اسلام در عمل!

آذر ماجدی

۸ مارس نزدیک است. ما شدیدا مشغول تدارک یک کنفرانس بین المللی با هدف افشای نقش مخرب مذهب در زندگی زنان و دفاع از سکولاریسم هستیم. از گوشه و کنار جهان زیر حاکمیت مذهب، برای شرکت در کنفرانس با ما تماس میگیرند. این استقبال عجیب نیست. چرا که هر روز تعدادی زن قربانی حاکمیت ایدئولوژی زن سیتز میشوند. مذاهب نقش اصلی در حفظ و گسترش زن ستیزی در جامعه دارند. در این میان اسلام شهره خاص و عام است و هر روزه از زنان بیشماری قربانی میگیرد. سربازان اسلام از دختر بچه های ۷-۸ ساله نیز نمیگذرند. اخبار انفجار مدارس دخترانه در افغانستان و پاکستان، سر بریدن فعال حقوق زن، اسید پاشیدن به چهره زنان "نافرمان" دیگر جزء اخبار پیش و پا افتاده شده است که بعضا حتی در روزنامه ها منتشر نمیشود. دو سه نمونه از نقش اسلام در زندگی روزمره که در پایین آمده است، نقش و اهمیت کنفرانس بین المللی سازمان آزادی زن در افشای مذهب و در دفاع از کوتاه شدن دست مذهب و سکولاریسم را بیشتر نشان میدهد.

 آن قدر کتکش زدم تا جانش درآمد!

این جمله یک مرد ۴۰ ساله در شیراز است. این را در مورد یک سگ یا یک حیوان دیگر نگفته است. التبه اگر در مورد یک سگ نیز گفته بود، در دنیای متمدن امروز، آه از نهاد هر انسانی بخاطر بیرحمی این باصطلاح انسان بلند میشد. این را مجتبی در مورد زن ۱۷ ساله اش مرجان گفته است. باین خاطر که مرجان ۱۷  ساله از او حرف شنویی نکرده، با شلنگ به جانش افتاده است. اینقدر او را زده، "تا جانش درآمده" است. از زبان مجتبی بشنویم که در آن روز چه اتفاقی افتاد:

«مرجان ۱۵ ساله بود که زنم شد. او زن خوبی بود اما بعضی وقتها به حرفم گوش نمی داد و فرمانم را اجرا نمی کرد. آن شب قرار بود مهمان به خانه ما بیاید و آماده شدم تا برای خرید بیرون بروم. به همسرم گفتم حمام کند و زود بیرون بیاید اما زمانی که از خرید برگشتم دیدم حرفم را گوش نکرده است. می دانست که من آدم بدخلقی هستم و اگر حرفم را زمین بیندازد بد می بیند اما باز هم کار خودش را کرد. بنابراین با شیلنگ به جانش افتادم و آن قدر کتکش زدم تا جانش درآمد!"

 به همین سادگی. یک واقعه پیش پا افتاده و ظاهرا طبیعی. این مجازات زن حرف نشنو مطابق اسلام است.

سرش را بخاطر طلاق به باد داد!

 

پنجشنبه ۱۲ فوریه خبر کشته شدن زنی ۳۷ ساله باسم آسیا حسن پخش شد. سپس اعلام شد که همسر سابق او متهم به قتل است. ظاهرا تمام گناه آسیه این است که از همسرش طلاق گرفته بوده است. این مرد ۴۴ ساله معظم ال حسن نام دارد و آمریکایی پاکستانی الاصل است. او مسئول یک تلویزیون باسم بریج یعنی پل است. گفته میشود که معظم ال حسن این فرستنده تلویزیونی را برای ارائه یک چهره ملایم تر و مدارا طلب تر از اسلام به راه انداخته است. طنز تلخ مساله در اینجاست. اگر تصویر مدارا طلب تر از اسلام اینست، وای به حال تصویر قشری! البته ما اسلام را خوب میشناسیم. زن ستیزی آن شهره خاص و عام است. خشونت و ارتجاع سیاهی که از این دین و ایدئولوژی ساطع میشود بخشی از دنیا را اکنون به ویرانی کشانده است. مدارا طلب یا قشری، اسلام زن ستیز و عقب مانده است و باید دستش از جامعه بریده و به حاشیه جامعه رانده شود.

دو زن فعال کارگری در سنندج شلاق خوردند.

طبق اخبار منتشره دو فعال کارگری زن به اسامی سوسن رازانی و شیوا خیرآبادی به حکم دادگاه اسلامی سنندج، روز ۳۰ بهمن ۱۳۸۷ درزندان شهر سنندج شلاق خوردند. این دو فعال کارگری در مراسم بزرگداشت روز جهانی کارگر در شهر سنندج دستگیر شده بودند.

شعبه ۱۰۱ دادگاه جزایی سنندج سوسن رازانی را به تحمل ۹ ماه زندان تعلیقی به مدت سه سال و ۷۰ ضربه شلاق و شیوا ‏خیرآبادی را به تحمل چهارماه زندان تعلیقی به مدت سه سال و ۴۰ ضربه شلاق محکوم کرده بود که حکم سوسن رازانی ‏بعد از تجدیدنظرخواهی تغییری نکرد و حکم شلاق شیوا خیرآبادی، پس از تجدید نظرخواهی به۱۵ ضربه رسید.

از سال پیش رژیم اسلامی شلاق کوبیدن را به لیست مجازات فعالین کارگری افزوده است. دو فعال کارگری مرد هم پرونده سوسن و شیوا هر یک متحمل ۴۰ ضربه شلاق و زندان شده اند. سال گذشته نیز چهار تن از فعالان کارگری در کردستان بخاطر فعالیت هایشان شلاق خوردند.

جالب اینجاست که علیرغم سرکوب و شلاق و زندان فعالین کارگری و سیاسی با گل و شیرینی به استقبال سوسن و شیوا در مقابل زندان تجمع کرده بودند.