آنکه لالائی آزادی بی قید و شرط بیان را میخواند خودش خوابش ببرد!

نوید اخگر

Nawid_akhgar@hotmail.com 

آنانی که سهل انگارانه معتقدندتاریخ تکرار میشود و مایل به تکرار تاریخ هستند نه تاریخ تکامل را میشناسند و نه به پروسه دیالکتیکی پدیده ها اعتقادی دارند.

زیرا جهان دیگر به صورتی که در دهه ها و سده های قبل بود نه از نظر سیاسی نه از نظر اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و بیولوژیک باز نخواهد گشت.

با نگاهی به تاریخ تکامل بیولوژیک اگر مبدا را ابر هیدروژنی و بیگ بنگ بپنداریم و یا شروع  حرکت های مکانیکی و یا شیمائی و یا شروع رشد تک یاخته ای ها سر انجام با پدید آمدن گیاهان ، جانوران آبزی و دیگر موجودات خاکی به انسان میرسیم . 

همانطور که در پروسه تکامل بیولوژیک ما شاهد بر آمدن انسان از موجودات تک یاخته ای بودیم موازی با حرکت تکامل بیولوژیک در حرکت های سیاسی و اجتماعی نیز نمی توانیم مثلا به عصر برده داری یا فئودالیته باز گردیم و یا امروز از تئوریهائی استفاده کنیم که رو بنای فرهنگی دورانهای ماقبل مدرنیسم و سکولاریسم و قبل از ۱۱ سپتامبر را مجددا تکرار و تداعی کند.

توضیح برای روشن شدن ادعا های فوق
 

در شروع روی کار آمدن حکومت اسلامی در ایران جامعه جهانی نه تنها در ترس از خطر کمونیزم در حمایت مالی و تدارکاتی از نیروهای اسلامی- مذهبی آستین همت بالا زده بود و ترسی از لغت اسلام و مسلمانی در سطح جهانی مطرح نبود آنچنان که امروز مطرح است و تئوریسین های به اصطلاح چپ! نظیر نویسنده مائوئیست سوئدی یان میردال از فتوای خمینی بر علیه سلمان رشدی و برای کشتن وی حمایت میکردند. این نویسنده در کنار حمایت از فتوای خمینی برای کشتن سلمان رشدی مطرح میکرد اگر اروپا کتاب سلمان رشدی را چاپ و منتشر میکند بایستی به کتاب "مقاومت من" اثر آدلف هیتلر نیز بعنوان شاخص آزادی بیان در اروپا مجوز انتشار داده شود.

یان میردال سمبل یک تحجر تاریخی

یان میردال نویسنده سوئدی برای خوش آیند ملایان و بعنوان هوادار اسلام سیاسی در ایران  و برای بسط و گسترش مذهب اسلام در جهان تحت لوای مبارزات به اصطلاح ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی از کتاب سلمان رشدی به کتاب" مقاومت من" نوشته ادلف هیتلر کانال میزد و نه تنها نقش مبارزه ای را که نیروهای سکولار بر علیه مذهب و سردمداران آن به پیش میبردند با این تئوریها به زیر علامت سئوال میبرد که در کنار کشور هائی که در کمک به طالبان و القاعده و برای بر پائی حزب الله لبنان و حماس قبل از ۱۱ سپتامبر آستین همت بالا زده بودند کمک میرساند 

بعنوان یاد آوری باید خاطر نشان کنم که رمان غلامعلی را من در ۳۰ سال قبل در ابتدای سال ۵۷ شروع به نوشتن کردم که پنچ سال بطول انجامید و در سال ۶۴ نیز در خارج کشور منتشر شد. در این رمان تحلیلی سیاسی به نقش روحانیت در پروسه حیات سیاسی – اجتماعی ایران و دلبستگی های آنان به هیتلر و قرار داشتن تفکرات نازیستی در کنار تفکرات اسلامی اشارات مفصل رفته است این کتاب در آرشیو کتابخانه های اسکاندیناوی موجود است.

تصور بفرمائید که تا احمدی نژاد نیامده بود و تفکرات ضد یهودی و فاشیستی سردمداران رژیم اسلامی را رو نکرده بود و سیاست های یهود ستیزانه رژیم را در کنار اجرای کنفرانس های متعدد برای نافیان هولوکاست و نئونازیست ها و کوکلوس کلان ها در ایران در معرض دید جامعه جهانی قرار نداده بود کار برای همه نویسندگان و از جمله برای من بسیار مشکل بود که تفکر یهود ستیزانه اسلامی و دلبستگی های فاشیزم مذهبی را به فاشیزم هیتلری از زیر قبای خمینی با آن پشتوانه سیاسی در سال ۵۷ بیرون بکشم و به جامعه نشان دهم ولی باید پس از سی سال ادعا کنم که رمان غلامعلی که در ۳۰ سال قبل نوشته شده نکته به نکته عملکرد های رژیم اسلامی را در امروز در زمینه های اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی افشاء کرده و به نمایش میگذارد، مطالعه مجدد آنرا  به علاقمندان پیشنهاد میکنم.
 

