کومەله و حزب کمونیست ایران، تقسیم مناطق فعالیت (بخش هشتم)

بخش هشتم

کومه له و حزب کمونیست ایران، تقسیم مناطق فعالیت

رشد بیسابقه ناسیونالیسم کُرد از سال ۱۳۹۰ تا حمله دولت مرکزی عراق به کرکوک در مهر ماه ۱۳۹۶ و تسخیر این شهر به کمک پیشمرگان اتحادیه میهنی، خط سانتر را در کومه له از کاربرد معدل گیری در سیاست بی نیاز کرد. در این دوره معلوم شد سانتر کومه له همان ناسیونالیسم کُرد و سخنگو و سیاستمدار آن است. سانتر در میان میان احزاب و سازمانهای چپ سنتی سر از بی افقی و نوسانات بین گرایشات متخلف و در بهترین حالت رفرمیسم می آورد. اما در کومه له و چهارچوب ملی گرائی آن، سانتر نوعی از ناسیونالیسم کُرد است که توان معقول نشان دادن جنبش ملی به چپ سنتی درون و خارج از خودش را بنام کمونیسم دارد. برای شناخت بیشتر از این خط کنگره ۱۷ کومه له مقطع قابل توجه دیگری است و توجه به آن از چند نظر مهم است.

یکی اینکه، کنگره ۱۷ در اوج قدرت نیروهای ناسیونالیسم کٰرد در منطقه، و در ادامه شرکت کومه له در”نهاد میری”، در”کنگره ملی”، و انجام رفراندوم استقلال در کردستان عراق، سمینار و مصاحبه های ابراهیم علیزاده در مورد کمونیسم کارگری و تاریخ کومه له، بیانیه مشترک این سازمان با احزاب و سازمانهای ملی و مذهبی و باندسیاهی گرفته شد. گرایش ملی درون این سازمان در مقابل خود حریفی نمی دید. قصد داشت در این کنگره کومه له را از نظر مشی سیاسی و رهبری و ساختار سازمانی به تمامی رو همین خط بیندازد و با پراتیک این دوره منطق نماید.

دوم، اما بر خلاف انتظار ملی گراها، در این کنگره شدید ترین تقابل ۲۷ سال اخیر میان چپ ملی با گرایش ناسیونالیستی درون کومه له در اعتراض به سیاست و عملکردهای رهبری آن روئی داد. این چپ برای اولین بار متحد و منسجم در یک صف معین در اعتراض به افتضاحات سیاسی رهبری کومه له آرایش گرفتند. رهبری کومه له چون همیشه تلاش کرد با استفاده از زمینه های مشترک ملی و عرق سازمانی و با مرفین”واقع بینی، اجتماعی بودن کومه له، استفاده از ظرفیهای جنبش انقلابی و از این قبیل توجیهات”، معترضین را ساکت نماید اما موفق نشد. اعتراض اینبار توسط تعداد معدودی از فعالین چپ با سابقه و کادرهای جوان نسل بعد از ما که خود را کمونیست می دانند انجام گرفت. این مقاومت رادیکال و مترقی با فضای عمومی انتقادی و افشاگریهای احزاب و سازمانهای چپ و کمونیست از کومه له همراه بود. خطر جدائی و انشعاب، عقب نشینی هائی بهر دو جبهه و البته به نفع گرایش ملی تحمیل نمود. ظاهرا برنامه ناسیونالیست ها برای بالا بردن غلظت ملی گرائی در کومه له و رفع مزاحمت های چپ ملی و حاشیه ای کردن آنها ناکام ماند. معترضین هم در حد بیان اعتراض و نه نقد سیاسی در قالب خود داری از کاندید شدن برای کمیته مرکزی کومه له باقی ماندند. بدنبال کنگره فاصله میان کومه له و حزب کمونیست ایران باز هم بیشتر شد و علنا از آن صحبت گردید. چپ ملی در این ماجرا به جای تلاش برای بدست گرفتن رهبری کومه له از حضور در آن خود داری کرد. آنها متوجه نبودند اگر کومه له را داشتند حزب کمونیست را هم دارند. عقب نشینی هر دو جبهه در مقابل با هم مکانیسم معدل گیری را جلو کشید و نقطه تعادلی میان نظرهای مختلف و رابطه بین کومه به حزب کمونیست ایران را فرموله کرد. این مکانیسم به تمام اتوریته های سازمانی و از جمله پرچمداران پراتیک ناسیونالیستی ایندوره در کومه له اتوریته داد و موقعیت آنها را در پست های تشکیلاتی تحکیم کرد.

