با ذهنی روشن به پیشواز امواج نوین مبارزه و مقاومت برویم!
۱ – مقامات جمهوری اسلامی سال ۹۶ را سال دو رویداد مهم در عرصه داخلی ارزیابی میکنند: یکم: انتخابات «دشمن شکنِ» ریاست جمهوری در اردیبهشت ماه و دوم: اعتراضاتِ «دشمن شاد کن» مردم در دی ماه. در انتخابات اردیبهشت با دادن امیدِ واهی به «بهبودِ وضعیتِ اقتصادی»، بسط آزادیهای سیاسی و اجتماعی و مبارزه با فساد و سوداگری نهادینه شده حکومتی، میلیونها نفر را به پای صندوقهای رأی و در واقع تائید نظام کشاندند. اما با تعمیق بحران اقتصادی، افزایش بیکاری و آشکار شدن بیشتر فساد و اختلاسهای کلان توسط مدیران و صاحب منصبان حکومتی و نهادهای دینی، نظامی/امنیتی جمهوری اسلامی، انتخاباتِ «دشمن شکن» بر ضد خود چرخید، امیدها با شتابی کمسابقه به ناامیدی تبدیل شد و موج جدیدی از مبارزه و اعتراض قشرهای مختلف مردم، کارگران، معلمان، مالباختگان و … به راه افتاد و صحنه سیاسی جامعه را ملتهبتر از پیش کرد. پاسخ رژیم به این اعتراضات ترکیبی از سرکوب و دستگیری و نادیده گرفتن و انکار بود. سال ۹۶ در واقع این گونه آغاز و در تداومش به یکی از کمنظیرترین رویدادهای تاریخِ چهل ساله جمهوری اسلامی منتهی شد. خیزش انقلابی فرودستان در دی ماه ۹۶٫ این خیزش فصل نوینی در مبارزات مردم علیه نظامِ اسلامی را گشود، در پایههای شکننده جمهوری اسلامی تَرَکهای جدی به وجود آورد، بحران مشروعیت رژیم و شکافهای درون حکومتی را عمیقتر و گستردهتر کرد و نظام اسلامی را بهطور عینی در برابر خطر و امکان بالقوه بود و نبود قرار داد. بزرگترین ضعف این خیزش ناآگاهی کامل آن در مورد بدیل جامعه آینده بود؛ جامعهای که در هر جنبه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی بهطور ریشهای با جامعه کنونی که تحت حاکمیت جمهوری اسلامی است متفاوت باشد. این ضعف مرتبط است با عدم نفوذ رهبری انقلابی کمونیستی، نقشه راه و سازمان آن در میان تودههای به پا خاسته. اما رادیکالیسم عمیق این خیزش تأثیری ماندگار و ارزشمند بر جای گذاشته است که باید از آن برای برطرف کردن این مهمترین ضعف که پاشنه آشیلِ مبارزات مردم است، درسگیری و جمعبندی کرد. این خیزش بهطور فشرده یکی از گسلهای مهم جامعه که جمهوری اسلامی آن را به شدت برای خود «خطرناک» میداند، فعال کرد: گسلِ فقر؛ تضادِ خصمانه میانِ دو قطبِ فقر اکثریت جامعه و ثروت انباشت شده در دست اقلیت؛ ثروتی که توسط همین اکثریت فقیر تولید شده اما در دست اقلیتِ طبقهِ سرمایهداران حاکم انباشت میشود و رژیم جمهوری اسلامی نگهبان و حافظِ این نظم است. فعال شدن این گسل، فقط گوشه کوچکی از توان و پتانسیلِ انقلابی این مردم به ویژه جوانان را نشان داد.
سال ۹۶ خوب تمام شد! نه با فریب انتخاباتی بلکه با خیزش فرودستان علیه نظام استثمار و ستم طبقاتی. سالِ مقاومت در برابر فریب و جهل و سالِ مبارزاتی درخشان.
به فاصله کوتاهی پس از خیزش دی ماه، یکی دیگر از گسلهای «خطرناک» جامعه فعال شد و به تکان در آمد و کل جامعه و صحنه سیاسی را عمیقاً تحت تأثیر قرار داد و همه (از حکومتیها تا اپوزیسیون مترقی یا ارتجاعی) را وادار به موضعگیری کرد: اعتراض به حجاب اجباری. این حرکت تداوم یک تاریخ بود: تداوم خیزش بزرگ پنج روزه زنان در اسفند ماه سال ۵۷ (نزدیک به سه هفته پس از به قدرت رسیدن خمینی و دار و دستهاش) علیه فرمان حجاب اجباری توسط خمینی. شکل مبارزه کنونی زنان ساده بود اما یکی از مهمترین ستونهای رژیم جمهوری اسلامی را نشانه رفت و صاحبان قدرت را هراسان کرد و به تکاپو و سرکوب انداخت. اما روحیه و عزمی فوقالعاده در زنان و مردان جامعه دمید. نه فقط زنان بلکه مردان نیز به حمایت از «دختران خیابان انقلاب» برخاستند؛ علیه نظام دینی و ضد زنِ نوشتند و گفتند.
