کدام سرنگونی
مسئله گرهی تحولات سیاسی در ایران
از اعتراضات دی ماه سال گذشته به این سو تمام شواهد نشان می دهد که سرنگونی جمهوری اسلامی خواست عمومی و اصلی جامعه بخصوص طبقه کارگر و اکثریت مردم محروم در ایران است . شعارها ،خواستها و مطالبات این اعراضات که عمدتا از اعماق جامعه بر خواسته اند این واقعیت را به درستی نشان داده است . همه از جمله خود سران رژیم بارها مسئله سرنگونی را به میان آورده اند .پر واضح است که این سرنگونی با زبان خوش صورت نمیگیرد . باید این رژیم را با قدرت و ارده جمعی همه کسانی که در ماندن رژیم اسلامی کوچکترین منفعتی ندارند به زیر کشید و سرنگون کرد. یک سرنگونی انقلابی به دست قدرتمند طبقه کارگر و مردم محروم و رنجدیده که حاصل آن بر چیدن نظم استبداد و استثمارگر موجود با همه دستگاههای حامی ان و جایگزینی آن با نظمی که منافع اکثریت مزد بگیر و محروم جامعه را تامین و از آن پاسداری کند.تبعیض و نابرابری را ریشه کن کند وآزادی وبرابری و رفاه را برای همه شهروندان به ارمغان بیاورد.
کدام سرنگونی
مسئله و گره اصلی هرسرنگونی و انقلاب و تحول اجتماعی همنجاست . ما در گذشته شاهد انقلابات و سرنگونیهای زیادی بوده ایم . لا اقل از چهار دهه گذشته به این سو از انقلاب ۵۷در ایران تا انقلابات و سرنگونی حکومتهای استبدادی درشمال افریقا همچون مصر، لیبی ، تونس ، با دخالت یا بدون دخالت امریکا و غرب ، دیدیم به چه سرنوشتی دچار شده اند. در خیلی از این انقلابات و سرنگونی بخصوص در کشورهای همچون ایران و شمال افریقا به کوچکترین تغیری مثبت به نفع کارگران و محرومان و به نفع آزادی شهروندان بخصوص زنان صورت نگرفته است . با توجه به اینکه نیروو موتوراصلی این انقلابات و سرنگونی ها طبقه کارگر و اکثریت مردم محروم و زنان این جامعه برای آزادی و رفاه بوده است ، اما حاصل ان به قدرت رسیدن بخش دیگری از بورژوازی این جوامع و حفظ مناسبات و دستگاههای سرکوب با اصلاحاتی در ان بوده است . در واقع نتایج تمام تلاش و مبارزه و فدا کاری و از خود گذشتگی طبقه کارگر و مردم مزدبگیربه نیروی قدرت گیری و دست به دست شدن قدرت دولتی میان ائتلافی از بخش های مختلف بورژوازی تبدیل شده است.
تجربه جمهوری اسلامی و چهل سال جنایت ، برای ما تجربه ملموس و قابل لمسی است . چهل سال قبل کارگر و زحمتکش و زن و جوان برای آزادی و رفاه بپا خواستند و حکومت پهلوی را به زیر کشیدند . حاصل آن به کمک امریکا و غرب شد جمهوری اسلامی .حکومت سرمایه داری این بار در شکل استبداد مذهبی با آرایشی جدید خود را به جامعه تحمیل کرد .قتل عام کرد ، جنایت کرد ،از خرافات و تولید دستگاههای مذهب با اتکا به قشر مذهبی و سنتی و عقب افتاده جامعه استفاده کردند و تمام آرزوهای مردم برای زندگی بهتر و شایسته انسان امروزرا بر باد دادند . جهل سال است که یک جامعه ۸۰ میلیونی را به نابودی تمام و کمال سوق داده اند.
اکنون در آستانه تحول دیگری قرار گرفته ایم . آنچه مشخص است مردم این رژیم را نمی خواهند وحکم سرنگونی ان را صادر کرده اند.از همین حالا همه در فکرند و نقشه می کشند که چگونه آینده ایران بعد از جمهوری اسلامی رقم بخورد.چپ و راست جامعه در این جهت تلاش می کنند. راستها و ناسیونالیستها و پرو غربیها دارند به کمک غرب افکار مردم را مهندسی می کنند تا خود را به عنوان آلترناتیو به جامعه تحمیل کنند. برای این کار دارند کنفرانس می گیرند و نیرو جمع می کنند. خیلی ها که تا دیروز سینه چاک رژِیم بودند و بنام اصلاحات و اصلاح طلبی خاک به چشم مردم می پاشیدند، امروزکه رفتن رژیم آشکار شده لباس عوض کرده و به نیروی ذخیره این بخش از احزاب و جریانات بورژوایی تبدیل شده اند.رضا پهلوی و محافل زیادی از بورژواها و اصلاح طلبان خارج از رژیم قصدشان این است که این بار نیز مردم انقلاب کنند و سوار بر موج انقلاب مردم دوباره به قدرت برسند و بر مردم حکومت کنند بدون اینکه تغیر مثبتی در زندگی انان ایجاد کنند.
