نسل کشی در عفرین را باید متوقف نمود!

نسل کشی در عفرین را باید متوقف نمود!
کشتار در عفرین را دشمنان بشریت در پی مطامع خود چهار نعل دارند پیش می برند!


نسل کشی و کشتار علیه بشریت را نه تنها باید محکوم و افشا کرد بلکه بایستی توضیح داد چرا و چگونه آنرا متوقف نمود.
متوقف کردن این جنگ افروزی و نسل کشی تمام عیار را نمیشود از این سر توضیح داد که قطبهای جهانی و هیئت های حاکمه اینجا و آنجا در برابر این جنایات سکوت اختیار کرده اند صد البته هیچگاه سکوت اختیار نکرده اند!
بخشی از احزاب و سازمانهای پرو غربی هر چند به ظاهر خود را حامی پایان دادن به نسل کشی رژیم اردوغان قلمداد میکنند، اما موضعشان در مورد کشتار فاجعه بار در عفرین و دیگر مناطق که به شیوه مشابه آن نسل کشی در آنها انجام گرفته چشم به “منجی رهایی دول غربی” دوختن و به تبع همین اوراد “در شگفتند چرا غرب سکوت کرده !” در انتظار معجزه اند.
به عبارتی به این توهم دامن می زنند که غرب و آمریکا سکوت کرده اند و باید سکوتشان را بشکنند!
در حالیکه نه غرب، نه آمریکا و نه روسیه در این مصاف نه تنها سکوت اختیار نکرده اند، بلکه در بیان واقع خود آنها بخشی اساسی از سوخت و ساز این جنگ افرزوی و نسل کشی را در خفا و علنی مطابق برنامه دارند تامین میکنند.
کما اینکه کشتار و نسل کشی در یمن را نیز توسط دیگر شرکای کشورهای عربی اعم از عربستان، سعودیه و غیرو که پول و نفت هنگفت و سرم سام آور جلو پایشان ریخته، دارند تامین و هدایت میکنند. کشتار هر روزه مردم بیگناه اعم از کودکان یمن هم، قطبهای سرمایه داری در آن ذینفعند. به عبارتی جنگ یمن برای قطبهای جهانی و شرکای مرتجع منطقه ایشان نعمتی است که پروژه های کلان جهت پیشبرد دیگر معادلات منطقه ایشان را تکمیل میکند.
اینکه این کشورهای فاشیستی منطقه اعم از رژیم ایران، ترکیه، سوریه و عراق بسته به منافع و مقتضیات خود میان قطبهای جهانی به دستجات مختلف تقسیم شده اند، و هر کدام بزعم خود از مسیر این همپیمانی با یکی از قطبها یا جبهه ها به قیمت کشتار و ژینوساید مردم منافع و مقاصد خود را تعقیب میکنند چیز تازه ای نیست.
فاکتورهایی که در عقب راندن و حتی توقف جنگ تحمیلی و کشتار عفرین می توانست موثر واقع گردند و تا حد زیادی تناسب قوا را به ضرر اردوغان تغییر دهد تا کنون بدرست به عمل گرفته نشده اند. عامل اول تلاش برای جلب حمایتهای راستین در کشورهای مجاور خصوصا در داخل ترکیه جهت پایان دادن و توقف این تعرض است.
عامل دوم بهره نگرفتن بموقع از ظرفیتهای مبارزاتی نیرویی است که توده های آزادیخواهان و مبارزین کانتونها در سوریه و علی الخصوص پ.ی.د به لحاظ استراتژیک، سیاسی و معنوی در شهرهای ترکیه دارا بوده. یعنی از پتانسیل این حمایت نیروی ملیونی در داخل مرزهای ترکیه به عنوان فشاری روی رژیم ترکیه میبایست بهره بگیرند تا رژیم ترکیه نتواند چنان افسار گسیخته و چهار نعل نسل کشی علیه دیگر همنوعانشان در آنسوی مرز ترکیه را دامن بزند. بکار نبستن این فاکتورها به عنوان پشتوانه و بخشی از نقش راه مبارزه و مقاومت در مقابل نسل کشی به هر دلیل که این نیروهای مقاومت و رزمنده نزد خود موجه دیده باشند کارایی مقاومت و مبارزه را تا حدودی شکننده کرد. اگر این دو عامل به عنوان پشتوانه مبارزه و مقاومت مردم عفرین به مصاف میامد دیگر عامل سوم مبنی بر پشتبانی اسد ولو تاکتیکی هیچگاه نطفه نمی بست به منظور تغییر تناسب قوا علیه رژیم تا دندان مسلح و دومین نیروی ناتو در منطقه. قبل از هر چیز ترکیب حمایت و سطوح پشتبانی نظامی اسد از همان روزهای اول بیانگر این بود این نیرو با اهداف معین دیگری تحت عنوان نیروی پشتبانی به آنجا هدایت شده اند. تازه همه شاهد بودیم که این ترکیب نیرو نه تنها مقاومت توده ای در عفرین را استحکام نبخشید، بلکه شواهد عینی از گزارشات محلی بیانگر آنست که بنوعی حتی موجب تنش و اعتراض در صفوف مقاومت توده ای شکل گرفته در عفرین بوده که نمیبایست به چنین نیروی حتی تاکتیکی هم بوده به ذره تکیه میشد.
