چپ ، ممکن ها و ناممکن ها!

چپ ، ممکن ها و ناممکن ها!

رفیق ایرج فرزاد در “دیالوگ ناممکن” خود، سر ناسازگاری فرهنگی در چپ را  با طرح یک مسئلە روشن از جانب من  در ” ضرورت شکل دادن بە قطب چپ در کردستان”  کە اتفاقا در همان نوشتە ” ضرورت…..” از آن ناسازگاری گفتە بودم بوضوح نشان داد. مشکل کار هم همین جاست. این فرهنگ در چپ کە رفیق ایرج آنرا خوب نمایندگی میکند نمیخواهد قبول کند کە وقت آن رسیدە و شاید هم دیر شدە باشد کە باید دنبال ممکن ها بود. آن ممکناتی کە در جامعە مورد بحث خارج از ارادە من و ایشان اتفاقا از زمینە های مادی برخوردار است. جامعەایکە با استناد بە همان گفتە رفیق ایرج کە  ” در جهان( این جهان،  ایران و کردستان را نیز در بر میگیرد) تحولات و زمین لرزەهای سیاسی بزرگی اتفاق افتادە است ”  دیالوگ در باب چە باید کرد را ممکن و ضروری میکند و  بە عنوان یک ضرورت سیاسی و طبقاتی خود را پیش میکشد و این سؤال را در مقابل ما قرار میدهد  کە چپ در این جامعە متحول اگر محلی از اعراب دارد، کجای کار است؟  این سؤال در مقابل ما قرار میگیرد کە این چپ کە وجودش در ابعاد اجتماعی غیر قابل انکار است و بە این اعتبار فعالین و جریانات سیاسی کە خود را متعلق بە آن میدانند، با اتکا بە همین زمینە ها ی مادی در جامعەای کە بخش مهمی از موضوع کارش را شکل میدهد،  در جامعەای کە زمین لرزەهای مهمی را از سر گذراندە و همچنان در انتظار تحولات مهم دیگریست ، آیا میخواهد کاری کند و دخالتی داشتە باشد و نام و نشانی از خود بجا گذارد، یا  یافتن راە دخالتگری و تأثیرگذاری را بە سبک رفیق ایرج ناممکن میداند.

متأسفانە دشواری یافتن راە کە در نوشتە “ضرورت….. ” از آن گفتە بودم ، در همین فرهنگ سیاسی در چپ است کە  سر ناسازگاری با زمین و زمان را حرفە خود کردە، سر در لاک فرو بردە و با تاختن بە این و آن  فرهنگ غیر ممکن بودن هر اقدامی  در راستای کاری کردن کە خواست و مطالبات کارگر و مردم زحمتکش زیر دست و پا لە نگردد را برجستە کردە.  این چپ بر خود میبالد کە گویا بدینگونە “کمونیزمش” را “پاک و منزە” حفظ کردە  است. خود و درک خود از کمونیسم را معیار سنجش تعلق دیگران بە کمونیزم میداند و از نگاە خود دلبخواهی فعالین و جریانات سیاسی را  بە چپ و راست تقسیم میکند. دست آخر نتیجە عملکرد چنین فرهنگ در مبارزە سیاسی  و در تند پیچ های آن پرتاپ شدن بە گوشەای از جامعە در پس یکی از همین زمین لرزەها سیاسی است. مگر همین چپ تا کنون کم چوب چنین رویکردی را خوردە  است؟

 راە دوری نرویم،  ضمن ارج نهادن بە تلاش و زحمات تا کنونی رفیق ایرج گرامی ،اما متأسفانە این درحاشیە ماندن را در فعالیت ایشان میتوان سراغ  گرفت. رفیق ایرج با متأثر بودن  از همین فرهنگ سیاسی سال هاست مینویسد و در تلاش است تا از نگاە خود در ارزیابی از مسائل سیاسی  بویژە آنجا کە حرف از چپ و فعالیت این گرایش در جامعە  ایران و کردستان است ، سعی کردە است بە زعم خود ازکمونیزم مورد پذیرش خود دفاع کردە و   “پاکی و منزهی” آنرا پاس بدارد. باید پرسید امروز در حالیکە زمین لرزەهای سیاسی در جریان است ایشان بە عنوان یک فعال چپ و کمونیست در کجای کار است؟ حاصل این تلاش و زحمات فردی و این “شفافیت نظری” و این دفاع از کمونیسم مورد قبول ایشان، از کدام مابەازاء اجتماعی برای  بسیج یا تغیری ولو کوچک در جامعە برخوردار شدە است؟ کدام گفتمان  در میان طیف چپ و کمونیزم برای برون رفت از برزخ بی تأثیری بر مبارزە سیاسی در جریان را شکل دادە است؟ چند نفر را با خود همراە کردە است؟ باید پرسید چگونە ممکن است سالها کمونیزم و مواضع کمونیستی را در قالبی “شفاف و روشن ” تبلیغ کرد ، اما دیگران سرنوشت جامعە را رقم زنند؟ حتما یک جای این رابطە باید مشکل داشتە باشد. مشکل از کمونیزم نیست، مشکل از درک ما ( چپ) از کمونیزم است کە آنرا در هالەای از تقدس پیچاندە تا جائیکە تأثیر و حرکتی  برای تغیر در شرایط کار و اعتراض و مبارزە کارگران و مردم زحمتکش و رنجدیدە از آن سلب شدە است.

