبارزه و فداکاری برای هر چیزی کمتر از انقلابی که این نظام را ریشه‌کن کند، دور باطل است و به هدر رفتن مبارزات و فداکاری‌هایی که در مقاومت علیه شرایط ستم و استثمار صورت می‌گیرد.

«سرنگونی و نابودی دولت جمهوری اسلامی و رهایی جامعه از این شرایط و نبرد برای بنیانگذاری یک نظامِ نوین سوسیالیستی، ضرورتی عاجل است. دیرکرد در تحقق این ضرورت، هر ثانیه بر فلاکت و رنج اکثریت قاطع مردم میافزاید.

مبارزه امروز ما برای رهایی جامعه ایران از استثمار و ستم، بخشی از مبارزه برای رها کردن کل جهان از ستم و استثمار بوده و با این هدف پیش می‌رود. چرا که رنج‌های مردم در سراسر جهان، ریشه در نظام اقتصادی-اجتماعی سرمایه‌داری دارد. فقر و بی‌حقوقی هر کارگر کارخانه و معدن و مزرعه، هر دستفروش و کولبر و جاشوی لنج، هر مهاجر و پناهجویی که در دریا غرق می‌شود، هر بمبی که دولت‌های ارتجاعی منطقه یا ارتش‌های امپریالیستی روسیه و آمریکا و ناتو، بر سر مردم خاورمیانه می‌ریزند، عروج نیروهای مرتجع اسلامگرا که مردم را به اسارت می‌کشند، هر کودک فلسطینی که به دست سربازان ارتش اشغالگر اسرائیل به خاک می‌افتد، خشونت و تحقیر مداومی که بر زنان در سراسر جهان اعمال می‌شود، سرکوب ال.جی.بی.تی ها، بحران هراسناک آب و نابودی محیط زیست، فساد بی پایان در میان حاکمان، رقابت‌های تجاری که لاجرم به جنگ‌های جهانی ویرانگر منتهی می‌شوند، ماندگاری و نفوذِ افکار کهنه در میان مردم و حتا ستم توده‌های فرودست علیه یکدیگر، همه ریشه در کارکرد و دینامیک‌های نظام سرمایه‌داری دارند.

نظام سرمایه‌داری به نظام سرمایه‌داری امپریالیستی تبدیل شده است. به این معنا که، تمام نقاط دنیا را در یک نظام واحد اقتصادی و سیاسی ادغام کرده و به اشکال مختلف بر همه کشورهای جهان از جمله ایران، تسلط دارد. این نظام بر تضاد میان تولید اجتماعی و مالکیت خصوصی بنا شده است. تولید اجتماعی به این معنا که نیازهای همه‌جانبه انسان‌ها از طریق مشارکت و تقسیم کار اجتماعی میان میلیاردها انسان در سراسر جهان تولید می‌شود. میلیاردها نفر در مقیاس جهانی، در شبکه‌ای درهم تنیده، در کارخانه‌ها، اعماق زمین، مزارع، کوه‌ها، دریاها، جاده‌ها و آسمان‌ها، در پژوهشکده‌ها و کتابخانه‌ها و چاپخانه‌ها، در تماشاخانه‌ها و هنرکده‌ها و غیره، شبانه روز کار می‌کنند تا نیازهای زندگی بشر را تولید و تامین کنند. مالکیت خصوصی به این معنا که ثروت مادی، دانش و خدماتی که این گونه تولید می‌شود و فرآیند تولید آن، توسط قشر کوچک طبقه سرمایه‌دار در هر کشور و طبقه سرمایه‌دار امپریالیستی حاکم بر جهان تصاحب و کنترل شده و بر مبنای کسب حداکثر سود جهت داده می‌شود…

آتش خشم بی پایان از نظامی که این چنین زندگی توده‌های مردم در سراسر جهان را به تباهی می‌کشاند، در وجود ما شعله می‌کشد. آتشی که بدون آن صحبت از مبارزه بیهوده است. اما فقط حس عدالتجویی و نفرت از اسارتِ بشریت در انقیاد نظام منسوخ طبقاتی نیست که ما را کمونیست کرده و مصمم به نبرد برای انقلاب کمونیستی شده‌ایم. افزون بر این و اساسی‌تر از آن، بر اساس دانش علمی کمونیسم دریافته‌ایم که در این لحظه از تاریخ، انقلاب کمونیستی تنها راه نجات جامعه بشری و منطبق بر قوای محرکه تغییر اجتماعی است. بر این پایه، ایجاد جامعه کمونیستی در سراسر جهان نه تنها ضروری و مطلوب بلکه امکان پذیر است. هر نوع دیگری از “انقلاب”، سرانجام به ضد انقلاب تبدیل شده و دور جدیدی از فاجعه و فلاکت را برای مردم به ارمغان خواهد آورد. انقلابی که دست به ریشه‌ها نزده و یا در میانه راه توقف کند، بار دیگر توسط اشکال گوناگون نظام سرمایه‌داری بلعیده شده و لاجرم پتانسیل آن صرف نوسازی و ترمیم  سیستم حاکم خواهد شد. در این عصر، معنای دست به ریشه بردن این است: اولا به رسمیت شناختن این حقیقت که علت اصلی تداوم همه معضلات حاکم بر جامعه ما و سراسر جهان، نظام سرمایه‌داری امپریالیستی است و راه حل ریشه کن کردن همه‌ی آنها نیز محو این نظام است. ثانیا، تبدیل شدن به مبارزین آگاه این راه، سازمان دادن و رهبری کردن انقلاب با چشم‌انداز سرنگونی نظام سرمایه‌داری حاکم بر هر کشور و استقرار دولت سوسیالیستی با هدف نبرد برای استقرار نظام کمونیستی در جهان. در ایران به طور مشخص به معنای قبول «مانیفست و برنامه انقلاب کمونیستی در ایران» و مبارزه برای تحقق آن است.» (برگرفته از مانیفست و برنامه انقلاب کمونیستی در ایران).

 

به نفل از آتش ۷۹ خرداد ۹۷

atashHYPERLINK “mailto:atash1917@gmail.com”1917HYPERLINK “mailto:atash1917@gmail.com”@gmail.com

n-atash.blogspot.com

تلگرام : @haghighatcpimlm