ضرورت مبارزه همه جانبه با جنبش اسلام-سیاسی

اسلام حتا بعنوان یک آیین چیزی جز مجموعه ای افکار ضد انسانی و جنگ طلب و ضد غیر-مسلمان و احکام برده داری و برده گی جنسی نیست. یک معتقد به اسلام یا بی سواد است و چیزی از اسلام نمی داند و یا لمپن و شیاد است و در مسلمانی بدنبال منفعت است. این اسلام جنایتها و شبیه خونها و جنوسایدها و ترورها در کارنامه دارد. تاریخ خونین اسلام با خود محمد و اوباش اصحابش شروع می شود و با جمهوری اسلامی و طالبان و داعش تا به امروز ادامه و بجان بشریت افتاده و جامعه را به قهقراه برده و میبرد.

اما هنوز جنبش اسلام سیاسی بسی ظالمتر و خونین تر و ضد اجتماعی تر از اسلام تاریخی است. اسلام سیاسی یک جنبش قرن بیستمی است که در میان منجلابهای تاریخی قرن بیست توسط غرب امپریالیست پرورش یافت و بجان سوسیالیسم و مدرنیسم و انسانیت انداخته شد. شماری از این منجلابهای تاریخ معاصر عبارتند از: ۱- آلمان در حال شکست از روسیه همراه با متحدش امپراتوری عثمانی در تلاش اتحاد مسلمانان علیه روسیه (ضد خلافت عثمانی) بودند و تا آنجا پیش رفتند که جناب صدراعظم به اسلام تمایل شخصی نشان داد و قرار شد تمام ترک های مسلمان قلمرو روسیه را زیر پرچم خلافت عثمانی به جهاد فرا بخوانند. ۲- با شکست خلافت عثمانی دولت انگلیس قلمرو عثمانی را با شیادی تمام چنان تقسیم کرد که سر هر چاه نفت یک شیخ نشین برپا کرد اما برای ده ها اقلیت دینی ومذهبی و قومی نه تنها کشور نساخت بلکه حتا آنها را میان چند کشور تقسیم کرد و این چنین در صد سال اخیر نفوذ چند جانبه ای در اوضاع خاورمیانه حفظ کرده اند. ۳- یهودیان آواره جنبشی سیاسی -صهیونیسم- تشکیل دادند و فیلشان یاد سرزمین موعود کرد. دولت نژاد پرست هیتار دست به جنایات بی مانندی علیه یهودیان اروپا زد و انگلیس فرصت یافت تا با یک تیر دو نشان را بزند هم یهودیان را در رسیدن به کشور مستقل خود یاری دهد و اینچنین آبروی پایمال شده ی جهانیش را برگرداند و هم بهانه ای برای پرتاب کردن دین اسلام به سیاست پیدا کرد که در ظاهر با یهودیت سیاسی رقابت میکند و در واقع این اسلام سیاسی شده از نفوذ “خطر سرخ” به خاورمیانه نفت خیز جلوگیری نماید. ۴- ناکامی و شکست بریتانیای استعمارگر از جنبش استقلال مردم هند سبب تلاش انتقام شد و انگلستان موفق شد اسلام را علیه هندویسم و بودیسم به میدان سیاست کشیده و کشور “پاک” ها را در تقابل با کشور “نجسها” برپا کند. کشمکشی ۷۰ ساله که شبه جزیره هند را تا کنون در سیطره امپریالیسم اقتصادی و سیاسی حفظ کرده و سبب نابودی میلیونی مردم و فقر یک میلیارد نفره شده است. ۵- تمایلات ناسیونالیسم ایرانی و ترک و عرب به آلمان و آمریکا و شوروی سبب شد تا انگلستان بعد از جنگ دوم جهانی میدان را برای جنبشهای اسلامی بازتر کند تا بتواند دولتهای ناسیونالیست خاورمیانه را در کنترل خود نگاه دارد. به این ترتیب اسلامیها در ایران و مصر و دیگر کشورهای خاورمیانه بتدریج ناسیونالیسم را به چالش طلبیدند. در ایران مدرس ها و کاشانی ها و فداییان تروریست اسلام و خمینی ها رشد کردند و در مصر حسن البناها و سید قطب ها و اخوان المسلمینها و در عراق و سوریه مسلمانان ناسیونالیست حزب بعث ساختند و در شبه جزیره جنبش وهابی و سعودی شکل گرفتند. انگلستان و سپس آمریکا و بطور کلی غرب با چوب دو سر عن جنبش اسلامی هم چپ ها را سرکوب کردند و هم ناسیونالیسم را کنترل کردند. و این داستان خاورمیانه بود تا ظهور تز پست مدرنیسم برای نجات سیستم در بحران سرمایه داری که علنن مدرنیسم غربی را کنار گذاشت و حامی جنبشهای عقب گرا و ارتجاعی شد. تاچریسم و ریگانیسم تفاسیر سیاسی پست مدرنیسم بودند که بتدریج لیبرالیسم سیاسی را بنفع نئو لیبرالیسم و نئو کنسرواتیسم کنار گذاشتند. ترجمه سیاسی پست مدرنیسم در خاورمیانه دولتی شدن ارتجاع اسلام بود که ابتدا در ایران با همکاری غرب بقدرت رسید. در گام بعدی طالبان را ساختند و شوروی را از افغانستان بیرون انداختند و در گامهای بعدی اول با حمایت همه جانبه از دولت نژاد پرست اسراییل باعث رشد و تقویت جنبش اسلام سیاسی شدند و دوم با کمک به ایجاد دو بلوک شیعه و سنی در خاورمیانه نه فقط باعث یک کشمکش تمام ناشدنی و فرسایشی برای جوامع خاورمیانه شدند بلکه جنگ های بی پایان خاورمیانه سودهای میلیاردی برای سرمایه داری در بحران غرب به ارمغان برد. علاوه بر منفعت هنگفت اقتصادی جنبش اسلام سیاسی برای غرب منفعت سیاسی ای داشته که کسی بر آن دقیق نشده است و آن اینکه غرب موفق شد چپ جهانی را در میدان خود بازی داده و آنها را حامی یکی از دو بلوک (بلوک شیعه) خاومیانه کند. حال آنکه نه شکست و نه پیروزی هیچکدام از دو بلوک جنایتکار اسلامی خاورمیانه به زیان سرمایه داری جهانی نیست تنها اسم صاحبان سرمایه متفاوت است. بلوک سنی ببرد سرمایه داری آمریکایی برده است و اگر بلوک شیعه ببرد سرمایه داری روسیه و چین برنده است و اگر اوضاع کج دار و مریض پیش برود سرمایه داری اروپایی برنده است. اما بازنده هر سه حالت مردم خاورمیانه بوده اند و خواهند بود.

ادامه دارد

اقبال نظرگاهی eqballn@gmail.com

دوم ژوئن ۲۰۱۸