توضیحی درباره مطلب هفتتپه و برچسبهای ناروای بهرام دزکی
بهرام دزکی در نوشتهای که در اولین روزهای سال تازه منتشر کرد بنا به روال معمول به برخی مسائل کارگری ایران و جهان در قرنهای ۱۹ و ۲۰ پرداخت. او در ادامه به سراغ اسماعیل بخشی یکی از کارگران نیشکر هفت تپه رفت و به تحلیل سخنان او در باره اداره این مجتمع تولیدی توسط کارگران هفت تپه پرداخت.
بهرام دزکی در کنار نقد “ضد سرمایهداری”اش، جملات “سرمایهستیز”ی را هم به ناروا حواله من کرد که مایه تعجب و تاسفام شد. ایشان در ادامه با آوردن یک نقل قول ناقص از مطلب ام در باره هفت تپه، نتیجه دلخواه خود را گرفته و نوشتهاند که: «اینکه خسرو غلامی حتا این پیشنهاد اسماعیل بخشی را هم غیرممکن میخواند به نظر میرسد که او دوست دارد برای سرمایهداران و دولت سرمایه نقش کاسه داغتر از آش را بازی کند.» و در جایی دیگر ادامه داده اند که: «نگاه خسرو غلامی به کنترل کارگری نگاه یک بخش بورژوازی است.»
لازم می دانم که جهت اطلاع خوانندگان و علاقهمندان به مباحث کارگری چند نکته را در باره آنچه نوشتم و آن چیزی که بهرام دزکی برداشت کرده، توضیح بدهم:
یکم؛ در ۲۴ بهمن سال گذشته، مطلبی با عنوان «مروری بر اعتصابها و اعتراضهای کارگری در نیشکر هفت تپه» در فضای مجازی نشر دادم و همانطوری که از عنواناش پیداست روایتی مختصر از وضعیت کارگران هفت تپه بود. در این نوشته به پیشینه اعتراضها در دهه ۸۰ و سالهای اخیر نگاهی گذرا داشتم و در پاراگرافهای آخر، اشارهای هم به سخنان اسماعیل بخشی کردهام. علاقمندان برای مطالعه مطلب ذکر شده، می توانند در پایان، این مطلب را در پیوست مطالعه کنند.
دوم؛ بر خلاف تصور بهرام دزکی، در مطلب ذکر شده هیچگاه از ممکن و یا غیرممکن بودن کنترل کارگری در هفت تپه سخنی به میان نیاوردهام. به عبارت درستتر، نگارنده در جایگاهی نیست که برای کارگران هفت تپه تعیینتکلیف و یا نسخه پیچی کند و اساسن آنها هم نیازی به توصیههای امثال من ندارند. در مطلب ذکر شده ضمن اشاره به سخنان اسماعیل بخشی نوشتهام:
«اما اینکه آیا کارگران هفت تپه و یا هر مرکز تولیدی بحرانزده در شرایط کنونی ایران، امکان اجرایی کردن «ادارهکردن» مرکز تولیدی بحرانزده را داشته باشند، نیاز به بررسی جامعی از طرف فعالین کارگری دارد و بحث دیگری میطلبد.»
اکنون پرسش این است که در کجای این جمله از «غیر ممکن» بودن کنترل کارگری سخنی به میان آوردهام که بهرام دزکی مرا «کاسه داغتر از آش» سرمایهداران نامیده است؟
سوم؛ آنچه که در بند آخر تحت عنوان «کنترل کارگری؛ پیامی از هفت تپه» به آن پرداختهام؛ اشارهای مختصر به تجربه کنترل کارگری در برخی کشورها بود. معنای آن این است که قصدم نه تحلیل و بررسی مبحث کنترل کارگری، بلکه طرح یک موضوع است که فعالین کارگری محیط کار در صورت لزوم در باره این تجربه جهانی، تحقیق و پژوهش داشته باشند.
