آیا تغییر “ریل گذاری” اقتصادی بدون تشکیلات سراسری کارگری ممکن است؟

آیا تغییر “ریل گذاری” اقتصادی بدون تشکیلات سراسری کارگری ممکن است؟

اگر در راس قدرت باشیم و بدفعات از ریز و درشت بخواهیم برای حل معضل اقتصاد ایران راه حل ارایه دهند، از دو حالت خارج نیست. یا دست به عوامفریبی می زنیم و یا بخاطر چهل سال پیروی از جمله قصار “اقتصاد مال خر است” در استیصال بسر می بریم.
از آنجایی که حاکمیت مذهبی ایران با سازمان اطلاعات ۲۰ میلیونی و سپاه پاسداران چند صد هزاری و بسیج مستضعفین چند میلیونی و خیل سربازان گمنام حزب الله در سراسر جهان، امکان گوشمالی دادن هر احدالناسی در هر کجای کره ارض را دارد، چگونه است که از پس رانت خواران در راس هرم های قدرت و ثروت و آقازاده های لوس و ننر مازراتی سوار در بیخ گوش خود بر نمی آید؟

پاسخ این سوال برای هر کودک دبستانی ساده است، چون نمی خواهد!
حاکمیت اسلامی ایران هنوز بر این باور است که با مانورهای اصلاح طلبانه از یک سو و سرکوب اصولگرایانه معترضین از دیگر سو می تواند به بحران های اجتماعی پاسخ دهد و حلقه اخوت اسلامی در دفاع ازتقدس سرمایه را به دست خود پاره نکند.
اما رشد جمعیت، هجوم مهاجرین کشورهای جنگ زده همسایه به ایران، هجوم بی سابقه از آبادی ها و شهرهای کوچک به کلان شهرها در اثر بیکاری و فساد ناشی از سیاست ضد مردمی خصوصی سازی اموال عمومی، کل جامعه ایران را در شرایطی قرار داده است که ادامه وضع موجود در سایه دفاع جانانه حلقه مرکزی قدرت از تقدس سرمایه، در میان مدت به پاره کردن حلقه قدرت و سلب مالکیت از غاصبان اموال عمومی، بدست توده های مردم فاقد سرمایه و عاصی از نداشتن حداقل های معیشت، منجر خواهد گردید.
امروز ورشکستگی بنگاه های مالی و اقتصادی موجود امری مسلسل و مداوم است. برای جلوگیری از ادامه ورشکستگی ها و جلوگیری از توقف چرخ تولید در ایران، امروز چاره ای جز فرا رفتن از نظام “مقدس” سرمایه داری وجود ندارد.
آنچه را که در ۱۰م آپریل ۱۰۱ سال پیش رفیق ولادیمیر برای جلوگیری از ورشکستگی اقتصادی و رودروریی با اقتصاد جنگ و جلوگیری از نابودی روسیه مطرح می کند، امری نیست که بگوش مشاورین اقتصادی حاکمیت مذهبی ایران نرسیده باشد.
این رفیق تنها شش ماه قبل از انقلاب شکوهمند کارگری در روسیه، بصراحت می‌گوید که اگر بورژوازی سراپا فاسد تزاری دست به رفرم مالی و ارضی نزند و یک اقتصاد متمرکز مالی جایگزین اقتصاد ورشکسته جنگ زده روسیه نشود و حقوق ویژه تشکل های سرمایه داران (در ایران بنیادهای رنگارنگ) ملغی نشود و تولید کنندگان شیرازه کار را بدست نگیرند، توده های محروم فاقد سرمایه بطور رادیکال مساله را حل خواهند کرد و بنیان نظام سیاسی روسیه را درهم خواهند پیچید!
برغم چرخش چرخ کبود، وضع اقتصاد رانتی بلا زده امروز ایران از وضع اقتصاد آن روز روسیه تزاری بهتر نیست. حاکمیت تزار با حمایت تام کلیسا و اتحاد فئودال ها و بورژوا ها و خوش خدمتی و تسلیم طلبی روشنفکران طبقات میانی، در دفاع بی چون و چرا از تقدس سرمایه،  کار را بجایی رساند که کارگران و دهقانان و سربازان روس، تنها در ۱۰ روز حاکمیت تا بن دندان مسلح تزار و کلیساهای حامی سرمایه را بزیر کشیدند و چنان طوفانی بپا کردند که دنیا را تکان داد!

