ضرورت نقد ایده های انحرافی در اوضاع جاری

ضرورت نقد ایده های انحرافی در اوضاع جاری

                 جنگ و نا امنی در برخی از کشورهای خاورمیانه که باعث و بانی اصلی آن دول امپریالیستی و حکومت های سرمایه داری و مُستبدِ منطقه همراه با جریانات فوق ارتجاعی می باشند، و نیز آغاز دور جدیدی از رقابت های امپریالیستی در حوزه های اقتصادی و نظامی، این منطقه، و کل جهان را با مخاطرات جدی مواجه کرده اند. مضاف بر تداوم بحران در خاورمیانه، و رقابت میان قطب های امپریالیستی، کماکان شاهد ادامه ی اجرای سیاست اقتصادی نئولیبرالیستی، و تدوین و تصویب قوانین ضد کارگری به سود سرمایه داران و به زیان توده های کارگر و مردم زیر دست در تمامی جوامع بورژوایی پیشرفته و در حال توسعه، هستیم. چهار گوشه ی دنیای وارونه ی امروز جولانگاه نئولیبرال ها، نئوکُنسرواتیوها، جریانات راسیستی و نژادپرست، آنتی کمونیست ها، و بنیادگرایی مذهبی و اسلام سیاسی است.

در ایران هم اجرای سیاست اقتصادی نئولیبرالیستی، تورم و گرانی روز افزون، دزدی ها و اختلاس های کلان سران حکومت، دستمزدهای چهار مرتبه زیر خط فقر، به گروگان گرفتن و معوق ساختن همین دستمزدهای ناچیز، قراردادهای موقت و سفید امضاء، اخراج و بیکار سازی ها، افزایش نرخ بیکاری علی الخصوص در میان تحصیل کرده ها و دانش آموختگان، و مشکلات و معضلات اجتماعی بی شماری مانند تن فروشی، اعتیاد، کار کودک، و غیره، حیات و زندگی طبقه ی کارگر این دیار را به تباهی کشیده اند.

با این تفاسیر، کارگران و تهیدستان این دیار همچون هم طبقه ایی های خود در اطراف و اکناف دنیا، در مقابل دست درازی سرمایه داران و دولت اشان ساکت ننشسته و بی هیچ توهمی به جناح های بورژوازی حاکم و وعده های آنان، و بدون هیچ واهمه ایی از سرکوب و بگیر و ببندهای وسیع، تظاهرات، اعتراضات، و اعتصابات بی شماری را برای پایان دادن به شرایط فلاکتبار موجود به راه انداخته اند. همایش ها، اعتراض ها، و اعتصاب های پی در پی کارگران در اکثر مراکز و محیط های گوناگون تولیدی و خدماتی در بیش از یک دهه ی گذشته، و خیزش و برآمد اعتراضی لایه های محروم و فقر زده ی کشور در دیماه سال ۱۳۹۶ شمسی با شعار « کار، نان، آزادی » مؤید تعمیق هر چه بیشتر جدال طبقاتی و به چپ چرخیدنِ جامعه به هدف رهایی از شر رژیم بورژوا – اسلامی، و نظام سرمایه داری است.

بیانیه ی کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران در مورد وضعیت سیاسی کنونی و موقعیت خیزش سراسری توده ها می گوید: « در برابر این اوضاع فاجعه بار، نه تنها وعده های انتخاباتی دولت روحانی در زمینه ی بهبود زندگی و معیشت مردم دروغ از آب درآمدند، بلکه پافشاری بر تداوم برنامه های نئولیبرالی، اوضاع را به مراتب وخیم تر کرده است. تداوم این سیاست ها و شرایط از سویی، و از سوی دیگر تحمیل هزینه ی سنگین دخالت نظامی و حمایت از جریان های تروریستی در کانون های بحران منطقه به مردم ایران، برملا شدن پرونده ی اختلاس و دزدی های هزاران میلیارد تومانی و افشای جنایات هولناکی که سران این رژیم در حق مردم ایران انجام داده اند، کارد را به استخوان کارگران و لایه های زیر ستم رسانده اند. خیزش سراسری و اعتراضات پرشور مردم ایران ریشه در همین واقعیات زندگی دارد. تحت این شرایط نسیم انقلاب به وزش درآمده و کارگران و اقشار محروم جامعه در جریان این اعتراضات بوضوح نشان داده اند که نمی خواهند به شیوه ی گذشته زندگی کنند.»