از هم پاشی شوروی سابق، فرو ریختن دیوار برلین یعنی تغیر معادلات جهانی و فاجعه ۱۱ سپتامبر از یکطرف و بیدار شدن جامعه جهانی از خوابی عمیق و شروع مبارزه بر علیه تروریزم اسلامی که تا قبل از ۱۱ سپتامبر با بیش از ۵۰۰ عملیات تروریستی حکومت اسلامی در خارج کشور از خواب بیدار نشده بود، مبارزه بر علیه القاعده و سقوط طالبان در افغانستان، انعکاس گسترده اقتصاد گلوبال در سراسر جهان و نظمی نوین سیاسی که دیگر نمی تواند با پارامتر های دهه های گذشته چه در زمینه اقتصادی و چه در زمینه سیاسی و اجتماعی در سطح جهانی سنجیده و تحلیل شود، و در حالی که ایالات متحده دستش را برای فشردن مشت گره کرده حکومت اسلامی که تاریخا قدرت باز شدن ندارد به پیش آورده و علی خامنه ای در جواب این دست پیش آمده به شدت غنی سازی اورانیوم در مراکز مخفی و علنی رژیم برای بدست آوردن بمب اتم میافزاید و موشک های قاره پیما را به فضا برای تهدید جامعه جهانی پرتاب میکند و هواپیماهای بدون خلبان که قابلیت حمل سلاحهای کشتار جمعی را نیز دارند در معرض دید جامعه بین الملل قرار داده و روزی با همکاری حزب الله لبنان روزی با حماس و روزی با طالبان روزی با همکاری مقتدا صدر در عراق و با یاری تروریست های عراقی در گیر جنگهای خونین در منطقه با جامعه جهانی است این پیام را به یان میردالهای وطنی نظیر آذر ماجدی میدهد که آن تحجر فکری در ۳۰ سال قبل کارگر نبود استفاده از آن ترم ها آنهم در امروز نشان  خارج شدن زدن و خارج خوانی شما از فلسفه تکامل علمی و چرخش در گردونه های مدار بسته تکرار سرگیجه آور تاریخ است 

میردال میگفت فتوای مرگ سلمان رش
دی رسما درست است چون کتاب آیه های شیطانی راسیستی است و برای اینکه بیشتر از اینها از مسلمانان حمایت کرده باشد میگفت من یک کمونیست هستم ولی از چاپ و انتشار کتاب ادلف هیتلر حمایت میکنم، البته میردال هر چند که به گفته خودش یک هیتلریست نبود ولی اطلاع داشت که حمایت وی از کتاب هیتلر قند را در دل مسلمانان حکومتی آب میکند و با این موضع گیریهای پوئن دوبله به کاسه اسلام سیاسی میریخت.

میردال یک کلام راجع به چرائی عکس العمل جامعه در مقابل اسلام سیاسی حرف نمی زد بلکه عکس العمل جامعه را در مقابل مسلمانان و رژیم اسلامی محکوم میکرد و دل برای مسلمانان میسوزاند

حال به موضع گیریهای مشابه یان میردالی آذر ماجدی در حمایت از مسلمانان که احساساتشان آن بار توسط رشدی و کتاب راسیستی اش و این باربا دیدن فیلم راسیستی ویلدرز نماینده پارلمان هلند که معتقد است قرآن بعنوان یک کتاب آموزگار که در برگیرنده تبعیض ، تحجر ، عقب ماندگی و تروریسم است همچون کتاب "مقاومت من" ادلف هیتلر باید ممنوع شود و در این راستا مسلمانان را تروریست های بالقوه میداند توجه کنید.

آذر ماجدی به ۲۰ سال قبل و تئوریهای یان میردال در حمایت از مسلمانان مجروح القلوب باز میگردد ولی تحلیل نمی کند که چرا اروپا و جهان از لغت اسلامی وحشت برش میدارد؟ آذر ماجدی به جنگهائی که رژیم اسلامی در لبنان در عراق در غزه در افغانستان در آفریقا و سراسر جهان با گرداندن بمب اتم بر دور سرش و پرتاب موشکهای دور برد براه انداخته که حتی باعث وحشت کشور های اسلامی از ورود مسلمانان ایرانی به آن کشور ها نیز شده اصلا سخن نمی گوید و علت را در راسیست بودن سازنده فیلم فتنه بعنوان سرپوش حمایتی از تروریزم اسلامی یافته است.