میخواهم بگویم بموقع به کار نگرفتن این فاکتورها بی تاثیر نبوده در اینکه حتی حمایت و پشتبانی های آزادیخواهان و برابری طلبان در سراسر جهان در مقیاس صدها ملیونی آنگونه که در مورد کوبانی افکار عمومی را به خود معطوف نمود اینبار در مورد عفرین ضعیف تر عمل کند.
اسد که ساقط نشدن رژیم اش و ماندگاری خود را مدیون روسیه و به نوعی رژیم ایران میداند بیشتر در جایگاه مجری فرامین روسیه در سوریه دستورات را اجرا میکند. توافق اسد بر سر نیروی پشتبانی فرستادن به عفرین وقتی بیشتر معلوم شد در جهت تضعیف کردن موقعیت و جایگاهی بوده که این کانتون ها طی چندین سال به شیوه خود مدیریتی فارغ از جنسیت، ملیت، مذهب، رنگ و نژاد زندگی را سازمان داده بودند که نیروهای حشد شعبی و سپاه ایران ترکیب نیروی پشتبانی اسد را تشکیل میدادند.
نه اسد از موقعیتی که در کانتونهای عفرین، کوبانی و جزیره ایجاد شده دلخوشی دارد نه در کلیت خود این رویکرد خود مدیریتی کانتونها در شرایط کنونی همسو با منافع روسیه و دول غربی است.
اگر دوره ای آمریکا تمام تلاش خود را در کوبانی به کار بست تا مبارزه و مقاومت توده ای در مقابل نیروهای تا دندان مسلح داعش با شکست مواجهه شود، امروز دو قطب سرمایه داری روسیه و غرب نقشه به شکست کشاندن مبارزه و مقاومت توده ای مردم در مقابل یکی از مجهزترین نیروهای فاشیستی را پشت صحنه هدایت میکنند. اگر بخشی از احزاب پرو غربی در مقابل این تعرض و نسل کشی دولت فاشیستی اردوغان تا کنون خود سکوت کرده اند از سر اینست که چشم به دخالت مستقیم همپبمانان خود اعم از غرب و در راس همه آمریکا دوخته اند. آنبخش هم که ظاهرا این نسل کشی را محکوم میکنند و اما مدام طی بیانیه ها اذعان میدارند غرب و آمریکا و روسیه سکوت کرده اند و باید سکوت را بشکنند حامل موضعی توهم فکنانه و شرمگینانه هستند. قطبهای جهانی و هیئتهای حاکمه منطقه ای در مقابل این تعرض و نسل کشی حکومت فاشیستی ترکیه نه تنها سکوت نکرده اند بلکه بخشی از پروژه اشان همین است که در شرف وقوع است. نتیجتا باید با اتکاء کامل به نیروهای پیشرو، آزادیخواه، برابری طلب، سوسیالیست و کمونیست در سراسر جهان این نسل کشی را افشا و متوقف نمود و گرنه رژیمهای مرتجع منطقه ای در تبانی با قطبهای جهانی نه تنها این نسل کشی در عفرین موی از تنشان را راست نخواهد کرد بلکه اگر سنگربندی مستحکمی در آینده نزدیک جلوشان را سد نکند بعید نیست شعله های جنگ افروزی و نسل کشی دیگر کانتونها را هم تهدید نکند.
ناصر بابامیری ۱۱٫۰۳٫۲۰۱۸