اول ماه مه!

اول ماه مه!
تنها با انقلاب کمونیستی طبقه کارگر و کل بشریت از بردگـی رها خواهند شد!


ایران، جهان و کل این سیاره آبی، یک انقلاب عظیم را بهاضطرار طلب میکند. درد و رنجِ اکثریتِ مردم تحت نظام سرمایهداری و حاکمیت دینی، فقر و بیکاری گسترشیافته در ایران و جهان، جنگهای ارتجاعی، نابودی روزافزون محیط زیست، همه دلایل کافی برای این اضطرار است. انقلابی که نقطه پایانی بر نظام سرمایهداری امپریالیستی حاکم بگذارد و جهانی نوین را سازمان دهد.
جهانی رها شده از قوانینِ ضد بشری سرمایه. جهانی که بهجای اشتهای سیریناپذیر طبقه سرمایهداران حاکم برای بهدست آوردن بیشترین سود، نیاز زندگی اقتصادی و فرهنگی مردم تعیین میکند چه چیزی تولید و توزیع شود و بهجای نابودی طبیعت به آن احترام گذاشته و از آن حفاظت میشود.
جهانی رها شده از روابط اقتصادی/اجتماعی که انسانها را به استثمارگر و استثمارشونده، ستمگر و ستمدیده، بالادست و فرودست، تقسیم کرده و کل بشریت را در گرداب این روابط بهاسارت کشیده است. جهانی رها شده از شکنجه و زندان و اعدام، از نیروهای سرکوبگر و ارتشهایی که برای تقویت و حفظ این روابط سیاره ما را زیر پا میگذارند، جنگهای ارتجاعی راه میاتدازند و زندگی کنونی و آینده نسلها را به تباهی میکشانند. جهانی که بهجای این فجایع، تودههای مردم آگاهانه، آزادانه و برای منافع کل بشر وارد یاری و تعاون میشوند.
جهانی رها شده از ایدهها و افکاری که بر پایه روابط استثمارگرانه حاکم شکل گرفته و تقویت میشود، تقسیمبندی و ستمگری طبقاتی و اجتماعی را نهادینه کرده و زنان را در وضعیت بَرده در بَرده قرار داده، انسانها را بر اساسِ جنسیت، ملیت، رنگ پوست، دین و مذهب، رتبهبندی کرده است. بهجای آن، جهانی که در آن همه انسانها فارغ از جنسیت و رنگ پوست، آگاهانه، آزادانه و برای منافع کل بشر وارد یاری و تعاون میشوند. جهانی که در آن وحشت، حماقت و تعصبات دینی که امروزه مردم را به زنجیر کشیده و زیرِ بردگی ضرورتها و سیاستهای نظام سرمایهداری بهجان هم انداخته، به گذشته سپرده شده و انسانها با ذهنی باز، کنجکاو و با لذت، آگاهانه، آزادانه و برای منافع کل بشر به جسنجوی حقیقت دست میزنند و زندگی اجتماعی را بر این پایه سازمان میدهند.
جهانی رها شده از تفکراتی که شالودهاش نظام طبقاتی/اجتماعی/سیاسی سرمایهداری حاکم است و بر اساس ایدئولوژی و فرهنگ این نظام، میتوان دیگری را زیر پا له کرد، خود را «به هر قیمتی» و برای «اول من»، بالا کشید. جهانی رها شده از تقسیمبندیهای میان کسانی که با دستانشان کار می کنند با آنانی که با فکرشان کار میکنند و به همین جهت در موقعیت اجتماعی بالاتری قرار میگیرند. در برابر ایجاد جهانی که مردم آگاهانه، داوطلبانه، آزادانه با دست و ذهن، برای تغییر جهان و زندگی خودشان بدون هیچ تبعیضی کار و تلاش میکنند.
این جهان، جهانِ کمونیسم است! و نبرد برای این جهان تنها راه رهایی است!
آیا رویا و تلاش برای دستیابی به چنین جامعه و جهانی امکانپذیر است؟ بله!
طبقه بورژوازی حاکم با انحصارش بر منابع تولیدی و فکری جهان دهههاست که تلاش میکند تا واقعیت و امکانِ سازماندهی چنین جامعهای را نفی کند. اما بشر میتواند و امکانِ رسیدن به چنین جامعه و جهانی را دارد. تمایزات طبقاتی و نهادها و افکار ستمگرانهای که امروز بر مردم سراسر جهان سنگینی میکند، همیشگی و بخشی از «ذاتِ بشر»، نبوده است. همه اینها در مقطعی از تاریخ شکل گرفته و بهوجود آمده و میتواند تغییر کرده و به جهانی بهتر منجر شود.
