تسبیح جنسی!

تسبیح جنسی!

طی سال های اخیر مردم هر روز شاهد اخبار افتضاحات ضد اخلاقی و انسانی ست که از سوی مسئولین رده بالا و وابسته به سران رخ می دهد. تازه جامعه از شوک لاپوشانی فساد اخلاقی سعید طوسی، توسط رهبر رژیم افتاده بود که دوباره روزمان را با خبر فاجع بار دیگری از تجاوز و سکس گروهی در “آموزش و پرورش” در مدرسه ی منطقه ۲ تهران از سوی ناظم  مدرسه، آغاز کردیم.

رژیم اسلامی بنا بر مصلحت آقا و با نام مقابله با فساد، متجاوزین جنسی گمنام را به اشد مجازات “اعدام” تنبیه می کند . امیرحسین یکی از آنها بود. نوجوانی که به جرم تجاوز به یک دختربچه ی شش ساله بنام ستایش در ۱۴ دیماه سال گذشته اعدام شد. ولی متجاوزینی که سرشان به تبره رهبری زنجیر باشد با دخالت آقا حل و فصل و تبرئه می شوند و حتی شاکی در جایگاه متهم قرار می گیرد و تهدید می شوند. سعید طوسی قاری قرآن که به شاگردانش تجاوز کرد و با دخالت خامنه ای، فیصله پیدا کرد و از تمام اتهامات و شکایات تبرئه شد. متجاوز اخیر هم، نوه ی آخوند حائری امام جمعه شیراز است. خامنه ای در اولین فرصت دستور داد تا “حدود الهی” درمورد محکوم اجرا شود. حالا باید دیدمنظور از  حدود الهی  چیست. تا اینجای  کار، تنها بعد از یک روزافشای جنایت ، ناظم مدرسه متجاوز، با وثیقه آزاد است و حتما بعد از خوابیدن احساسات مردم و آب ها که از آسیاب افتاد یا با جریمه نقدی ناچیزی مورد عفو و ببخش رهبر قرار می گیرد و یا طی تحقیقاتی اعلام می کنند دخولی صورت نگرفته و باتوجه به رضایت طرفین، جرمی انجام نشده است.

پدوفیل، جنایتی که توسط مروَجان دینی در حق کودکان بی پناه در سایه دین،  توسط رهبران دینی اسلام و کشیش ها و اسقف های اعظم، قربانیان فراوانی برجای گذاشته است و مجرمان بعنوان رهبران دینی از مجازات رها یافته اند. کودکانی که از ابتدایی ترین ابزار دفاع از حق و حقوق خود محروم بوده و هستند. زخم های بدون درمانی که دمل های چرکی ش کل جامعه را مسموم کرده و به یک فاجعه ی بزرگ خصوصا در کشورهای دینی تبدیل شده است. هفته ی پیش در افغانستان دختر ۱۰ ساله ی معلولی که قدرت تکلم نداشت مورد تجاوزگروهی قرار گرفت. حتما متجاوزین در افغانستان و ناظم مدرسه در ایران، این روزها برای رفتن به بهشت و همبستر شدن با حوریان بهشتی روزه دار هم بوده اند و دهانش همانند مغزش بوی تعفن و کنندگی می داد و در چنین شرایطی  شاگردان مدرسه را مجبور به دیدن صحنه های پرنو کرده و آنها را مورد تجاوز قرار داده است.

