اوضاع نابسامان عراق و آغاز فصل دیگر از کنشهای سیاسی

اوضاع نابسامان عراق و آغاز فصل دیگر از کنشهای سیاسی

سالهاست که در خاورمیانه جنگهای خونین در جریان است و این منطقه به میدان اصلی کشمکشها و رقابتهای دولتها و ابرقدرتهای جهان و دولتهای منطقه تبدیل شده است . سالهاست در این قسمت از کره خاکی خونها ریخته میشود و انسانها به کام مرگ فرستاده میشوند . در چند سال اخیر خاورمیانه درگیر جنگهای جدیدی شده است که چهره تازه ای به این منطقه بخشیده است . مرزهای جدید و تغییر اندی چند از حکومتهای دیکتاور که به بهار عربی نام گرفت و همچنین برهم زدن نظمی که در فاصله جنگ جهانی اول در این منطقه حکمفرما شد را میتوان از جمله تغییراتی نام برد که در فاصله سالهای نه چندان دور اتفاق افتاده است .
آغاز این دوره از جنگهای جدید ، ویرانه های زیادی را به دنبال داشت. مردمانی را عملا “بی دولت کرد” و شهروندان بسیاری را ناشهروند و از خانه و کاشانه خود راند. آوارگی و به خاک و خون کشیدن مردمان زحمتکش و ویران کردن شهرها و منابع طبیعی و اقتصادی ،از جمله نتایج جنگ در فاصله سالهای گذشته در این منطقه بوده است .
در این میان نیز شاهد خیزشهای انقلابی نیز بودیم که عملا تحت تأثیر واقعیت اساسی و وضع موجود قرار گرفتند . که می توانیم به وضعیت فلاکت بار مردم زحمتکش ومحروم اشاره کنیم که به وحشیانترین شیوه های غیره انسانی استثمار میشدند و از بدترین شرایط زندگی و معیشتی برخوردار بودند. شکافهای طبقاتی روز به روز عمیق تر میشدن. و اما در این منطقه مسئله کورد جزوی از مسائل مهم کشورها و حل نشده در این مرزو بوم بوده است .
دخالت و حضور نظامی کشورهایی چون آمریکا و ایران و روسیه و ترکیه ثبات را از این منطقه گرفته و ناامنی و کشتار مردم بیگناه را ورق زده است. کینه و دشمنی های قومی و مذهبی نه اینکه ریشه کن نشده است بلکه ابعاد وسیعتری به خود گرفته است و کل جامعه را تحت شعاع خود قرار داده است . جنگهای داخلی و فساد مالی و رقابت احزاب ناسیونالیست به خصوص در کردستان عراق به اوج خود رسیده است .
کردستان عراق عملا بعداز سالها در پوشش یک “حکومت محلی” ، بهترین فرصتها را برای تبدیل شدن به یک کشورو یک حکومت مستقل که بتواند خود را اداره کند ، از دست داده است. اما امروز در چنین شرایط و بعداز شکست طرح پروژه رفراندوم و خارج شدن از کرکوک که عملا به خیانت این احزاب منتهی شد ، کردستان عراق را با مشکلات عمده دیگری نیز روبرو کرده است . در این اواخر و به خصوص در هنگام طرح پروژه رفراندوم اختلافات سیاسی-اقتصادی میان اقلیم و دولت مرکزی به اوج خود رسید. علیرغم تلاش های صورت گرفته و چندین دور گفتگو و مذاکره بینتیجه میان مقامهای اقلیم و دولت مرکزی، این اختلافها تبدیل به یک اهرم فشار بر حکومت اقلیم کردستان گردیدکه عملا طبقات محروم جامعه و کارگران و زحمتکشان را نشانه رفت.
بعداز اعلام شکست رفراندوم و تهدید کشورهای منطقه ، وضعیت سیاسی در اقلیم کردستان مانند وضعیت اقتصادی آن بسیار آشفته و آینده آن بسیار ناروشن گردید.امروز آنچه در کردستان عراق اتفاق می افتد را می توان پروژه ای نامید که طرح و امضای آن ایرانی و در تهران صورت میپذیرد. طرحی که می خواهد حکومت اقلیم کردستان را لغو و آنرا بی اعتبار تر از هر زمانی جلوه دهد . حامیان چنین طرحی در بغداد و دمشق و آنکارا بیکار ننشته و در پی تکمیل آن و به کرسی نشاندنش هستند.