مردم در ایران و سراسر جهان در برابر مصائب و بیدادگریهای نظام سرمایهداری و دولتهای ارتجاعی حافظِ این نظام مبارزه و مقاومت میکنند اما بهخصوص در چند دهه گذشته این مبارزه و مقاومت در شرایطی صورت گرفته که توهمات تولید شده توسط همین نظام بر ذهن مردم سنگینی کرده و راهنمای حرکتشان بوده است. بسیاری به این باور رسیدند که با توهمات دینی و بازگشت به گذشته میتوان نیروهای افسارگسیخته سرمایهداری را مهار کرد و عدهای دیگر بر این باورند که نمیتوان سرمایهداری و قدرت مهیب سیاسی و نظامیاش را سرنگون کرد و باید مسیر اصلاح و «به سر عقل آوردن » آن را در پیش گرفت. علت عمده چنین وضعیت اسفناکی این است که کمونیسم انقلابی، یعنی تنها افق و برنامه و جنبشِ واقعا رهاییبخش، به طور موثر در صحنه مبارزات تودههای مردم حضور ندارد، اثری از جایگاه و اهمیت تاریخ انقلابهای کمونیستی و تجربه رهاییبخش آن در اذهان تودههای مردم نیست یا بسیار ضعیف است. این بزرگترین مشکلی است که امروز گریبانگیر اردوی مقاومت علیه نظام منسوخ سرمایهداری شده است.
دولت جمهوری اسلامی، مردم ما را زیر بار سنگینِ بهرهکشی و فقر و بیکاری، ستم بر زنان و ستمگری ملی علیه ملل غیر فارس خُرد کرده، زندگی و آینده جوانان را لگدمال کرده. دو قطبیِ فقر و ثروت ابعادی بیسابقه یافته است. نیروی کار ماهر و ساده در مقیاس بزرگ از بازار کار اخراج میشوند و صدها هزار نیروی آماده به کار جدید و تحصیلکرده عاطل و باطل مانده و استعدادها و عمرشان به هرز میرود. وجود چنین نیروی انسانی، جغرافیای بزرگ با منابع کشاورزی و صنعت از یک سو و از سوی دیگر اتلاف نیروی جوانان (با بیشترین نرخ بیکاری در میان جوانان فارغالتحصیل)، رشد بیسوادی، تخریب محیط زیست، اعتیاد، تنفروشی، کودکان کار و… مغاک هولناکی را بهوجود آورده که هیچ وعده و وعیدی آن را تحملپذیر نمیکند. حاکمان ایران تحت عنوان «توسعه اقتصادی »، در را به روی سرمایهداران بینالمللی باز کردهاند تا در استثمار هرچه بیشتر کارگران و دیگر قشرهای کارکُن جامعه و غارت مضاعف منابع طبیعی ایران، شریک جمهوری اسلامی باشند. جمهوری اسلامی برای حفظِ ارکان نظامش، با مشارکت در جنگها و آشوبهای منطقهای و جهانی، زندگی مردم ایران و کشورهای دیگر منطقه را در نزاعی ارتجاعی با قدرتهای امپریالیستی و سایر دولتهای مرتجع منطقه، به خطر انداخته است. در ایرانِ تحت حاکمیت جمهوری اسلامی از یک طرف با استبداد و خفقان سیاسی، ستم دینی و مذهبی، سرکوب اندیشههای مترقی و جهانبینی علمی، ممنوعیت آفرینش هنری و فرهنگ نوین مواجهیم و از سوی دیگر، اشاعه سازمانیافته جهل دینی و خرافات مذهبی را شاهد هستیم. سرنگونی و نابودی دولت جمهوری اسلامی و رهایی جامعه از این شرایط و نبرد برای بنیانگذاری یک نظامِ نوین سوسیالیستی بهعنوان مسیری در راه دستیابی به کمونیسم جهانی ، ضرورتی عاجل است. تاخیر در تحقق این ضرورت، هر ثانیه بر فلاکت و رنج اکثریت قاطع مردم میافزاید. مبارزه امروز ما برای رهایی جامعه ایران از استثمار و ستم، بخشی از مبارزه برای رها کردن کل جهان از ستم و استثمار بوده و با این هدف پیش میرود.

زنده باد اول ماه سرخ!

atash1917@gmail.com
n-atash.blogspot.com

تلگرام : @haghighatcpimlm