سال ۹۶ خوب تمام شد! نه با توهم زدگی فرسایشی نسبت به وعدههای فریبکارانه حکومتیان که با شورش. با تازه شدن مبارزه و اعتراض زنان علیه حجاب تبعیت و بندگی.
۲ – خامنهای مبارزاتِ مردم در دی ماه علیه فقر و تبعیض و استثمار را «دسیسههای دشمن» خواند و گفت که با پول و اسلحه «خارجی» به راه افتادهاند تا برای جمهوری اسلامی مشکلآفرینی کنند. این پدرسالار حقیر، اعتراضات «دختران خیابان انقلاب» علیه حجاب اجباری را حقیر خواند و زنان را «فریب خورده» نامید. این مرتجعِ ضد کارگر، تظاهرات و اعتصاباتِ عادلانه کارگران علیه وضعیت وخیم معیشتی و زندگی بردهوار و زیرِ خطِ فقر، حقوقهای معوقه و دستمزدهای نازل را به «بیگانگان» نسبت داد تا سگهای هارش به جان کارگران بیفتند. برای کنترل مبارزات کارگری، شبکههای جاسوسی اسلامی در مراکز تولیدی و تشکلهای زرد کارگری فعال شدهاند، محیطهای کار را نظامی کردهاند و به شکلهای مختلف از جمله دستگیری فعالین کارگری، کارگران و اعتراضات آنها را سرکوب میکنند. پریشانگوییهای «رهبر» در واقع نشان میدهد که کاملاً با پتانسیل آن نیروهای طبقاتی/اجتماعی که گورکنان نظامِ تحت رهبریاش هستند، آشناست و کینه و نفرتشان از همین هراس نشئت میگیرد.
۳ – سال ۱۳۹۶ در حالی پایان یافت که سران جمهوری اسلامی اطمینانی به آینده خود ندارند. بوروکراتها و تکنوکراتها و قلم به مزدان حکومتی آشکارا در مورد سال آینده و آینده رژیم میگویند: «سال سختِ معیشتی و اقتصادی است»، «مردم اعتمادشان به نظام را از دست دادهاند و این آغازِ پایانِ نظام است»، «فروپاشی کل نظام» امری غیرممکن نیست و «اَبَرچالش»های مقابل نظام، «غیرقابل حل» هستند.
بحرانهای اقتصادی سیاسی اجتماعی و محیط زیستی مقابل روی جمهوری اسلامی بر بستر اوضاع پیچیده جنگهای ارتجاعی در منطقه و فشارهای رژیم فاشیستی ترامپ/پنس در آمریکا برای تغییر رویه جمهوری اسلامی و تشدیدِ اختلافاتِ درون هیئتِ حاکمه در چگونه پاسخ دادن به ضرورتهای مقابل پای جمهوری اسلامی، در سال آینده نه تنها کم نخواهند شد که بر عمق و شدت آن افزوده خواهد شد. علی لاریجانی، رئیس مجلس اسلامی، از ۱۰ تا ۱۵«چالش خیلی بزرگ کشور» با ابعاد اقتصادی و سیاسی سخن گفت که اگر در برخورد به آنها تعلل شود، «مشکلات بزرگتری» به وجود میآید. مقاماتِ بلند رتبه جمهوری اسلامی، بحرانِ بودجه دولت، نظامِ بانکی، بیکاری، صندوق بازنشستگی، منابعِ آب و محیط زیست را «شش اَبَرچالش» اقتصاد ایران و نتیجه «ساختارِ اقتصاد» ایران میدانند. حذف عملی بودجه عمرانی کشور، ناتوانی دولت بدهکار در پرداخت مخارجش، وجود ۱۲ میلیون نفر زیر خط فقر و ۲۵ تا ۳۰ میلیون نفر زیر «خط نسبی فقر»، «فساد سیستماتیک» رخنه کرده در تاروپودِ نظام، نشانههای دیگری از این اَبَرچالشها هستند.