آری بواقع در یک دوره صد ساله نفی اندر نفی، جهان ما چه بلحاظ رقابت های کلان امپریالیستی و چه بلحاظ حکومت های مدافع تقدس سرمایه در شرایطی شبیه آغاز قرن گذشته قرار گرفته است و شبح سوسیالیسم و خواست عبور از نظام سرمایه داری، اینبار سراسر دهکده کوچک جهانی را فراگرفته است.

بی تردید با تاخیر و مماشات حاکمیت اسلامی در اجرای دستورات اقتصادی لازم در ملی و متمرکز کردن سرمایه های مالی، ملی کردن تجارت خارجی، ملی کردن زمین و کلیه منابع طبیعی و واگذاری مدیریت به خود تولید کنندگان و نیروهای خدماتی کشور، شاهد بروز برآمدهای گسترده اجتماعی، ابتدا بطور گسترده و غیرمتمرکز در مناطق دور از مرکز و در کوتاه مدت، و در پایان برآمدی کلان در کلان شهر تهران خواهیم بود. موج عظیمی که از حاشیه های جنوب شهر تهران آغاز خواهد شد و همچون تسونامی تا توچال بالا خواهد رفت و در بازگشت هر آنچه بر سر راهش هست را به پایین خواهد کشید.

کلان شهر تهران یکی از شبیه ترین پدیده های اجتماعی به شیرینی ناپلئونی ست. در کلان شهر تهران لایه های مختلف اجتماعی بطور مرتب از پایین فقر و فلاکت و بیکاری تا بالای ثروت و قدرت و فساد بر روی هم چیده شده اند!
توزیع فوق ناعادلانه ثروت باعث شده است تا تحقیر شدگان، نادیده گرفتگان، محرومین و معتادین و بیکاران و معلولین جنگ، هر روز بچشم خود آقازادگان لامبورگینی سوار بیکاره را در حال گازیدن و قرتی بازی می بینند.
تضاد بین فقر و ثروت، کار و ولگردی، عدم امنیت و ثبات، گرسنگی و ریخت و پاش، نداشتن حداقل های زندگی و قلت زدن در لوکس، در شهرهای بزرگ ایران، زندگی سیاه سیاه و سپید سپید را به نمایش می گذارد.

