احزاب طیف کمونیسم کارگری(گروه اول) … بخش دوم

بخش دوم

احزاب طیف کمونیسم کارگری(گروه اول)

این طیف از احزاب، با روئی آوری به دادن اطلاعیه و بیانیه های مشترک با دیگر احزاب، به سیاست حزب دوره منصورحکمت در اینمورد پشت کرده اند. چون همه آنها مدعی اند ادامه آن خط و حزب اند، میبایست توضیح میدادند چرا سیاست قبلی را کنار نهاده اند و به این سیاست روئی آورده اند؟ از این بگذریم، فاکتورهای مهم تری در میان است.

احزاب گروه اول همگی یک برنامه حزبی دارند. همه آنها خود را متعلق به رگه معینی از کمونیسم میدانند. نوع پراتیک و تبلیغات و حزب داری و مناسبات درونی و سیاست های این گروه از احزاب شباهتهائی با هم و هنوز تفاوتهائی با احزاب و سازمانهای گروه دوم دارد. این تفاوتهای مثبت، اساسا حاصل پراتیک این احزاب و سیاست های مستقل آنها نبوده است. آن را از حزب قبلی کمونیسم کارگری به ارث برده اند. با این حساب و قاعدتا اگر معیارها نقاط اشتراک سیاسی است، باید زمینه های همکاری میان این احزاب در مقایسه با بقیه بسیار آماده و راحت تر باشد. منطق و شرایط جامعه حکم می کند، آن احزابی که دارای برنامه مشترک و سبک کار و روش فعالیت و افق نزدیک بهم اند، در هم ادغام گردند. یا اینکه تشکل مشترکی رو به جامعه بسازند. تشکلی که آلترناتیو بالا سر این احزاب و اتحاد عمل میان آنها و مرکز گرد آوری نیروی همه در یک کاسه باشد. بعنوان آلترناتیو سیاسی اجتماعی به جامعه معرفی گردد. از بقیه احزاب و سازمانها دعوت کنند به آن بپیوندند. اگر اینها ممکن نیست، که نیست، حداقل توقع این است که در سایه این شرایط تعیین کننده در جامعه ایران، برنامه عمل سیاسی مشترک و آلترناتیو مانندی مدون نمایند و هر حزبی جداگانه آن را دنبال کند. همه به آن متعهد باشند. بطوریکه احزاب گروه اول مانند قطبی جداگانه سیاسی و متحد سر و ته دار در انظار عمومی ظاهر گردند. اما تجربه نشان می دهد این هم ممکن نیست. در این صورت توقع حداقل تری هست که یکی از این احزاب مثلا حزب کمونیست کارگری ایران جرئت کند قدم پیش گذارد و از این مدار توهم بر انگیز بی حاصل”اتحاد عمل” های فعلی کنار بکشد و نقدش را بگوید. آلترناتیوئی در جواب به وضع کنونی ارائه دهد. در ادامه آن جرئت بیشتری بخرج دهد با مسائل مهم سیاسی و در درجه اول ضعف حزب خود و تنظیم مناسبات روشن با دیگر احزاب سر و کله بزند و از بقیه فاصله بگیرد. البته اینکار مستلزم احساس مسئولیت در قبال سرنوشت این طیف از احزاب و آن خطرات بینشی و سیاسی است که آنها را تهدید میکند و نه حملات غیر سیاسی به آنها. متاسفانه پراتیک تا به امروز این احزاب به ما می گوید که این حداقل ترین توقع ما و البته ممکن ترین آن فعلا توهمی بیش نیست.