                 با مد نظر داشتن استمرار چالش های کارگری و شروع دوباره ی اعتراضات فرودستان که آخرین نمونه ی آن در شهر کازرون دیده شد، و بن بست چندین و چند ساله ی حاکمیت در حل بحران های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، و ایدئولوژیک، که با خارج شدن ایالات متحده ی آمریکا از ” برجام ” و از سر گرفتن تحریم ها فشارهای مضاعفی در عرصه ی اقتصاد ( دادوستدهای مالی و تجاری و صنعتی) به رژیم تحمیل خواهند شد، ضروری است تا چالشگران سوسیالیستِ جنبش های رادیکال اجتماعی مخصوصاً جنبش کارگری همپای آماده سازی خود جهت تقویت مبارزات توده های بی چیز و تأمین رهبری و هدایت پیکارهایشان، و رو کردن و افشاء ماهیت و اهداف واقعی اپوزیسیون بورژوا – لیبرال و ناسیونالیست سراسری و محلی، به انتقاد از نظرات سوسیال رفرمیست ها، رویزیونیست ها، و… که در قالب تبیین ها و تفسیرهایشان از وضعیت سیاسی حال حاضر، راهکارهای گمراه کننده ایی را طرح می کنند، اهتمام ورزند.

واقعیت این است، چپ های بورژوا و خُرده بورژوای ایران به پیروی از همسنخ های خود در جهان، درصددند توده های کارگر و مردم تحت ستم این مُلک هیچگاه به سمت مبارزه ایی که پایه های وجه تولید سرمایه داری را نشانه می گیرد، مُتمایل نشوند. آنها از طرف دیگر، با تجدید نظر در مارکسیسم و برگرداندن آموزه های آن به قصد متوهم کردن فعالین و کُنشگران رادیکال کارگری به اصلاح مناسبات و شیوه ی تولیدی مسلط ( سرمایه داری ) ، به مراتب بیش از متفکرین و جامعه شناسان بورژوازی به طبقه ی مسلط خدمت کرده اند. به قول لنین، « اینان به کمک سفسطه های آشکار، مارکسیسم را از روح زنده ی انقلابی آن تهی می سازند، همه چیز را در مارکسیسم تصدیق می کنند بجز طُرق انقلابی مبارزه، تبلیغ و تدارک آن، و تربیت توده های پرولتر در این جهت بخصوص » .

در ماه های سپری شده یعنی از زمان پیدایی و سردرآوردن خیزش شورانگیز دیماه ۱۳۹۶ شمسی بدین طرف، دوباره تعدادی از آنان با دستاویز قرار دادن اوضاع سیاسی کنونی، به طرز آشکاری، رهنمودی که ستیز و رزم جاری علیه نظامِ اقتصادی –  سیاسی حاکم را به بیراهه خواهد برد، توصیه می کنند. راه حل ایشان در این مرحله و برهه ی حساس از کشمکش طبقاتی در ایران، دعوت مستقیم و غیر مستقیم از کارگران و ستمدیدگان جامعه به همکاری و همراهی با بورژوازی و خُرده بورژوازی مخالف و نمایندگان سیاسی اشان در مبارزه علیه رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی، است.

اینان برای اثباتِ درستی نظر خود و بدین ترتیب ناگزیر ساختن توده های کارگر و تحت استثمار به قرار گرفتن در کنار سایر طبقات ناراضی ( میانی و بالایی ) از وضع موجود ، گرایش لیبرالیستی جامعه را با این استدلال که سازمان ها و احزاب مختلفِ وابسته به این گرایش از حمایتِ دولت های امپریالیستی غرب و میدیای بورژوازی جهانی، و از طرفداری توده های میلیونی کشور برخوردارند، قدرتمند جلوه می دهند و در عوض گرایش سوسیالیستی را به علت متفرق بودن جریانات چپِ کمونیست و رادیکال، و دلایل دیگری از این دست که از حوصله ی این مطلب خارج است، ضعیف و ناتوان می شمارند!