سوم اینکه، تقسیم بندی میان کومه له و حزب کمونیست ایران تاریخی دارد. این تاریخ بر زمینه بی نقشی آن حزب از طرف گرایش ناسیونالیستی شکل گرفته و به جلو برده میشود. بر جسته شدن این تقسیم بندی در کنگره ناشی از قدرت و تعرض ناسیونالیسم بود. چپ ملی زیر فشار و تعرض مداوم گرایش ملی لب به اعتراض گشود. این اعتراض اختلافی سیاسی هست و اما جنبشی نیست. شرایط بیرون تعادل میان آنها را بهم زده است. بزرگنمائی و تئوری تراشی بی ربط راجع به این ماجرا برای بالا بردن نرخ چپ ملی توسط هر حزبی انجام گیرد، معنی دیگری جزء امتیاز دادن به ناسیونالیسم و یا رزوو کردن جا برای ملی گرائی ندارد. بستر اعتراض و مقاومت و عقب نشینی هر دو یکی است. چپ ملی به زیاده رویهای گرایش ملی و بی ملاحظه کاری آن معترض است. به پراتیک ناسیونالیستی کومه له نقد ندارد. چیزی راجع به آن ننوشته، کومه له هم نقدی از خود نکرده و همه چیز سر جایش هست. بخشی از این چپ خواهان جایگزینی همکاری با احزاب گروه اول به جای احزاب ناسیونالیستی و باند سیاهی هستند. این موضع قابل دفاع و خوب هست و اهمیت دارد باید تقویت گردد و از آن پشتیبانی کرد.

در طول ۲۷ سال اخیر حزب کمونیست ایران خدمتگذار کومه له بوده است. کنگره ۱۷ این تقسیمات غیر رسمی و واقعی میان این دو تشکیلات را باز هم بصورت غیر رسمی توسط صحبت رهبران آنها بر جسته کرد. بعد از پایان کنگره، در مصاحبه ابراهیم علیزاده با تلویزیون کُردی زبان کردستان عراق”رو داو”، بطور علنی از جدائی وظایف میان این دو تشکیلات صحبت نمود. او در آن مصاحبه از وجود دو پروژه، یکی متحدن کرن چپ در سطح سراسری توسط حزب کمونیست ایران، دوم، متحد کردن نیروهای انقلابی در کردستان توسط کومه له صحبت کرد. نفس تقسیم مناطق جغرافیائی فعالیت و اعلام اینکه کردستان حیطه کومه له است و حزب کمونیست سرگرم کارهای سراسریش شود، یک موضع و بستر تماما ناسیونالیستی برای فعالین این حزب و کومه له است. هر دو تشکیلات بعد از این کنگره بصورت روشن تر از هر دوره ای بر این مبنا تقسیم وظایف کرده اند. در همان مصاحبه در مورد این اختلافات از ابراهیم علیزاده سوال شد و جواب داد “اختلافی که به انشعاب منجر شود در میان ما وجود ندارد.” یعنی اختلاف هست و سطحش را بیان کرد. سپس با این مضمون در مورد آن قضاوت کرد و گفت: دسیسه جمهوری اسلامی در میان ما اختلاف می اندازد. به این ترتیب دبیر کل کومه له با همان فرهنگ و روش احزاب ناسیونالیست اختلافات درون سازمانش را توضیح داد و برای مخالفین خط و نشان کشید.

 در هر حال میدان اصلی در دست گرایش ملی است. سازمان کردستانی حزب کمونیست ایران برای این حزب تعیین وظیفه می کند. فشار این گرایش دارد چپ ملی را به درون حزب کمونیست هل میدهد. هنوز حزب کمونیست ایران در راستای سیاست ها و استراتژی کومه له سر گرم جلسه گرفتن با احزاب و سازمانهای چپ است. وظیفه این حزب، تزئین چهره ناسیونالیستی کومه له با رنگ و روغن چپ و پس زدن افشاگریها و انتقادها از کومه له است. در ابتدا و تا اینجای این دوره، راست ترین افراد در کومه له برای خنثی کردن فشار معترضین درونی، تبدیل به مروجین “کمونیسم” و “سوسیالیسم” مورد نظر خود در این سازمان شدند.

ادامه ماجرا، کومه له بعد از حمله دولت عراق به کرکوک و اعتراضات دیماه ۱۳۹۶

چند ماه بعد از کنگره ۱۷، دولت مرکزی عراق با همکاری”اتحادیه میهنی”، به شهر کرکوک حمله کرد و آن را تسخیر نمود. این واقعه به فضای ناسیونالیستی منطقه ای و در نتیجه به گرایش ملی در کومه له و معادلات سیاسی آن ضربه زد. بدنبال آن جنبش توده ای دیماه ۱۳۹۶مردم و رادیکالیسم قدرتمند آن برای سرنگونی رژیم اسلامی، ضربه دوم و کاری دیگری بر این گرایش وارد نمود. این اعتراضات توجه ها را از تحولات منطقه ای و محلی بر گرفت و متوجه اوضاع عمومی ایران کرد.