از طرف دیگراختلافات بین احزاب سیاسی و در کنار آن اختلافات درونی این احزاب، بویژه از آنجا که دارای نیروی مسلح و امکانات مالی و اداری نیز هستند، بر پیچیدگی اوضاع سیاسی در کردستان عراق افزوده است. امروز نیروی اپوزیسیون رادیکالی که به عنوان بدیل وضعیت بحرانی و نابسامان موجود، مقبولیت اجتماعی پیدا کرده باشد، در میدان نیست و همین واقعیت موجب شده است که اعتراضات مدنی مردم در سطحی محدود و با خواسته های محدود صنفی باقی بماند. از کف رفتن امنیت به مشغله اساسی مردم تبدیل شده است و همین نگرانی عملاً سطح اعتراضات اجتماعی را در کردستان عراق محدود کرده است.
شکست های پی در پی در زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نامسئول بودن در قبال سرنوشت مردم و رها کردن انها به حال خودشان ، کردستان عراق را با بحرانهای جدی روبه رو کرده است .
حکومت اقلیم کردستان بعداز نزدیک به سه دهه از حاکمیت خود ، کارنامه موفقی از خود به یادگار نگذاشته است . واقعییت این است که حکومتی که توان تامین خدمات مورد نیاز مردم وحقوق کارمندان خود را نداشته باشد ، قطعا نمیتواند اعتبار سیاسی داشته باشد و در نتیجه محکوم به نابودیست .
متاسفانه امروز سازمانها و تشکل های مستقل کارگری ومدنی در این بخش از کردستان بسیار ضعیف و دارای پایگاه توده ای آنچنانی نیستند. نیروهای چپ و و رادیکال نیز یا پراکنده هستند و یا خود تاثیری بر روند رویدادها ندارند. این نیروها عملا در حاشیه هستند و توانایی سازمان دادن حرکتی را ندارند .
بی شک موارد بالا از جمله فاکتورهایی بودندکه نبود یک نیروی رادیکال سوسیالیستی و مسئول که در همه زمینه های اجتماعی دارای اعتبار باشد و بتواند دخالتگر و سکان جامعه را در دستان خود بگیرد ، صد چندان و ضروری کرده است .
امروز کار کردن و فعال بودن و به پیش تاختن برای تشکیل یک حزب مدرن و مردمی و آینده نگر که در خدمت کلیه شهروندان در کردستان عراق باشد، لازمه کار هزاران تن از زنان و جوانان انقلابی است که در فاصله عمر حکومت اقلیم کردستان و در سایه مقامات نامسئول و فاصد در درون حکومت اقلیم کردستان ، زندگیشان به دوزغ تبدیل شده است و بدبختی و سیه روزی و آوارگی و دربدری را با جان و دل لمس کرده اند . شکل گیری چنین حزبی از یک سو نیازمند حمایت نسل نوینی از جوانان مبارزیست که آرزوی تشکیل چنین حزبی را سالیانیست در این منطقه با خود کش میکنند وافق آرزوهای خود را در گرو تشکیل آن میبینند واز سوی دیگر دعوت به عمل آوردن آن دسته از مبارزینی چپ کمونیستی است که تغییر چنین حکومتی در دستور کار خود دارند و در اعتراضات مختلف از خود نشان داده اند و اما در بیرون این دایره مبارزاتی به سر میبرند و امیدشان تشکیل حزبیست که بدور باشد از یک حزب سنتی و سکتاریستی و ناسیونالیستی که بتوانند در آن دور هم گرد آیند و مبارزه ای را با مناسبات سالم سیاسی و بدور از هر نوع کشمکش سیاسی و شخصی و اختلافات غیر سیاسی و فساد مالی به پیش برند .
سوسیالیسم همان راهیست که در این منطقه می تواند تغییرات بنیادی را به دنبال داشته باشد. زنان و جوانان انقلابی در کردستان عراق شایسته چنین انتخابی را دارند و امید است که بتوانند به آرزوهای انسانی خود در این منطقه دست پیدا کنند و در راهی گام بردارند که در آن می توانند آرزوهای خود را فتح کنند.
به امید آنروز
منبع: شماره ۴٣ نشریه سوسیالیسم امروز
www.simroz.org
١٨ فروردین ٩٧
٧ آوریل ٢٠١٨