چهارم؛ واقف بودم که روایت مختصر مطلب در باره هفت تپه و کنترل کارگری، داری کمبودهایی است که هر کدام در جای خود و با همفکری فعالین کارگری، باید آنها را بسط داد. در این فاصله از نقدهای سالم و سازنده استفاده کردهام و دوستان خوبی مرا ترغیب کردهاند که به سمت آموختن بیشتری بروم. در اینجا بخشی از یک پیام دریافتی را نقل میکنم که البته به نوعی نقطه مقابل «نقد» ناسالم و مخرب رایج در بین برخی از کسانی است که در فضای مجازی روش مناسبی را برای بیان نظراتشان انتخاب نکردهاند. در بخشی از پیام این دوست کارگر آمده است:
(( به نظر من از نوشته بسیار کوتاه شما درباره «کنترل کارگری» استنباط نمیشود که «برای سرمایهداران و دولت سرمایه نقش کاسه داغتر از آش را بازی میکنید.» اما دو نکته در پاراگراف شما قابل نقد و بررسی است. نخست آنکه چنانچه کارگران هفت تپه و یا هر مرکز کارگری دیگری به این نتیجه برسند که چاره کار اعمال کنترل کارگری است، منتظر بررسی فعالین کارگری و «باید و نباید»آنان نمیمانند. زیرا همانگونه که آگاه هستید کارگران در جریان مبارزه طبقاتی اشکال مختلف و متفاوتی را تجربه میکنند. نکته دوم این است که هر شکل کنترل کارگری الزامن نقطه مقابل مدیریت سرمایهداری نیست؛ بلکه میتواند از طریق کسب بیشترین ارزش اضافی با بارآوری بالاتر کار و سرمایه از مدیریت سرمایهداران هم برای سرمایه رضایت بخشتر باشد… در صورت توضیح بیشتر، نوشته شما ابهامزدایی میشد. نمیتوانم نگاه شما به مبارزه طبقاتی را «همراهی با نگاه بخشی از بورژوازی» بدانم… ))
پنجم؛ مطالعه تجربه عملی کنترل کارگری در کشورهای مختلف در صد سال گذشته به ما نشان میدهد که همه این تجارب، یکسان نبودهاند و تفاوتهایی از نظر شکل مدیریت و میزان تقسیم سود با هم داشتهاند. اما تجربه کنترل کارگری در تمام دنیا، واقعیتهایی را به ما نشان میدهد:
واقعیت اول اینکه این اقدام کارگران، واکنشی طبیعی نسبت به موقعیتی است که در آن قرار دارند. به عبارتی وقتی در شرایط بحران اقتصادی و اجتماعی، کار و معیشت آنها به خطر میافتد و به ورطه گرسنهگی مطلق و فلاکت کشیده میشوند، تصمیم به اداره و مدیریت کارخانه میگیرند. در چنین شرایطی کارگران با توجه به توازون قوایی که با صاحبان سرمایه دارند، شیوه مدیریت را انتخاب میکنند.
واقعیت دیگری که تجربه کنترل کارگری در بیشتر کشورها با خود دارد این است که آنها برای بهبود معیشت و زنده ماندن، در چهارچوب همین مناسبات سرمایهداری دست به مبارزه زدهاند و لزومن تلاش آنها را نمیتوان «رفرمیسم» نامید. نگفته پیداست که مبارزه برای مطالبات روزانه و زندهگی بهتر، بخشی از تقابل کار و سرمایه و مکانیسم درونی جامعه سرمایهداری است. بهقول مارکس کارگران حتا برای پیدا کردن کار نیز باید دست به مبارزه بزنند.
علاوه بر اینها، بازخوانی تجربه کنترل کارگری به ما خواهد گفت که کارگران یک مرکز تولیدی و یا خدماتی، هنگام انتخاب چگونگی شکل و شیوه مبارزاتیشان، با اراده و تصمیم جمعی حرکت میکنند. اگر چه آنها منتظر رای و یا هیچ انتخاب و توصیه بیرونی نیستند؛ اما در عین حال انتظار حمایت و پشتیبانی دیگر مراکز کارگری را دارند. تجربه آرژانتین موسوم به «احیای کارخانهها»در سال ۲۰۰۱ گویای این واقعیت است.