بهتر بود آذر ماجدی قدری هم به این مسئله می پرداخت و نشان میداد که وجود نظام ولایت فقیه و اسلام سیاسی است که خالق راسیسم ، فاشیزم در انواع مختلف آن است و به این نیز توجه میکرد که حمایت های آنچنانی ایشان و امثال ایشان از جنگ علی خامنه ای در غزه چگونه نیروهای چپ و رادیکال را در اسرائیل عقب میراند و پروسه صلح را در دست نیروهایی قرار میدهد که با برداشت های دیگری وارد صحنه سیاست آن کشور خواهند شد.

آیا بهتر نبود نیروهای سیاسی ایران در گزینش دیپلماسی خود در سطح بین المللی کمی تعقل میکردند تا عملکرد های سیاسیشان به نفع نیروهای نامتجانس با خود آنان بدل نگردد 

آیا وجود جمهوری اسلامی نیست که بوجود آورنده انواع گرایشات راست افراطی و نئونازیستی و کوکلوس کلانی در سطح جهانی است ؟ اگر این طور است چرا خانم ماجدی از اظهار کردن آن خود داری میکند و گناه را به گردن راسیست بودن سلمان رشدی نظیر میردال و یا وایلدرز و فیلم فتنه میاندازد؟ ایشان جای علت و معلول را با هم تعویض میکند و به جای تحلیل علت، معلول را با هر خصلت و مرامی (خوب یا بد) بصورتی غیر علمی محکوم می نماید، با یک چنین برخورد مشعشعانه ای از طرف آذر ماجدی هر کسی میتواند انواع سرکوب شده گان اجتماعی را که از اسلام سیاسی و حاکمیت مذهب دل خوشی ندارند و مایل به همسایگی با آن نیستند بزیر ضرب انواع تهمت ها و محکومیت ها فرو برد و حاکمیت اسلامی را نجات بخشد  همین برخورد را در جنگ علی خامنه ای با کشور اسرائیل در غزه شاهدش بودیم که ماجدی و همفکرانش به جای پرداختن به علت یعنی اسلام سیاسی و علی خامنه ای که جنگ را به راه انداخته بود معلول را بزیر ضرب گرفته بودند.

به نوشته آذر ماجدی توجه کنید!

سیتات

وایلدرز که این چنین از حق خود برای ابراز نظراتش دفاع میکند، خواهان ممنوعیت قرآن و ممنوعیت ورود مسلمانان بعنوان مهاجر به هلند است

من کاملا با نظرات وایلدرز مخالفم. از نظر من او یک راسیست است. دست راستی افراطی است. او از نظر من تهدیدی علیه بشریت و کلیه دستاوردها و ایده های پیشرویی است که بشر طی مبارزات طولانی به آن دست یافته است. با این وجود من از حق او برای ابراز نظر و بیان ایده هایش دفاع میکنم. از حق او برای نمایش فیلم زشت و راسیستی اش دفاع میکنم. همانگونه که از حق معترضین به نظرات او برای تجمع و اعتراض علیه او دفاع میکنم(بخوانید از حق سفارت و عوامل رژیم اسلامی دفاع میکنم)

اما ما مدافع آزادی بی قید و شرط ابراز وجود و بیان هستیم

پایان سیتات

باید بیاد آذر ماجدی که به این نحو امروز در حمایت از راسیست های ادعائی خودش سینه سپر میکند بیاورم که همین ماه گذشته بود زمانی که ایشان و علی جوادی برای جنگی که علی خامنه ای به توسط حماس در غزه راه انداخته بود که به جنگ نیابتی معروف شده و مرتب برای دلجوئی از اسلام سیاسی اطلاعیه صادر میکردند در پاسخ مقاله من نماینده ایشان نامه ای به سایت آزادی بیان و به آقای سوران مسئول آن سایت نوشت و به نام نامی آزادی بی قید و شرط بیان خواستار حذف مقاله من از روی سایت شد که با مخالفت مسئول سایت روبرو شد و سر و صدا های خیلی ها را در حرمت گذاری حزب اتحاد کمونیزم کارگری به آزادی بی قید و شرط بیان نیز در آورد. آری حمایت از راسیست ها کجا و تقاضا برای حذف مقاله اپوزیسیون ایران به نام آزادی بی قید و شرط بیان کجا؟

بهتر این است که آذر ماجدی توجه کند که بجای سر هم کردن ده ها کلیشه بی محتوا در هر مقاله در عمل ثابت کند به آنچه می نویسد خود نیز به آن اعتقاد دارد