این شکاف فاحش و شاید بی سابقه در فقر و ثروت، دره ای ست که با یارانه و زندگی کوپنی دوران جنگ هشت ساله پر نخواهد شد. چاره اقتصاد وابسته ورشکسته ایران تنها در جمعی کردن مدیریت و توزیع عادلانه ثروت است. در ایران امروز ارتش عظیم کارگران و دیگر فاقدان سرمایه، ارتشی ست که اگر درست مدیریت شود نه تنها گره از مسایل محدوده ایران بلکه گره از مسایل کشورهای منطقه بازخواهد کرد.
در شرایط امروز ایران در تمامی موسسات تولیدی و خدماتی کم نیستند متخصصینی که در صورت به کنار نهادن تولیت به هر شکل آن، و انتخاب مستقیم مدیران بوسیله کارگران و کارمندان، چرخ تولید و توزیع و خدمات را هزاران بار بهتر از امروز به گردش در خواهند آورد.
پس در یک کلام، حاکمیت اسلامی ایران مستاصل نیست. اگر مستاصل بود با توجه به حرام بودن ربا در اسلام، بجای شلاق زدن کارگران، رانت خواران و مفت خواران را روانه زندان و آقا زاده های ولنگار را روانه اردوگاه درختکاری در اطراف کویر می کرد!
آری، آقایان بر این باورند که با رحماهم بینهم و اشد علی الکفار می توانند همچنان بر اریکه قدرت بنشینند. توهمی که زدودن آن تنها و تنها با فشار مردم سازمان یافته امکان پذیر است.
تنها و تنها یک تشکیلات سراسری توده ای قادر به بیدار کردن بورژوازی ایران از خواب عمیق کنونی ست.
هیچ تشکیلاتی بدون یک برنامه اقتصادی روشن و ممکن قادر به سراسری شدن نخواهد گردید. اما سراسری شدن بدون یک برنامه اقتصادی روشن کافی نیست، هر تشکیلاتی ناچار به یافتن و جذب نیرو در اقصا نقاط یک  کشور  هشتاد میلیونی با وسعت یک میلیون و هشت صد چهل و هشت هزار و کیلومتر مربع است.
در یک حساب سرانگشتی می بینیم که برغم انقلاب ارتباطات جهانی، ایجاد چنین تشکیلاتی کار چند شب و چند روز نیست. راهی نیست که با شور انقلابی و نیت خیر، یک شبه طی شود. این کار بزرگ دشواریش در کند بودن و بطنی بودن آن است. راهی ست که روشنفکران سریع السیر نه تنها به پیمودن آرام و گام بگام این راه یاری نمی رسانند بلکه با تعجیل در بافتن چنین شبکه ای سراسری، عملا در بافتن این شبکه اخلال می‌کنند.
در بوق و کرنا شعارهای ناممکن سردادن از جمله این اخلال هاست!
تقاضای ارتقای یک شبه مبارزات دفاعی طبقه کارگر ملل ساکن ایران به مبارزه سیاسی از جمله این اخلال هاست!
شعار سوسیالیسم از همین امروز، از همین اخلال هاست!
با توجه به عقب ماندگی اقتصاد ایران، رسالت تاریخی قایل شدن برای بورژوازی مدرن جهت بدست گرفتن قدرت و رشد تکنولوژی و مدرنیته در ایران، از جمله همین اختلالات است!
تقسیم حاکمیت اسلامی به مدرن و متحجر و حمایت از این و یا آن بخش آن به هر دلیل، از جمله همین اختلالات است!
تاکید بر مشکلات سیاسی و اقتصادی و جنسی و ملی و ناتوانی حاکمیت اسلامی در مدیریت ایران هشتاد میلیونی و دست یاری به سوی امپریالیست ها دراز کردن از جمله همین اختلالات است!
طرح و تبلیغ زوال آشکار امپریالیسم از یک سو و در آستانه سرنگونی دانستن حاکمیت اسلامی و تهییج مردم به شورش های کور و بدون سازماندهی از دیگر سو، از جمله همین اختلالات است!
سخن کوتاه در چهار دهه گذشته تشکل های سیاسی رنگارنگ موجود در ایران بر تعدادشان افزوده شده است. افزایش تعداد تشکل های سیاسی به لحاظ اجتماعی امری مثبت است و شایسته است مورد استقبال قرار گیرد. آنچه در ایران باعث نگرانی ست تعدد تشکل های سیاسی موجود نیست. نگرانی اصلی از دور شدن دایمی تشکل های مدافع طبقه کارگر از یکدیگر است!
طبقه کارگر ملل ساکن ایران منافع مشترک و خواسته هایی مشابه دارند. این تفکیک و تجزیه تشکل های کارگری به شکل مکانیکی، امری غیرطبیعی ست و شایسته است با مبارزه ایدیولوژیک رفیقانه به همگرایی کارگری در راستای تشکیلات سراسری کارگری تحول یابد.

تحولی که بدون کار آرام و مستمر در فضایی رفیقانه ناممکن است. در این مسیر طولانی بایستی بپذیریم که خودمحور بینی، فرقه گرایی و هر نوع ندیده انگاشتن دیگر فعالین کارگری و کم اهمیت دانستن حوزه های گوناگون مبارزات کارگری در لحظه کنونی، دشمن حرکت بسوی تشکیلات سراسری کارگری ست. هم از این رو قشر اگاه طبقه کارگر بایستی به ایجاد کارزاری انقلابی جهت مبارزه با هر نوع خودمحوربینی و فرقه گرایی ایدئولوژیک، با دو فوریت اقدام کند.

جواد قاسم آبادی، پاریس

بیست و یکم خردادماه ۱۳۹۷

جواد قاسم آبادی، پاریس

بیست و یکم خردادماه ۱۳۹۷

ghassemabadi@yahoo.fr