بدون تردید حقیقت دیگری که در بازخوانی تجربه های مختلف کنترل کارگری وجود دارد، این است که این تجربه ها را به عنوان بخشی از مبارزه واقعی کارگران در جامعه سرمایه داری باید نقد و بررسی کرد و علت موفقیت ها و ناکامی های آنها را تحلیل کرد تا گام های پیش رو برای پایان دادن به استثمار و بهره کشی انسان از انسان شفاف و روشن تر شود.
ششم؛ و نکته آخر اینکه؛ نوشتن و نقد کردن هنر است، اما مهمتر از آن دانستن شیوه اصولی و روش «نقد» است. پیش از هر چیز لازم است که منتقد یک متن، به طور کامل نوشته مورد نقدش را بخواند و با آوردن فاکت مشخص به تحلیل و بررسی قوتها و ضعفها بپردازد. منتقد خوب کسی است که به بالا بردن دانش خوانندگاناش از موضوع توجه کند و نقد سالم و سازنده و پیشرو داشته باشد. نویسندهای که آگاهانه و رو به جامعه مینویسد، مادام از ادبیات و عبارتهای ناشایست استفاده می کند، نه تنها مخاطبیناش را از دست میدهد، بلکه همچنین تاثیر اجتماعی مخرب را نیز به بار میآورد. شخصن باید صادقانه اعتراف کنم که از آن دست خوانندگانی هستم که با مشاهده چنین عبارتهای ناروا، ناخودآگاه دیگر نه تنها برگی از مطالب چنین نویسندگانی را نمیخوانم، بلکه همچنین ممکن است که هیچ وقت، جملهای از تحلیل های آنها را آویزه گوش خود نکنم!
خسرو غلامی – ۱۶ فروردین ۱۳۹۷
////////////////////////////////////////////////
پیوست:
مروری بر اعتصاب ها و اعتراض های کارگری در نیشکرهفت تپه
شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه قدیمیترین کارخانه تولید شکر از نیشکر در ایران است که در ۱۵ کیلومتری شهر شوش در استان خوزستان واقع است. این شرکت که نیم قرن از تاسیس آن میگذرد، سال ۱۳۹۴ به بخش خصوصی واگذار شد. حدود چهار هزار نفر به صورت رسمی، پیمانی، قراردادی و پیمانکاری در بخشهای مختلف این شرکت کار می کنند. در یک دهه گذشته مجنمع نیشکر هفت تپه همواره میدان اعتصاب و تجمع کارگران معترض بوده است.
اعتراض کارگران هفت تپه، در سال های ۸۴ و ۸۵ با شعار «ما کارگر هفت تپهایم، گرسنهایم، گرسنهایم» آغاز شد. اما سال بعد، یعنی سال ۱۳۸۶، اعتصابها و اعتراض ها به شکل هایی مانند تحصن در کارخانه و مکان های دولتی، راهپیمایی در داخل شهر شوش، بستن جاده اندیمشک به اهواز، انجام گرفت.
سال ۱۳۸۷ پس از خبر فروش هزار هکتار از ۱۲ هزار هکتار اراضی کشاورزی این کارخانه، کارگران کارخانه نیشکر هفت تپه خواستار پرداخت حقوق معوقه، پایان دادان به احضار فعالین کارگری به دادگاه و برکناری مدیریت مجتمع و همچنین حق ایجاد تشکل مستقل کارگری شدند. همزمان با رویارویی و کشمکش کارگران با مدیریت و مسئولین حکومتی و در شرایطی که شورای تامین استان و دیگر نهادهای ذیربط به مخالفت با سندیکای هفت تپه برخاسته بودند؛ در یکم آبان ۸۷ مجمع عمومی کارگران مجتمع تشکیل شد و سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه به طور رسمی اعلام موجودیت کرد.
