چالش های بزرگ بیکاری و مهاجرت به شهرهای بزرگ

چالش های بزرگ بیکاری و مهاجرت به شهرهای بزرگ


بیکاری و مهاجرت به شهرهای بزرگ یکی از معضلات بزرگ اجتماعی کشور است. مهاجرت از سر نیاز و اجبار اقتصادی امروزه پدیده ای است که در ایران به یک امر عادی تبدیل شده و بسیاری از کلان شهرها را با چالش مواجه کرده است. بیشتر کسانی که دست به مهاجرت می زنند افراد ١۵تا٣٠ ساله میباشند، نسلی جدیدی از کارگران جوان که فاقد حداقل امکانات هستند.
رفاه طلبی و ثروت مقامات و افسارگسیختگی سیستم سرمایه داری حاکم بر ایران بر شدت فقر و محرومیت افزوده است. متاسفانه بجای امیدوار بودن به آینده و به نقش و رشد و تعالی نسل جوان، خود نظام این نسل را به یکی از ستون های اصلی فقر و بیکاری و به تبع این مساله اشکال مختلف سرخوردگی، افسردگی، اعتیاد، و حتی طرد شدن از اجتماع و… محکوم کرده است.
همه ما از درد بی اخلاقی می نالیم و اینکه چقدر نسبت به درد هم نو عان خود بی تفاوت هستیم و گمان می کنیم این فرهنگ محصول ” جنس همه ایرانی ها” است. در حالیکه اینگونه نیست! اینها محصول شرایط حاکم بر جامعه ی است که جمهوری اسلامی آنرا اداره میکند، محصول نظام طبقاتی و حاکمیت اقلیت استثمارگر بر اکثریت استثمار شوندگان، که سازندگان واقعی جامعه نیزهستند، میباشد. این نظام ضد انسانی فقر را به این شکل تولید و برای بقا و استمرار خود از تحمیل فقر موجود استفاده می کند، نابرابریها بر اثر نظام نابرابر و توزیع نابرابر منابع و ثروت در جامعه شکل می گیرد، که خود منشا کلیه کشمکشها و چند پاره شدن در جامعه میباشد.
بیکاری جوانان، ایران را مجبور به مهاجرت نه تنها به شهرهای بزرگ ایران حتی به کشورهای همجوار نیز کرده است. معاون وزیر کار دولت سرمایه داران با تبرئه نظامش و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت “ڕاه حل” پیدا کرده است و اعتراف میکند که برای کاستن از نرخ بیکاری جوانان، به ویژه جوانان تحصیل کرده، چاره ای جز صدور آنان به خارج از کشور وجود ندارد. به غیر از جوانان فارغ التحصیل کشور،که تعدادشان تا پنج سال دیگر به بیش از یازده میلیون نفر می رسد، نیمی از جمعیت روستایی ایران نیز که به بیش از یازده میلیون نفر بالغ می شوند، در نتیجه بیکاری و خشکسالی های پیاپی به حاشیه شهرهای ایران مهاجرت کرده اند و به منشا اسیب ها و نگرانی های متعدد و بی پاسخی و ناتوانی حاکمت به آن تبدیل شده اند. بخش مهمی از این آسیب ها در گسترش اعتیاد نمودار می شود. بر اساس آمارهای رسمی شمار معتادان ایران به بیش از یک و نیم میلیون نفر می رسد که ده در صدشان را معتادان بی سر پناه تشکیل می دهند که مقامات ایران از انان تحت عنوان معتادان متجاهر یاد کرده و بعضا به جمع اوری خشونت امیز انان از معابر عمومی مبادرت می ورزند. اما امار واقعی تر معتادین بالغ بر ۵ میلیون نفر است.

دیروز با دو نفر جوان که یکی از بندر عباس و دیگری از مشهد جهت کار به تهران امده بودن برخورد نموده و در جستجوی کار بودند. آنها به دلیل اینکه پولی نداشتنداز خوابگاه بیرونشون کرده بودند. و بدین ترتیب با دیدن این صحنه کل واقعیت درد آور معضلات این نسل در مقابلم تجسم گردید.
از آنها عکس گرفتم، یکی از آنها نخواست عکس بگیرد و بنظر میرسید خجالتی باشد، در هر حال از پشت سرعکسی از او نیز گرفتم. این دو جوان چنان آواره تهران شده بودند که مرا خیلی تحت تاثیر قرار داد و عاملی بود در نوشتن این متن در باره این پدیده در جامعه ایران. اوضاع نابسامان جوانان، بیکاری، اعتیاد، فشار و فقر از همه ما قربانیان دست نظام اسلامی می طلبد که دست در دست هم و با امید به ساختن آینده بهتر و انسانی تر به میدان بیاییم و جمهوری اسلامی را به عنوان بانی اول این شرایط سرنگون کنیم و یک جامعه آزاد و سوسیالیستی برقرار نمائیم.
مرگ بر جمهوری اسلامی. زنده باد جامعه سوسیالیستی!

منبع: شماره ۵٠ نشریه سوسیالیسم امروز
۵ خرداد ١٣٩٧- ٢۶ مه ٢٠١٨
www.simroz.org