۱۸ مارس ۱۸۷۱ : انقلاب کمون پاریس

زمانی که جامعه ای به بن بست رسیده و از حرکت باز می ایستد, توده های مردم به حرکت در می آیند و به صحنه ی مبارزات سیاسی کشانده می شوند. کمون پاریس، نمونه ی بسیار درخشانی در این باره است.
فرانسه، در بهار ۱۸۷۱، بسیار تضعیف شده بود. از نظر نظامی شکست خورده بود، اشغال شده و در معرض خطر تجزیه قرار داشت. نهاد های اداری و سیاسی کشور دیگر توان جواب گوئی به مشکلات و دشواری های جامعه ی در جوش و خروش فرانسه را از دست داده بودند. از همه سوی تهدید بود و متقابلا” ناتوانی قدرت سیاسی. دولتمردان، ناتوان، متزلزل و حیران نظاره گر وقایع بودند. اما زورگوئی های پلیسی بر علیه توده های جان بر لب رسیده را پایانی متصور نبود. زمین زیر پای جمهوری فرانسه می لرزید.
درست در این لحظه و در همین لحظه ی تعیین کننده که همه چیز به نظر تیره و تار می رسید، جرقه و شراره های آتش انقلاب ۱۸مارس، غیر منتظره ، سرزده و اما قابل پیش بینی در بلندی های تپه ی مون مِرتر سربرکشید. سالها قدرت بی چون و چرای بُناپارتیسم، سوداگری های لگام گسیخته طبقه سرمایه دار فرانسه، چپاول و غارت اموال عمومی و بحران دموکراسی، جان محرومان و فقرای شهر را به لب رسانده بود. خشم کارگران را باید براین مجموعه ی اسفناک افزود. جمهوری فرانسه که از انقلاب ۱۸۴۸ محرومان و کارگران را به حال خود رها کرده بود، به عمق بحران اجتماعی ناآگاه و بیشتر بی تفاوت بود و با مشتی دروغ و وعده های پوشالی به استثمار و بهره کشی خود ادامه می داد.
در این هنگام یک واقعه ی ظاهرا” بی اهمیت کافی بود تا همه چیز را بر هم زند. دفاع جانانه ی زنان پاریسی، در صف اول مبارزه علیه ارتجاع، مثل همیشه، مانع ضبط عراده های توپ گارد ملی شد. ازاین زمان دیگرزنان و مردان به حرکت در آمدند وپایه های دموکراسی ای مستقیم و انقلابی اجتماعی و جهانشمول چهره می نمایاند و پرچم اولین حکومت پرولتری برافراشته شد.

۱۸ مارس ۲۰۱۸ـ شهزاد سرمدی