ممکن است همین سؤال را ایشان نیز از من داشتە باشد،  کە شما چکار کردەاید؟ شخصا هیچ ادعایی ندارم اما تفاوت در این است کە من درد بی تأثیری و بی حرکتی، درد عقب ماندن یا بە حاشیە پرت شدن در پس  تحولات سیاسی  را تشخیص دادەام ، گفتەام کە در فردای تحولات سیاسی جایی برای ما یا ایشان کە نظرات” شفاف ” و مواضع ” روشن” داریم رزرو نشدە است. مبارزە سخت و پر پیچ خمی در جریان است و از اینرو  راهی پیش پای خود و رفیق ایرج و دیگر ایرج ها گذاشتم،  اما ایشان میگوید دیالوگ برای یافتن این راە ممکن نیست . چرا؟ چون طرف کە من باشم،  کنگ مینویسم! بر ابرها پرواز میکنم ! منظورم را صریحا بیان نمیکنم. سپس خود دست بە کار شدە تا از لابلای ذهنیت و پیشداوری از قبل و مهمتر از آن با تکیە بر همان فرهنگ سیاسی ،منظور مرا کشف کردە و بە این نتیجە دلبخواهی برسد کە هدف من از طرح ضرورت سیاسی برای شکل دادن بە قطب چپ در کردستان، تقلایست برای برون رفت از مخمصە تشکیلاتی! یا طرح این مسئلە آویزان شدن بە ریسمان پوسیدە پروزە بازسازی کومەلە است و غیرە… ، است. وارد شدن دراین سطح ازبحث افتادن در دام همان فرهنگ سیاسی است کە رفیق ایرج بشدت در آن ذوب شدە است. پس باید از آن گذشت اما بدنبال همە آنچە کە گفتە شدە، باید پرسید اگر رفیق ایرج از زمین لرزەهای مهم سیاسی کە در جریان است حرف میزند، چرا نمیگوید چکار  باید کرد ؟ اگر ما کنگ گفتیم و واضح نگفتیم و… شما لطف کنید روشن و واضح بە ما بگوئید در حالیکە دیگران دارند آمادە میشوند، الترناتیو شکل میدهند و در کردستان تلاش برای خوش رقصی نزد اربابان قدرت و سرمایە  هستند، این مردم همان کارگر و زحمتکشی کە رفیق ایرج برای منافعشان قلم میزند چگونە خواست و حق خود را از گلوی آنان بیرون بکشند؟  بە ما یگوئید کە تا کی باید بە خیابانها ریخت ، فریاد زد و خون داد اما حاصل آن را همان اربابان قدرت در شکل و لباس دیگری بە یغما ببرند؟ رفیق گرامی شما راە نشان دهید. شما کاری کنید، حرکتی راە بیاندازید. مطمئن باشید دعای خیر مرا بهمراە خواهید داشت.

 اگر از ناممکن های رفیق ایرج گذر کنیم حتما  راهی هست.  راەسوسیالیزم است،  اما مسیر تحقق آن را نە در زمینی هموار بلکە با شناخت موانع و تلاش برای گذر از آن، با خشت روی خشت گذاشتن باید یافت.  در این دیالوگ کردن هاست کە میتوان در این مسیر گام برداشت و غیر ممکن ها را با اتکا بە زمینەهای مادی آن ممکن کرد. چرا برای دیگران، همان دیگرانی کە  کمر بە حفظ وضعیت موجود با مناسبات ظالمانە آن بستەاند ممکن است، آنها با دیدگاههای متفاوت در حفظ وضعیت موجود  ، دیالوگ دارند و در تدارک  قدرت دادن بە خود و جریان خود هستند . اما برای جریان چپ و کمونیزم و همە کسانی ( از جملە رفیق ایرج) کە تغیر وضعیت موجود و تأمین آزادی و برابری را در برنامە فعالیت خود دارند  اگر چە با دیدگاههای و تأکیدات متفاوت، ممکن نیست؟ تازە بحث در نوشتە ” ضرورت….” بسیار سادەتر و روشنتر از این حرف هاست، آنجا من سعی کردم نشان دهم کە راهی غیر از این در مقابل چپ در کردستان نیست کە باید نیرو ، توان و انرژی خود را در زیر یک چتر فراگیر شکل دهد بلکە از اینطریق مانع شود تا خواست و مطالبات اکثریت مردم زیر دست و پا لە گردد.

در جدال طبقات و جدال گرایشات سیاسی منتسب بە طبقات اجتماعی، قدرت حرف اول و آخر را میزند، با نشستن در کناری و  هر حرکتی برای تکانی خوردن و قدرت گرفتن را با ادبیات و فرهنگ سیاسی  از نوع تکراری و کسل کنندە چون ادبیات سیاسی رفیق ایرج کوبیدن،  از در حاشیە ماندن گریزی نیست. فرهنگی کە چون مکتبی  تنها نزد ایشان و احتمالا مدافعان آن فرهنگ سیاسی از مقبولیت برخوردار خواهد ماند، مقبولیتی کە مابە ازاء اجتماعی بهمراەنخواهد داشت. در زمانی کە زمین لرزەهای مهم سیاسی اتفاق افتادە و جامعە در تب و تاب از سر گذراندن تحولات مهمی است، چپ انقلابی و کمونیست نباید  از غیر ممکن ها بگوید، چون دیگر کمونیزم  مارکس نیست.

لینک مقالە “ضرورت سیاسی شکل دادن بە قطب چپ در کردستان”

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=67613

لینک مقالە ” دیالوگ ناممکن”

http://www.azadi-b.com/G/2018/04/post_634.html