این دو تحول در مناسبات مورد بحث میان کومه له و حزب کمونیست ایران به نفع این حزب تمام شد. در سایه اعتراضات دیماه و ادامه آن موج جلسات احزاب و سازمانها و انتشار اطلاعیه و بیانیه های مشترک راجع به رویدادهای سراسری بالا گرفت. همه احزاب و از جمله حزب کمونیست ایران مورد توجه سازمانها و فعالین سیاسی قرار گرفتند. خبر جلسات این حزب و گفته های رهبرانش انعکاس پیدا می کرد. رهبری کومه له انتظار روبرو شدن با چنین وضعیتی را نداشت. با نگرانی و فشردن دندان بر هم شاهد جلسات پشت سر هم حزب کمونیست ایران با احزاب و سازمانهائی بود که قبلا حاضر نبودند نام آنها را بر زبان بیاورند. اینبار تعدادی از اعضای رهبری این حزب سعی کرد از این جلسات برای فشار بر کومه له بهره گیرد. کومه له آن حزب را دنبال نخود سیاه  فرستاده بود و محدوده فعالیتش را خط کشید و حالا داشت به رقابت با آن می خواست. شرایط جامعه و تحولاتش خارج از اراده کومه له  و دیگر احزاب، بازار گرمی برای آنها فراهم آورده بود.

علیرغم اینها کلید همکاری با دیگر احزاب در دست کومه له است. رهبری کومه له و احزاب گروه اول متوجه اند که هر نوع ائتلاف و اتحاد عمل و همکاری بدون حضور و توافق کومه له ره به جائی نمی برد. احزاب گروه اول ضمن گرفتن جلسه مشترک و دادن بیانیه و اطلاعیه با حزب کمونیست ایران به کومه له چشم دوخته اند. این گروه از احزاب به حزب کمونیست ایران چسپیده اند تا با اجرای نمایش جلسات کومه له را جلب کنند. رهبری کومه له متوجه اینها است و همه امور را زیر نظر دارد.

اعتراضات دیماه وزن چپ ملی در کومه له را بالا برد و ناسیونالیست ها را زیر فشار شدیدی گذاشت. برای اولین بار در تاریخ ۲۷ سال اخیر، محور و مکانیسم حرکت درونی کومه له و انسجام تشکیلاتی آن به نفع ملی چرخید و ناسیونالیسم درون آن به محدودیت هائی گردن نهاده است. تا کنون همیشه ناسیونالیست های دو آتشه در کومه له میداندار بوده اند. این اولین بار است که نوبت به چپ ملی درون این سازمان می رسد. اولین بار است خط سانتر اطاعت از خط ناسیونالیستی را به نفع همراهی با چپ ملی انتخاب کرده است. این جهت را باید تقویت کرد. باید تلاش ممکن برای جلوگیری از بازگشت مجدد رهبری کومه له به سر جای اولش و همکاری با احزاب ناسیونالیستی را گرفت. شرط باقی ماندن کومه له در طیف احزاب چپ همین است. باید تلاش کرد کومه له و حزب کمونیست ایران از همکاری و همراهی با احزاب ناسیونالیست کُرد و خویشاوندان چپ توده ای دست بردارند و به جای آن با احزاب گروه اول همراه گردند.

