دیالوگ با رفیق مجید حسینی

دیالوگ با رفیق مجید حسینی
شاید نکته اصلی شما این باشه که نزدیکی احزاب و تشکیلاتهای کمونیسم کارگری به کو مه له به نفع کمونیسم ملی و جنبش ناسیونالیسم کرد است. حال آنکه هم ناسیونالیسم کرد و هم ناسیونالیسم ایرانی بر بستر چرخش براست جهانی در سه دهه اخیر و به دلیل حاکمیت اسلام سیاسی در ایران و در منطقه بوده است. اسلام سیاسی خود جنبشی فاشیستی است و اکنون وجه فاشیستی ناسیونالیسم ایرانی و ترک و عرب را هم با خود دارد و به یک جنبش سرکوبگر در کل منطقه و سوار براریکه قدرت دولتی است. رشد ناسیونالیسم کرد قبل از هر چیز ناشی از حکومتهای فاشیست اسلامی ایران و عراق و ترکیه است. کومه له در واکنش به این زمین سخت و خونین است که براست چرخیده و میچرخد و نه در نبود نقد و فشار کمونیستی و تحویل گرفته شدن از جانب احزاب کمونیسم کارگری و نشست و مراسم مشترک. در ثانی شکست ناسیونالیسم در میدان عمل سیاسی و اجتماعی و شاید هم نظامی در سیر تحولات امروز و آینده در جوامع کردستان میسر میشود و نه با انکار و نفی و طرد و دوری از سازمانها و احزابش.
دوم – حزب کمونیست ایران دارای گرایشات متعدد سیاسی بود وقتی گرایش کمونیسم کارگری که شکست کمونیسم را نپذیرفته بود جدا شد جناح اکثریت باقی مانده حباب کمونیسمشان ترکید و به اردوگاه ناسیونالیسم کوچ کردند. جناح سانتر و تشکیلات دار ناگزیر به پراگماتیسم سیاسی روی برد و با عروج راست جهانی پس از فروپاشی شوروی و با طللوع خونین نظم نوین جهانی در جنگ خلیج که ترجمان محلی آن بقدرت رسیدن ناسیونالیسم در کردستان عراق بود کومه له هم براست چرخید و خود را با واقعیتهای بیرونی وفق داد و ساخت. باید به این واقعیتهای بیرونی پیروزی نظامی جمهوری اسلامی بر مقاومت در کردستان و همچنین رشد و پیشرویهای اسلام سیاسی در عراق و ترکیه و کل منطقه را افزود. آنچه که باید دید و ارج نهاد مقاومت بخش کوچکی از کومه له – حال با هر درجه خالصی در کمونیسم – از سقوط تمام و کمال کومه له بدست ناسیونالیستهای درونی و بیرونی و پیرامونی است. پراگماتیسم و واقع گرایی کومه له حکم میکند که وقتی حکومت اقلیم (هه ریم) کردستان دست بالا دارد و در جنگ با داعش و انجام رفراندوم ناسیونالیسم کرد را پیش میبرد برود و با احزاب کردستانی کنگره بگیرد و جبهه بسازد و وقتی شورش گرسنگان دی ماه ۹۷ نوید انقلاب سوسیالیستی میدهد بیاید و با احزاب کمونیستی دست بدهد و پیمان ببندد. واقعیت عینی نشان میدهد که کومه له از مقطع جدایی کمونیسم کارگری سوسیالیسم و کمونیسم در کردستان را “رهبری و سازماندهی” نمیکند بلکه سعی دارد با آن تداعی شود و خود را همراه سازد. و این واقعیت رخوت و سکون کومه له برآمد تسلط و سیطره ی ارتجاع در محل و در منطقه و در جهان است.
رفیق مجید عزیز آنچه که اینجا تاکیدش لازم است حضور یک سازمان سیاسی – نظامی با نفوذ و پراگماتیست است که در تحولات و انقلاب پیشروی جامعه ایران و کردستان می تواند حداقل در کردستان بنفع جنبش چپ (علی العموم) نقش مثبت ایفا کند. لذا تلاشهای احزاب کمونیسم کارگری در نزدیکی به کومه له نشان از احساس مسئولیت طرفین در قبال جامعه و مردم است که در رویدادهای پیش بینی ناشده پیش رو دست را به راست (علی العموم) نبازند. همه میدانیم اگر بار دیگر کمونیستها شکست بخورند نه فقط شانس (چانس) کمونیسم در ایران و کردستان برای دهه ها از بین میرود بلکه همه کمونیستها را بر دار خواهند آویخت. حوادث هراسناک و سناریوهای سیاهی میتواند جامعه ایران را بمانند افغانستان و عراق و سوریه و حتا بدتر دچار کند: عربستان و سازمان مجاهدین – سلفی ها و پاکستان در بلوچستان – اخوانیها و ترکیه در کردستان – قوم پرستی از هر گوشه ایران و فاشیسم اسلامی از درون و فاشیسم آریایی از بیرون – روسیه پشت سپاه و توده ایها – چین پشت آخوندها و مائوئیستها – اسراییل پشت اقلیتهای مذهبی – اروپا پشت اکثریتی ها و جمهوری خواهان – آمریکا پشت مشروطه خواهان و در عین حال تقویت کننده همه طرفین جنگ – و خلاصه سرمایه داری جهانی با اهرمها و ابزارهای سیاسی – اقتصادی و نظامی و تحت نام “دموکراسی” هر کاری برای حفظ سیستمش خواهد کرد. نتیجه گیری من این است که جنبش سوسیالیستی ایران و کردستان در شرایط پیش رو به هر حزب و سازمانی که یک قدم برای سوسیالیسم بردارد نیاز دارد. کومه له در چنین شرایطی سنگری برای سوسیالیسم خواهد بود اگر امروز احزاب کمونیستی و جنبش کارگری ایران آن را بخودشان وصل و متصل کنند و پیوند دهند.
در نتیجه نقد شما از احزاب کمونیست کارگری و کومه له منزه طلبانه و خالص گرایانه است که برای بحث کلاسیک مفید است اما در میدان عمل آن اطمینان خاطری که مردم قیام کننده باید از یک جنبش سیاسی داشته باشند را بدست نمیدهد. پیروزی کمونیسم مانند پیروزی دموکراتها با انتخابات و شمارش رای ممکن نمی شود بلکه با درک سیاسی از روندهای عینی اجتماعی در امروز و روز انقلاب و فردایش در بکار گیری نیروهایی که بتوانند خورشید را بحرکت در آورند و طلوع روز دیگری را ممکن سازند میسر میشود.
اقبال نظرگاهی
۱۵ ژوئن ۱۸