سوال این است که آیا می شود از تکرارچنین سناریوهایی جلوگیری کرد. آیا طبقه کارگر و مردم محروم ، زنان و جوانان ازادیخواه اجازه خواهند داد که این بار نیزمیوه انقلاب انها را بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی بخش دیگری از بورزوازی دررنگ و لباس دیگر بچینند و برای چندین دهه دیگرستم و سرکوب و نابرابری را به جامعه ما تحمیل کنند.آیا اجازه خواهیم داد که انقلاب مردم برای سرنگونی تمام و کمال رژیم سرمایه داری ایران را وسط راه قیچی کنند وبا فریب و نیرنگ وسرکوب و هر آنچه که در اختیار دارند پشت انقلاب را بر زمین بزنند.
ما از سرنگونی انقلابی صحبت می کنیم و نباید به هر نوع سرنگونی رضایت داد .یعنی اینکه طبقه کارگر و همه آزادیخواهان و محرومان جامعه با سازمان دادن قیامی سراسری نظام سرمایه داری اسلامی را سرنگون کنند . همه دستگاههای نظامی و انتظامی حامی نظم موجود بر چیده شود و طبقه کارگر و همه مزد بگیران از طریق ایجاد شوراهای کارگری و توده ای اعمال حاکمیت کنند و خود امورات خود را سازمان دهند. ایجاد چنین تحولی انقلابی در جامعه بدون اتحاد طبقاطی وتشکل سراسری و قدرتمند کارگری به هر سمتی برود به چنین نتایجی دست نخواهد یافت. طبقه کارگر و رهبران و فعالین سوسیالیستی کارگری بدون ادعای قدرت سیاسی ، بدون دخالت فعال در سرنوشت سیاسی جامعه ،بدون اینکه خود را صاحب جامعه بدانند و اشتهای گرفتن قدرت دولتی را نداشته باشند ،هر چقدر هم مبارزه و جانفشانی کنند به این اهداف دست نخواهند یافت و نتیجه ان در جیب دیگران خواهد رفت .درواقع سرنوشتی که قیام مردم در انقلاب ۵۷ پیدا کرد.
جامعه را امروز که نگاه می کنی اعتراض و اعتصاب بخصوص کارگری ومردم دست تنگ و محروم اشغال کرده و در مقابل نیرنگ ، تهدید و سرکوب ایستاد ه و مقابله می کند. جامعه می جوشد و تغیر می خواهد . همین امروزاعتصاب سراسری رانندگان و کامیون داران جامعه را فلج کرده و روز به روز گسترش می یابد، کارگران نیشکر هفت تپه ، فولاد اهواز،هیپکوی اراک ، راه آهن و دهها و صدها مراکز کارگری در حال اعتراض و اعتصاب به سر می برند. باوجود تناسب قوای نابرابر،فقر و نداری و سرکوب و تهدید ولی با قدرت پیش می روند و از خود مایه می گذارندو کوتاه نمی آیند.اگرجه این اعتراضات نظام اسلامی و منفعت سرمایه داران را به خطر انداخته ، اما هنوزآغاز راه است .هنوز باید در سطح سراسری متحد شد و هنوز باید با اعتصاب سراسری و با قدرت و توان بیشتری به میدان آمد .د رسیر این مبارزه و رویارویی مدام طبقه کارگر و رهبران و فعالین سوسیالیستی کارگری صفوف خود را متشکل و ذهنیت سیاسی جامعه رابرای این تحول آماده و تغیر دهند .در این شرایط طبقه کارگر و رهبران و فعالین سوسیالیست کارگری و همه آزادیخواهان وکمونیستها وظایف سنگین و خطیری را بر عهده دارند . تحولات دی ماه سال گذشته وادامه اعتراضات و اعتصابات و هر انچه که ما در این مبارزات شاهد آن هستیم ، هسته اصلی این تحول یعنی مبارزه مردم اعماق جامعه برای تغیر بنیادی و انقلابی در جامعه است .این تحول انقلابی می تواند به سر انجام واقعی ان یعنی سرنگونی تمام و کمال نظام سرمایه داری اسلامی، بر چیدن استبداد و برقراری سوسیالیسم منجر شود.
سعید یگانه ۴ ژوئن ۲۰۱۸