ایجاد قطب چپ از احزاب گروه اول و کومه له و حزب کمونیست ایران و محافل و شخصیت های کمونیست در کردستان در مقابل با احزاب ناسیونالیست و باندهای ملی و مذهبی در این منطقه مهم ترین و اولین اقدام ممکن سیاسی در این دوره است. در نظر داشتیم سر خط های همکاری احزاب برای ایجاد چنین قطبی را در آخر این مطلب بنویسیم. اما بدلیل حساسیت ها و اینکه ما هنوز جمعی هستیم و حزب نیستیم و نمی دانستیم کجای مناسبات میان احزاب قرار می گیرد از آن منصرف شدیم. اما فکر می کنیم در چنین طرحی وجه مبارزات توده ای برای سرنگونی جمهوری اسلامی همراه با مردم در ایران و تلاش عملی و فوری برای ایجاد شوراهای کارگری و تشکلهای توده ای، زنان، جوانان و محیط زیستی و غیره و مبارزه با گرایش ناسیونالیستی در کردستان سر راست ترین بخش اقدام برای ایجاد چنین قطبی است. در انجام این کار باید توجه داشت دو حزب دمکرات فعلی در کردستان در مقایسه با حزب دمکرات قبلی دوران قاسملو از نظر سیاسی راست ترند. هنوز هیچی نشده این دو حزب در راستای نقشه دولت های دیگر با دو باند زحمتکشان و خبات همدست شده و پول و امکانات می گیرند و امکانات رسانه ای در اختیار آنها قرار میدهند.  شرط مهم ایجاد این قطب چپ در جامعه کردستان اشاره به این تغییر سیاسی در حزب دمکرات ها و عواقب آن و داشتن مرز قاطع و روشن با دو دارودسته زحمتکشان و خبات بعنوان باندهائی مضر و خطرناک و معرفی آنها به مردم است. ما متوجهیم که گرفتن چنین موضعی بخاطر ربط آن به سیاست های راست تا کنونی کومه له برای این سازمان مشکل است. اما کارائی چنین قطبی، اگر ایجاد شود، به مواضع متفاوت سیاسی و استراتژیک و آن افقی بستگی دارد که جلو جامعه می گذارد. بطور یقین همه احزاب بخاطر انجام این امر مهم و رسیدن به توافق ظرفیت تعدیل سیاست های خود تا حد ممکن را در مقابل با هم دارند. هر قطبی در کردستان بوجود آید اگر فراحزبی نباشد، احزاب را حول نهاد و برنامه مشترکی دوره هم جمع نکند شانسی ندارد و در حد فرمال و تبلیغی باقی خواهد ماند.

پنج حزب کردستانی، دو حزب دمکرات کردستان ایران و دو باند زحمتکشان مهتدی و عمر ایلخانی زاده و باند مذهبی خبات، در ۳۰ دیماه”مرکز همکاری احزاب کردستان ایران” را تشکیل داده اند. برای پیوستن به آنها از کومه له دعوت کردند اما نپذیرفت. رهبران کومه له گفتند چون اینها احزاب ناسیونالیستی هستند و افق و راه حل آمریکائی برای کردستان دارند با این مرکز همکاری نمی کنند. البته عین این استدلالها در مورد بار اول همکاری کومه له با این ۵ جریان و سخنگوی شدن آنها وارد بود. اگر کومه له به این مرکز می پیوست به احتمال زیاد چند تکه میشد. اوضاع درون تشکیلاتی فاکتور تعیین کننده ای در فرهنگ سیاسی این تشکیلات است. دلایل هر چه هست این اقدام کومه له درست بود.

موضوعات زیادی باقی است و در میان آنها اشاره کوتاه به یک نکته را ضروری میدانم. سیاست و پراتیک کومه له علاوه بر فاصله ها، موجب بی اعتمادی به رهبری آن و در راس آنها ابراهیم علیزاده شده است. در این دوره کومه له مواظب است حزب کمونیست ایران پا از گلیمش خارج نکند. اگر جلسات ابن حزب با دیگر احزاب به خارج از محدوده مورد نظر این سازمان برسد جلوش را می گیرد. حال سوال این استکه، آیا جلسه سوم خرداد دو نفر از رهبران حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست، با دبیر اول کومه له و چند نفر دیگر از رهبرانش اقدامی برای چیدن نوک آن حزب و سر جا نشاندنش نبود؟ در پنجم خرداد کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران-حکمتیست و کومه له خبر این دیدار را طی اطلاعیه های مستقل پخش کردند. در این اطلاعیه ها بجزء خبر این ملاقات و کلی گوئی هیچ نکته ای نبود. اما جنجال حول آن سر به هوا زده است. مردم از دست این همکاریهای”کاغذی” بقول رفیق محمود قزوینی خسته شده اند. لازم است کار را به نتیجه رساند بعد اعلامش کرد و تبلغات کرد. اگر ماجرا جدی است چرا رهبری کومه له با اتوریته های اول احزاب گروه اول تماس نمی گیرد و ماجرا را از این کانال دنبال نمی کند؟ جلسه دبیر کل کومه له با کمیته کردستان حزب حکمتیست با این توجیه که کومه له هم سازمان کردستان حزب کمونیست ایران است، شبیه به جوک است و علامت سوال جدی بالای سر این ماجرا گذاشته است. کار را باید برای به سرانجام رسیدنش و رفع موانع آن دنبال نمود. در صورت بی نتیجه ماندن باید مواظب براه افتادن تبلیغات کومه له و دیگر احزاب علیه همدیگر بود تا روابط  احزاب از این بدتر نگردد.

پایان

مجیدحسینی  ۱۷ ژوئن- ۲۶ خرداد ۱۳۹۷

تلفن:۰۰۴۶۷۳۷۷۶۵۳۴۱

majid.hosaini@gmail.com