گروه اول احزاب نه تنها موقیعت سیاسی مناسب ناشی از تفاوتهای برنامه ای و سیاسی خود را مورد استفاده قرار نمی دهند، آن را وسیله داد و ستد نزدیکی به احزاب گروه اول و رقابت با هم کرده اند. این رقابت ها از بد جنسی کسی نیست، سیاست است و مابه اذاء سیاسی دارد. عقب نشستن احزاب گروه اول از این موقعیت حزبی و برنامه ای و سیاسی متفاوت، قاطی کردنش با سیاست های احزاب و سازمانهای گروه دوم نشانه افت سیاسی جدی این احزاب زیر لوای اتحاد عمل و ائتلاف و جلسات تبادل نظر و غیره است. حفظ و دنبال کردن تفاوت برنامه ای و تفاوتهای سیاسی در هر اتحاد عمل و همکاری سیاسی یکی از معیارهای سنجش درستی آن است. این تفاوتها تاریخی است و به همه کمونیست ها ربط دارد. نسلی از کمونیست ها در آن کار کرده اند. شروع آن به دوران اتحاد مبارزان کمونیست و کومه له قدیم و حزب کمونیست ایران قبل از جدائی و حزب کمونیسم کارگری قبلی بر می گردد. اضافه بر اینها طرف اصلی این احزاب در گروه دوم، کومه له و حزب کمونیست ایران اند. این دو تشکیلات بعد از جدائی گرایش کمونیسم کارگری از آنها، تصویر محلی و دیگری از خود ارائه داده اند. حداقل انتظار بیان این واقعیت به جامعه و تنظیم کار مشترک با آنها بگونه ای است که به تصویر متفاوت سیاسی طیف کمونیسم کارگری ضربه نزند.

فعالین سیاسی بیرون و داخل این احزاب حق دارند از رهبری این احزاب بپرسند چرا موقعیت مناسب سیاسی و برنامه ای داده شده خود را رها کرده اید؟ چرا متوجه ارزش سیاسی و جنبشی آن نیستید؟ چرا با آن همه نقاط اشتراک نمی توانید با هم کنار آئید؟ چگونه از من نا آشنا به سیاست هایتان میخواهید به حزب شما ملحق شوم؟ اگر معیار برنامه و سیاست است، مگر شما این چند حزب از این نظر چیزی کم دارید؟ اگر معیار جامعه است، مگر همه ما را زیر منگنه فشار خود نگذاشته است؟ اینگونه سوالات و بسیاری دیگر از این قبیل در خارج از دایره خودمانی این احزاب در میان فعالین سیاسی و انسانهای آگاه مطرح است. اینجا بحث من توهم به اتحاد میان این احزاب نیست، بلکه طرح مسائل سیاسی و مشکلات و راه حلها با احزاب موجود است. این تلاشی است برای در جریان گذاشتن کمونیست ها و فعالین کارگری در مورد مشکلات فعلی. این مجموعه مسایل سیاسی خواهی و نخواهی، در شکل دادن به تصویر سیاسی عمومی از این احزاب عمل می کند. اینها جواب واقعی سیاسی معقول و پراتیکی میخواهد. با بد گوئی از هم و تحریک عرق سازمانی اعضا حزب خود و آویزان شدن به تفاوتها به شیوه فعلی، ره به جائی نمی برد.

 وجه اشتراکها تا این زمان و فعلا آنقدر هست که قابل حذف نیستند. ولی همه به جانش افتاده اند. راه درست جواب به این مسئله برسمیت شناختن این نقاط مشترک و قبول مسئولیت در قبال آنها است. بهر درجه ای، هر حزبی نسبت به نقاط قوت و ضعف این طیف از احزاب و طیف وسیع فعالین کمونیست خارج از آنها مسئولیت پذیر باشد می تواند نیرو بگیرد و با اتوریته تر از بقیه گردد. با کمال تاسف باید گفت احزاب طیف کمونیسم کارگری از نظر مشی سیاسی و افق دارند شاخه شاخه میشوند و از هم دورتر و دور تر می گردند. هر حزبی راهی را گرفته است و فقط رگه معینی از کمونیسم که قبلا همه ما زیر رهبریش بودیم حزب ندارد. به نظر می آید باید مواظب رشد ملی گرائی، خط کارگر پناهی و نه کارگری، استراتژی انتظار و دنباله روی از حوادث بود. بعضی از این احزاب به مرز خارج شدن از چهارچوبهای سیاسی و برنامه ای جنبش کمونیسم کارگری نزدیک شده اند. این وضع باید دل همه را بدرد بیاورد و هر فرد و حزبی سیاسی باشد باید تلاش ممکن و صمیمانه برای جلوگیری از این راست روی را امر خود قرار دهد. با وجود تمام این اشکالات فعلا تا این لحظه، فقط این طیف از احزاب دارای صلاحیت سیاسی و ظرفیت ایفای نقش به نفع مردم را دارند.