اعتصاب و اعتراض ها در سال ۱۳۹۶
در چهارم مرداد سال جاری، ۱۵ نفر از کارگران شرکت نیشکر هفت تپه نیمه شب توسط عوامل انتظامی بازداشت شدند. این بازداشت ها پس از اعتصاب و تجمع اعتراضی کارگران این شرکت برای دستیابی به مطالبات شان اتفاق افتاد. اما روز بعد کارگران این مجتمع هم برای پیگیری مطالبات خود و هم برای آزادی همکاران بازداشتی شان دست به اعتراض زدند. از جمله خواسته های آنها پرداخت حقوق معوقه و پاداش و بن سال های گذشته بود. خبرهایی که آن روزها منتشر شد حکایت از این داشت که ۴۰ تن از کارگران معترض شرکت نیشکر هفت تپه طی روزهای نیمه مرداد ماه ۹۶ به دادگستری شوش احضار شدند.
در اواخر آبان ماه امسال بود که تجمع های اعتراضی کارگران نیشکر هفت تپه بار دیگر شکل گرفت. پس از آن بود که بخشی از مطالبات کارگران پرداخت شد و اعتصاب پایان یافت. اما طولی نکشید که دی ماه اعتصاب اوج گرفت و در ادامه این اعتراض ها، پانزدهم بهمن، ۳۴ نفر از کارگران هفت تپه بازداشت گردیدند که با تعهد آزاد شدند.
اگر چه به نظر می رسد که با وعده و وعیدهای داده شده، در حال حاضر اعتراضات کارگری در هفت تپه فروکش کرده؛ اما ممکن است مدتی بعد و از جای دیگری در همین مجتمع دوباره آغاز شود. زیرا که سیر رویدادها نشان از ناتوانی مجموعه مدیریت و مسئولین دولتی در پاسخگویی به مطالبات کارگران دارد.
کنترل کارگری؛ پیامی از هفت تپه
اسماعیل بخشی یکی از کارگران شرکت نیشکر هفتتپه است که ویدئوی سخنان او در تجمع کارگران معترض این شرکت در آخرین روزهای دی ماه گذشته در فضای مجازی دستبهدست شد. او ضمن تأکید بر این که اداره این شرکت باید به خود کارگران هفتتپه سپرده شود، گفت:« خودمان می ریم توی مدیریت می نشینیم و هفت تپه را اداره می کنیم! آباد می کنیم! ما تخصص لازم را داریم! »
این فعال کارگری نیشکر هفت تپه با این سخنان کوتاه مبحث “کنترل کارگری” را بار دیگر در حنبش کارگری مطرح کرد. اما اینکه آیا کارگران هفت تپه و یا هر مرکز تولیدی بحران زده در شرایط کنونی ایران، امکان اجرایی کردن “اداره کردن” مرکز تولیدی بحران زده را داشته باشند، نیاز به بررسی جامعی از طرف فعالین کارگری دارد و بحث دیگری می طلبد. اما در اینجا همین قدر باید گفت که کنترل کارگری، نقطه مقابل مدیریت سرمایه داری است و جنبشی جدا نشدنی از زندگی و مبارزه کارگران در سراسر جهان است. در کنترل کارگری بیش ترین میزان ممکن از سود بدست آمده در اختیارکارگران شاغل در مرکز تولید قرارمی گیرد.
یکی از مهم ترین نمونه های جنبش کنترل کارگری، تجربه آرژانتین می باشد. کنترل کارگری درآرژانتین، جنبش«احیای کارخانه ها» نامیده می شود. از سال ۲۰۰۱ ، ۳۹۰۰ مرکز تولیدی به دلایلی مانند«بحران» و «عدم سوددهی» اعلام ورشکستگی کردند. کارفرمایان این مراکز کارگران را اخراج می کردند و یا دستمزد آنها را پرداخت نمی نمودند. در چنین شرایطی ،کارگران حدود ۲۰۰ مرکز تولید ورشکسته شده، کنترل آنها را به دست گرفتند.
البته علاوه بر کارگران آرژانتین، در همین ابتدای قرن بیست و یکم کارگران در کشورهایی دیگری از جمله ونزوئلا، برزیل، مکزیک، اسپانیا، فرانسه و یونان، کنترل کارگری را به شکل هایی از جمله ایجاد تعاونی های کارگری در محل کار و تولید را تجربه کرده اند.
خسرو غلامی – ۲۴ بهمن ۱۳۹۶