طرح حضورقدم به قدم زنان در استادیومهای ورزشی طرحی ارتجاعی است!

اعتراضاتی که از دی ماه سال گذشته در ایران شروع شد، بار دیگر  رویارویی زنان  با جمهوری اسلامی را که  مدتهاست از خط قرمز این حکومت و ارتجاع گذشته اند به روشنی نشان داد. این دوره از مبارزه جنبش برابری طلب و آزادیخواهی در بطن مبارزه ای وسیعتر بدرستی بر اجتماعی بودن جنبش زنان در ایران تائید میگذارد، تائیدی بر مبارزه مستمر علیه سیستم آپارتاید جنسی به نظر میرسد.  این حقیقت جمهوری اسلامی را به تکاپو برای دادن امتیازاتی به زنان در ایران انداخته است.  امتیازاتی از نوع جمهوری اسلامی!

عبدالحمید احمدی معاون فرهنگی، آموزشی و پژوهشی  وزیر ورزش و جوانان در مورد طرح سه مرحله ای برای حضور زنان اخیرمیگوید:

  “در مرحله اول حضور زنان در مسابقات و رویدادهای رشته‌های ورزشی انفرادی که به لحاظ برگزاری مسابقات فاقد حساسیت اجتماعی است مانند تیراندازی، اسکیت، ورزش‌های راکتی، تکواندو، کاراته، ووشو، جودو، دوومیدانی، بولینگ، بیلیارد، ژیمناستیک، سوارکاری و دوچرخه‌سواری پیگیری می‌شود. در مرحله دوم زنان و خانواده‌های ثبت‌نام و پذیرش‌شده در کانون هواداران باشگاه‌های ورزشی یا ثبت‌نام شده الکتریکی در مسابقات و رویدادهای رشته‌های والیبال، بسکتبال، هندبال، فوتسال و کبدی در سالن‌های ورزشی اجازه حضور خواهند یافت. اما جایگاه اختصاصی برای بانوان در نظر گرفته می‌شود. و در مرحله سوم نیز حضور زنان و خانواده‌ها در مسابقات و رویدادهای ملی تمامی رشته‌های ورزشی تیمی و انفرادی در ورزشگاه‌ها و سالن‌های ورزشی آماده می‌شود. در این مرحله نیز جایگاه اختصاصی برای بانوان در نظر گرفته شده است. … در برخی رشته‌ها مانند شنا نیز به دلیل نوع پوشش شناگران و قوانین جمهوری اسلامی زنان امکان حضور نخواهند داشت.”..

نگاهی به خود طرح در وهله ی اول ذهن بیمار یک حکومت ضد زن را بخوبی آشکار میکند. نفس اینکه زنان در جمهوری اسلامی نمیتوانند به مانند دیگر شهروندان آزاد و مستقل  که میخواهند برای دیدن مسابقات در استادیومها حضور پیدا کنند، نفی یکی از ابتدایی ترین حقوق انسانی است که بطول عمر ننگین رژیم از زنان ایران نفی شده است. طرح قدم به قدم جمهوری اسلامی نه  تنها طرحی برای حضور زنان آزاد و بدون شرط در استادیومهای ورزشی نیست، بلکه برای جلوگیری از مبارزه ای است که روز به روز گسترده تر میشود. اولا “نام حضور زنان با خانواده هایشان” یک استفاده آگاهانه است که براصل قیمومیت بر زنان تاکید میگذارد. زنان با سرپرست که همان مردان هستند که حق سرپرستی آنها را دارند تعریف میشوند و اجازه ندارند بدون سرپرست در جایی حضور پیدا کنند. قانونی که زنان از همان روز اول پیدایش آن را زیر پا لگدمال کرده اند و از آن گذشته اند. ایجاد ” جایگاه اختصاصی” هم یک پاشنه آشیل دیگر این طرح میباشد. مبارزه ی زنان در ایران بر اصل برهم ریختن تمام جدا سازیهاست. ادامه سیستم آپارتایدجنسی در روزشگاه ها در شرایطی که نه تنها زنان بلکه  کل جامعه  در همه جا این جدایی ها را به مصاف کشیده  و در پراتیک روزمره  خط بطلانی بر جدا سازیها کشیده و بی ارزش بودن این طرح را بخوبی نشان میدهد.

نکته دیگری که وقاحت  و عقب ماندگی رژیم و دست اندرکاران جیره خوارش را عمیقا نشان میدهد، دسته بندی ورزش ها است. زنان قرار است که در وهله اول در ورزش هایی حضور یابند که “انفرادی ست و حساسیت اجتماعی ندارد. ” این دسته بندی اسلامی براساس وضعیت لباس ورزشکاران، حضور مردان و یا زنان در استادیویم محل اجرا و بازهم جدا سازی است. جمهوری اسلامی معتقد است   “برای حضور تماشاگران زن در ورزشگاه‌ها باید فرهنگ ‌سازی کرد.” فرهنگ سازی برای کی؟ مثل اینکه یادشان رفته که بی فرهنگ خودشان هستند که با افکار مریض و مالیخولیایی چهل سال است که بین مردم دیوار کشیده اند و تمام درد و مرضشان این است که در محلهای کار، اتوبوسها، مکانهای عمومی و بیمارستانها جداسازی کنند، ولی موفق نمیشوند. آنوقت همین رژیم صحبت از عوض کردن فرهنگ مردمی میکند، که روزانه تمام تلاششان شکستن دیوار جدا سازی جنسی در ایران است. بی فرهنگ حکومتی است که در زن  نه  انسان، بلکه فقط موجودی برای زاد و لد و سکس را می بیند.

حضور در استادیومهای ورزشی برای زنان  یک قدم برای شکستن دیوارجداسازیها است. برای آزادی و احقاق حق شهروند آزاد و برابر است.  آزادی زنان در گرو آزادی جامعه است. این حکم قدیمی دقیقا در مورد ایران صدق میکند . چرا که نه آزادیهای های یواشکی، نه چهارشنبه های سفید و صورتی و نه طرحهای ارتجاعی هیچکدام نباید و نمیتواند جنبش برابری طلبی در ایران را دچار وقفه کند. این قطار به حرکت درآمده است. مقصد آن معلوم است. تا برابری و آزادی بدون قید وشرط نمیتوان این قطار را متوقف کرد. آوردن طرح های ارتجاعی چراغ سبز دادن به دوستان خود جمهوری اسلامی است که برای بیمار سرطانی قرص سردرد توصیه میکنند. این غده ی سرطانی را فقط با جراحی انقلابی میتوان از تن جامعه ایران در آورد. جامعه ای که در چنگال یک عده مریض روانی با افکار عقب مانده و ارتجاعی هزار سال قبل و چاشنی قوانین اسلامی گرفتار شده است. دیوارجداسازیها در استادیومهای ورزشی دیوار ارتجاعی و آپارتاید جنسی است. این دیوارها فقط با انقلاب کارگران و زنان و مردان برابری طلب و سرنگونی جمهوری اسلامی فروخواهد ریخت.

***