گفتیم عقب نشینی احزاب طیف کمونیسم کارگری از تفاوتهای سیاسی خود و بهره نگرفتن از آن در مناسبات میان این طیف و در تنظیم مناسبات با احزاب گروه اول نشانه افت سیاسی است. اما وقتیکه  این مسئله از چهارچوب احزاب گروه اول خارج می گردد و به سطح اتحاد عمل و ائتلاف ها و همکاریهای فعلی میان این دو گروه میرسد، ماجرا تماما فرق می کند. سطح فعلی همکاری میان احزاب گروه اول و دوم، منجر به راست روی سیاسی عمومی در میان کلیه نیروهای چپ در ایران شده است. همین راست روی سیاسی برای حزب کمونیست ایران و کومه له جدید و سازمان راه کارگر و نیروهای چپ سنتی، پیشروی سازمانی و سیاسی به حساب می آید. اتفاقی که افتاده احزاب کمونیسم کارگری به قیمت پشت کردن به تفاوتهای خود، بدون اعلام سیاست، بخصوص و مشخصا در ارتباط  با کومه له و حزب کمونیست ایران، وارد میدان عمل احزاب و سازمانهای راست ملی گرا شده و آنها را بالا کشیده اند. بازنده سیاسی این ماجرا احزاب کمونیسم کارگری و کمونیسم در جامعه است. نفع اصلی آن را کمونیسم ملی کومه له جدید بطور خاص و علی العموم گرایش ناسیونالیسم کُرد در کردستان به جیب می زند.

لیست همکاریهای

با نگاهی کوتاه به این لیست و فاکتها جوانب گوناگونی نکات قبلی روشن تر خواهد شد. بدنبال شروع اعتراضات توده ای دیماه، حزب کمونیست کارگری ایران، حزب کمونیست کارگری ایران– حکمتیست و جمع ما مبارزات کمونیست از گروه اول، همراه با سازمان راه کارگر و حزب کمونیست ایران از گروه دوم بیانیه مشترکی ۲۵ دیماه ۱۳۹۶ در رابطه با تظاهراتهای سراسری را منتشر کردند. جمع مبارزان کمونیست قبل از گذاشتن امضاء به پای این بیانیه متوجه همین ایرادات بود. بنا بدلایلی سیاسی چون جلب توجه به نظرات جمع کمتر شناخته شده ما، آگاهانه و اما اشتباها تصمیم گرفتیم برای یک بار نام خود را در ردیف اینگونه همکاریها با دیگر احزاب قرار دهیم. از توضیح بیشتر اینمورد برای دور نشدن از اصل موضوع می گذریم. در ۶ اسفند برای بار دوم حزب کمونیست کارگری ایران و حزب کمونیست کارگری ایران– حکمتیست با سازمان راه کارگر و حزب کمونیست ایران متنی با عنوان “بیانیه چهار حزب و سازمان سیاسی در دفاع از خواست حداقل دستمزد ۵ میلیون تومان” پخش کردند.

احزاب و سازمانهائی از هر دو گروه، در ارتباط با روز جهانی زن تعداد زیادی اطلاعیه و آفیش برای گرفتن مراسم ۸ مارس در کشورهای مختلف اروپا پخش نمودند. برای روشن نمودن مطلب ما به سه اطلاعیه اشاره می کنیم. یکی اطلاعیه مشترکی به امضاء تشکیلات خارج حزب کمونیست ایران – نروژ، حزب کمونیست کارگری ایران – نروژ، حزب سوسیالیست انقلابی ایران – نروژ است. اطلاعیه دوم برای گرفتن مراسم مشترک در شهر کُلن آلمان با شرکت تشکیلات حزب کمونیست ایران – کُلن، جمعی از چپهای شهر کُلن، حزب کمونیست کارگری ایران –حکمتیست کُلن می باشد. اطلاعیه سوم را حزب کمونیست کارگری ایران(خط رسمی) به تنهائی برای گرفتن مراسم در شهر کُلن داده است. با اندک دقتی در تمام این اطلاعیه و بیانیه و مراسم های مشترک متوجه چند نکته جالب میشویم.