اما ما فعالین سیاسی و اجتماعی، کودکان، زنان و حقوق بشر در کجا ایستاده ایم؟ ما هم بی تقصیر نیستیم، مجرمیم، چرا که بعد از تبرئه ی سعید طوسی، تنها به کاریکاتورکشیدن و ساختن جوک، اکتفا کردیم.  چند سال پیش یک کودک کار در بالای پل عابر پیاده مورد تجاوز ۶ مرد قرار گرفت.  طبق گفته ی مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی تهران، ۹۰ درصد کودکان کار مورد تجاوز و سوء استفاده های جنسی قرار گرفته اند. کودکانی که بی کس و کارترین و بی پناه ترین قربانیان جنسی هستند. نرگس دختر ۶ ساله ای که موهایش را بریدند تا ناظم مدرسه با دیدن موهای کودک تحریک نشود.  تنها یکی از این فجایع در هر کشوری می تواند و باید خشم میلیون ها انسان را علیه فساد دینی  برانگیزد.امروز این فاجعه و فضاحت  در مدرسه معین رخ داد. مطمئن باشیم، این خطری ست که کل جامعه را تهدید می کند و فردا می تواند برای کودکان ما، خواهر، برادر، بستگان تک تک ما اتفاق افتد.  در جامعه ای که بیماران جنسی در سمت های بالای  قدرت و ریاست قرار می گیرند جان و روان همه کودکان کشور در خطر و تهدید است. این حمایت و حرکت باید تبدیل به یک جنبش شود. جنبشی از جنس “دختران انقلاب” که ما نمونه موفق آن را تجربه کردیم. جنبشی علیه ممنوعیت ازدواج و  تجاوز به کودکان، کوتاه کردن دست های منجی یان  برای رهایی متجاوزین از مجازات. افشاگری و رسوا کردن چهره های مخوف این جنایتکاران اگرچه بسیار خوب است. اما بدون واکنش و حمایت های جدی مردم خطرناک است، خطرناک از آن جهت که می تواند اینگونه خبرها در اثرتکرار و شنیدن مداوم عادی سازی شود و یک عمل شنیع و غیرانسانی  تبدیل به یک هنجار درجامعه شود.

کودکانی که بعد از تمام شدن هیاهوها،  بی هیچ حمایتی، بار گناه نکرده و شرم را به تنهایی یک عمر به دوش می کشند و با کابوس های شبانه بزرگ می شوند، یا قربانی میگیرند و یا خود قربانی می شوند. در جامعه ی بیماری مثل ایران، تجاوز به دختران ۹ ساله بنام ازدواج مجاز و شرعی ست و پیامبر پدوفیلی، مظهر فضیلت های دینی حساب می آید. آنوقت آموزش جنسی به کودکان گناه و ممنوع  است. موجودات شروری که درجایگاه رهبران دینی، بعنوان مصلحت اندیشان، در خصوصی ترین زندگی جنسی زنان و مردان دخالت می کنند، حکمس سنگسار می برند و عشق ورزیدن را معصیت می دانند. آزادی، حق انتخاب و حقوق انسان ها  را پایمال می کنند. درحالیکه در کتاب رساله ی خمینی عشق بازی و ملعبه با کودک ششماهه را مجاز و شرعی می داند و کودکان را قربانی ارضاء تمایلات جنسی و روان و ذهن بیمارشان کرده اند.

باید اینها را که در سایه دین و خرافات برای مردم حکم صادر می کنند رسوا کرد. نباید خانواده ها و کودکان قربانی را تنها گذاشت. رسوایی و افشاگری اولین قدمی ست که خانواده های دانش آموزان به خوبی انجام دادند ولی این کافی نیست کل جامعه باید به پشتیبانی و حمایت آنها برود. سوء استفاده جنسی از کودکان جرم سنگینی ست که باید مجازات سنگینی در انتظار متجاوزان باشد. اعدام تنها سرپوشی ست برروی جامعه ی بیمار امروز ایران.

باید به کودکانمان آموزش جنسی و آشنایی با رفتارهای سوء استفاده های جنسی  در تمام مدارس  تدریس شود. آموزش و پرورش موظف است تا به کودکان بیاموزد که در صورت سوء استفاده های جنسی، سکوت را بشکند و به کسی که مورد اعتمادشان است گزارش دهد. باید برای والدین کلاس های آموزشی در نحوه برخورد با فرزندانشان برگزار شود. دولت موظف است کودکان قربانی تجاوز را به صورت رایگان تحت درمان های روانشناسی قرار دهد. باید خواهان جدایی دین و مذهب از قانون و زندگی مردم باشیم.

بدون دین و مذهب و خصوصا اسلام افسار گسیخته، بدون شک انسان ها زندگی بهتر و سالم تری را تجربه خواهند کرد.