در این دوره، سفارش دهندگان راهکار مورد اشاره، به همان نحو که در مقطعِ انقلابِ ۱۳۵۷ شمسی، دیدگاه ها و تفکراتِ ” پوپولیستی ” و ” عموم خلقی ” را در درونِ جنبشِ کارگری – کمونیستی ایران، رواج می دادند، قصد دارند آراء و ایده های خود را از طریق برجسته کردن نکاتی که در سطور قبلی آمدند، و همچنین به بهانه ی بالا رفتن توان توده ها در مقابل ماشین سرکوب رژیم، به کارگران و ستمدیدگان القا کنند. تحقیقاً، صاحبان و ارائه دهندگان این نوع راه حل ها که به جای « تغییرات بنیادین و ریشه ایی » خواهانِ تکاملِ تدریجی امور جامعه اند و در حقیقت به شکلگیری یک نظام بورژوا – دموکراتیک بعد از سرنگونی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی می اندیشند، به بیراهه بردن و منحرف کردن جنبشِ کارگری و جنبشِ توده های بی چیز را در پیش گرفته اند.

کاملاً مُبرهن است، این قسم راهکارها مثل ایده های ضد انفلابی کسانی که طبقه ی کارگر را صرفاً به مبارزه برای رفرم و اصلاحات فرا می خوانند، در خدمت منافع بورژوازی و وضع حاکم است. کاملاً روشن است، این نوع راهبردها نظیر گره زدن سوسیالیسم به ” دموکراسی ” با این ادعا که سوسیالیسم بدون دموکراسی ممکن نیست، به نفع گرایش لیبرالیستی جامعه است. کاملاً واضح است، این قبیل رهنمودها همانند نظراتِ آنهایی که به رد امکان تحقق سوسیالیسم در یک کشور می پردازند و معتقدند سرمایه داری جهانی اجازه نمی دهد تا طبقه ی کارگری که بوسیله ی انقلاب اجتماعی خود قدرت سیاسی را در دست میگیرد، اقتصاد سوسیالیستی را سازمان دهد و ساختمان سوسیالیسم را ایجاد کند، به سود طبقه ی استثمارگر و شیوه ی تولیدی مسلط است.

در صورتی این ” توصیه و اندرز ” توفیق فراگیر شدن بیابد، آنگاه طبقه ی کارگر و فرودستان کشور به صفِ بورژوازی و خُرده بورژوازی ناراضی مُلحق خواهند شد. اگر این رهنمود بکار بسته شود و این پیوند و اتصال روی دهد، طبقه ی کارگر و فرودستان کشور به گوشت دم توپ بورژوازی و خُرده بورژوازی، و یا به ابزاری در دست نمایندگان سیاسی آنان، تبدیل خواهند شد. مطمئناً کم توجهی به این مسأله، و اهمال و چشم پوشی از فعالیتِ صاحبان و طرفداران این راهکار، باعث فروریختن مرزبندیهای سیاسی و توهم استثمار شدگان و ستمدیدگان به سازمان ها و احزاب بورژوا – لیبرال سراسری و بورژوا – ناسیونالیست کورد، می شود.

بنا به آنچه رفت، بیان تأثیر و بازدهی منفی این ” چه باید کرد ” با تکیه بر آموزه های سوسیالیسم و کمونیسم علمی، و ممانعت از همه گیر شدن آن در میان توده های تحت ستم و استثمار، تکلیف بس با اهمیت فعالین رادیکال جنبش کارگری و کمونیست های انقلابی در این شرایط است. به چالش کشیدن، مُناقشه و تقابل گسترده با چُنین توصیه ایی و آگاه ساختن طبقه ی کارگر از جوهر واقعی آن، به سان کمک به امر تشکل یابی کارگران در سازمان ها و نهادهای طبقاتی و سراسری، به سان سازماندهی کردنِ مبارزات متحدانه ی کارگران در راستای دستیابی به مطالباتِ مهم اقتصادی اشان همچون افزایش دستمزدها در حد یک زندگی مرفه و انسانی، به سان گسترش آگاهی و کوشش برای تحزب یابی کمونیستی کارگران، و به سان تأمین رهبری جنبش توده های تهیدست و فقر زده ی کشور، بسیار بسیار حیاتی است.

۰۵/۲۲/۲۰۱۸