اول اینکه، این دو حزب از طیف کمونیسم کارگری وقتی امضا خود را به پای ورقه ای می گذارند که احزاب و سازمانهای دیگری از گروه دوم در آن باشند. یعنی اینکه این دو حزب با آن همه نقاط اشتراک سیاسی حاضر به همکاری با هم در همین سطوح بی اهمیت و فرمال نیستند. اما اگر احزابی خارج از طیف کمونیسم کارگری از گروه دوم همراه آنها باشد این کار را خواهند کرد. اینجا احزاب گروه اول عملا نقش میانجی و تعدیل ناگواری روابط میان این دو حزب برای کنار هم بودن را دارند.

 دوم اینکه، این دو حزب نه تنها هیچگاه حاضر به کار مشترک با هم نیستند، هیچکدام از آنها با حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست(خط رسمی) همکاری نمی کنند. این عدم همکاری شامل دو حزب کمونیسم کارگری کردستان عراق، حزب کمونیست کارگری عراق که میانه خوبی با حزب خط رسمی دارند میشود. خلاصه اینکه هیچکدام از این احزاب آمادگی همکاری با دیگری را ندارد. البته در این زمینه در مقایسه با بقیه  حزب کمونیست کارگری ایران باز تر است.

سوم اینکه، تمام احزاب طیف کمونیسم کارگری در ایران و عراق در بر خورد به همدیگر و محافل پراکنده و فعالین منفرد کمونیسم کارگری که فکر می کنند با حزب رقیب آنها در همین طیف، رابطه حسنه ای ای دارد، نه همکاری میکنند و نه رابطه ای می گیرند. در عوض هر یک از این احزاب سعی می کنند با آن احزاب و محافلی که تصور میکنند رقیب، رقیب آنها است رابطه خوبی داشته باشند. هم چنین این احزاب با آن حزب و محافلی که پیش تر از آنها منشعب شده بر خورد هستریک تری نسبت به بقیه دارند. خلاصه اینکه رقابت میان این احزاب از جمله عوامل تعیین کننده بودن یا خارج ماندن در جمع ها و اطلاعیه ها و بیانیه های مشترک است. به همین دلیل تغییر مداوم چرخه ترکیب احزاب و سازمانها برای “فعالیت” مشترک همیشه می چرخد. بعنوان مثال همانطوریکه مشاهده کردید در ۸ مارس امسال اگر حزب کمونیست کارگری ایران در نروژ با حزب کمونیست ایران و حزب سوسیالیست انقلابی ایران که فعالین اصلی آن از حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست جدا شده بودند مراسم مشترک گرفت، در تلافی با آن، حزب حکمتیست در کُلن آلمان با حزب کمونیست کارگری ایران مراسم مشترک نگرفت و در عوض با چپهای شهر کُلن مراسمش را بر گزار نمود. سمینار ۱۴ آوریل در مورد”آینده ایران و جایگاه نیروهای چپ و سوسیالیست”، با شرکت حزب کمونیست کارگری ایران و حزب کمونیست کارگری- حکمتیست از گروه اول با سازمان راه کارگر و حزب کمونیست ایران از گروه دوم از نوع بهترین های همکاری میان این احزاب از نظر آنها است. از آن زمان تا کنون آمار چنین جلساتی بویژه میان حزب کمونیست ایران و حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست رکورد را زده است.

همانطوریکه مشاهده کردیم احزاب طیف کمونیسم کارگری در شرایطی حاضر به کار مشترک با هم هستند که مزه آن را با چاشنی احزابی از گروه دوم تغییر داده باشند. پس معیار ناظر بر این همکاریها نه اصول سیاسی مشترک و نه سیاست مشترک نزدیک بهم است. آیا خود این احزاب اعتقادی به اثر گذاری اینگونه جلسات دارند؟ یا اینکه فکر میکنند در هر حال خوب و بهتر از هیچی است؟ چنین پرسش ها و توقعاتی از کومه له و حزب کمونیست ایران و سازمان راه کارگر و بقیه که در چهار چوب جنبش دیگری قرار دارند و همخوان با افق و منافع سیاسی خود مشغول فعالیت اند جائی ندارد. با شروع بحث کومه له، جوانب مختلف موضوع ما روشن تر خواهد شد و در بخش بعدی به آن می پردازیم.

ادامه دارد.

مجیدحسینی  پنجم ژوئن- ۱۵ خرداد ۱۳۹۷

تلفن:۰۰۴۶۷۳۷۷۶۵۳۴۱

majid.hosaini@gmail.com