۴ – سال آینده بدون تردید سالِ بسیار دشواری برای جمهوری اسلامی خواهد بود. همان طور که در نشریه آتش شماره ۷۶ گفتیم جمهوری اسلامی در آستانه چهل سالگی حاکمیتش با یکی از بزرگترین بحرانهای طول حیات خود مواجه شده است. خیزش سرنگونی طلب تهیدستان در دی ماه، ضربه بزرگی بر مشروعیت شکننده جمهوری اسلامی و مرکزیت تضعیف شدهاش وارد کرد. شوکهای این خیزش اثراتی عمیق بر روابط قدرت درون هیئت حاکمه برجای گذاشته و در تداخل با بحران اقتصادی و سیاسی فزاینده دیگ جوشانی را به وجود آورده که از هر نقطهای میتواند منفجر شده و امواجش کل ساختارهای پوسیده جمهوری اسلامی را از هم بگسلد. این واقعیتی است که جامعه ما در آستانه آن قرار گرفته است. این رژیم و این نظام طبقاتی اصلاحناپذیر است. انقلاب تنها راه حل است. برای اینکه بتوان واقعاً در «ساختار اقتصادی» و سیاستها و ایدئولوژی ارتجاعی و دینی و ضدمردمی حاکم تغییر ریشهای بهوجود آورد، باید قدرت دولتی جمهوری اسلامی را بهطور قاطع درهم بشکنیم. باید این قدرتِ سیاسی خفقانآوری که جمهوری اسلامی اعمال میکند را در هم بشکنیم و بهجای آن یک قدرت دولتی نوین انقلابی بنا کنیم. بدون مغلوب کردن و درهم شکستن ارگانهای سرکوبِ جمهوری اسلامی و درهم شکستن تمام نهادها و ابزار قدرت نظام حاکم کنونی، هیچ تغییر ریشهای در این جامعه رُخ نخواهد داد. بسیاری از مردم در مورد «ایجاد تغییر بدون کسب قدرت سیاسی» حرف میزنند، به آن امید بسته و در واقع توهم دارند. البته میتوان تغییرات کوچک در حاشیه نظام ایجاد کرد اما در زمینه تغییر خصلت اساسی جامعه، بدون کسب قدرت سیاسی هیچ کاری نمیتوان از پیش برد که واقعاً در خدمت و در جهت منافعِ اکثریت مردمِ ما باشد. اگر نمیخواهیم کارگران و زحمتکشان جامعه زیر چرخ دندههای نظامِ استثمارگر حاکم مرتباً خُرد شوند، باید قدرت دولتی نوین خود را داشته باشیم. اگر نمیخواهیم ستمگری و تبعیض علیه زنان ادامه داشته باشد و از روابط ارتجاعی پدرسالارانه حاکم خشمگین هستیم، باید قدرت دولتی نوین خود را داشته باشیم. اگر از غلبه دین و ارزشهای کهنه و خرافی بر نظامِ آموزشی و کل روابط اجتماعی جامعه بیزار هستیم، باید قدرت دولتی نوین خود را داشته باشیم. اگر میخواهیم به ستم و تبعیض سازمانیافته دولتی علیه تودههای مردمِ کُرد و بلوچ و عرب و آذری و…پایان دهیم، باید قدرت دولتی نوین خود را داشته باشیم. اگر از فقر و موقعیت بردهوار مردم رنج میبریم و میخواهیم نقطه پایانی بر دهشتناکهای جامعه (و جهان بهطور کلی) بگذاریم باید روابط اجتماعی اقتصادی متفاوتی داشته باشیم. باید فرهنگ و ایدئولوژی متفاوتی داشته باشیم و بدون قدرت دولتی نوین نمیتوانیم اینها را به دست بیاوریم.
چرا ما قدرت دولتی متفاوتی میخواهیم؟ چون نمیخواهیم این بیدادگریها و فجایعی که نظامِ سرمایهداری جمهوری اسلامی بیان فشرده آن است، ادامه پیدا کند. چون تمام فجایعی که مورد نفرتِ مردم است و مرتباً علیه آن اعتراض و شورش میکنند (فقر و بیکاری، ستم و تبعیض، بی حقوقیهای سیاسی و اجتماعی و….) و هر بیدادگری دیگر تا زمانی که قدرت دولتی جمهوری اسلامی پابرجاست، از بین نخواهد رفت. این دولت باید در جریان جنگی انقلابی، با شرکتِ فعال و خلاقِ میلیونها مردمِ آگاه و متشکل تحت رهبری حزب کمونیست انقلابی، مغلوب و درهم شکسته شود و با قدرت دولتی نوین و بنیادا متفاوتی جایگزین شود و بر این مبنا زیربنای اقتصادی دگرگون شود، روبنای سیاسی باز هم بیشتر متحول شود و این روند ادامه یابد؛ و جهت و هدف همه این تحولات به سوی هدف نهایی استقرار یک جهان کمونیستی باشد.
سرنگون باد جمهوری اسلامی!
زنده باد جمهوری سوسیالیستی نوین در ایران!
این پیام ما به مناسبت آغاز سال نو است و با این درک و ذهنیت به پیشوازِ امواج نوین مبارزه و مقاومت میرویم! n
atashHYPERLINK “mailto:atash1917@gmail.com”1917HYPERLINK “mailto:atash1917@gmail.com”@gmail.com
n-atash.blogspot.com
تلگرام : @haghighatcpimlm