هشت مارس چه هست و چه نیست!

هشت مارس چه هست و چه نیست!
هشت مارس روز جهانی زن با پیشینه نزدیک به دو قرن تنها یادبود نیست بلکه جدا از اینکه تجدید پیمانی است جهت ارتقاء و تداوم این پدیده معین در متن کشمکش و تقابلات طبقاتی، سیاسی و تاریخی ضمنا بررسی و ارزیابی از افت و خیزهایش در دل دیگر پدیده های طبقاتی، سیاسی و اجتماعی تا کنون جلو آمده نیز هست. پدیده ای در حال تکوین جهت رفتن بسوی افقی که کلیت غل و زنجیر تبعیض و نابرابری موجود را که بر دست و پا و افکار بشریت اعم از زن و مرد بواسطه مناسبات حاکم تنیده شده را بگسلد. بطور اخص رسیدن به نقش و جایگاه برابر در کلیه عرصه ها اعم از تولید و نهایتا مرحله الغای مناسباتی که طبقات حاکم برای بقا و تداوم استثمار و بردگی مزدی تا کنون به آن متکی هستند. افقی که ضامن اجرائی تمام و کمال آن تنها و تنها در گرو تحقق سوسیالیسم است. مبرهن است هشت مارس از منظر طبقات علی العموم و طبقه حاکم اقتصادی بطور اخص، این جایگاه و ویژگی را نه تنها ندارد بلکه بخشا سازش ناپذیرانه و در اوج بزدلی در تقابل دائمی با آن بوده و هستند. طبقات مختلف اجتماعی روز جهانی زن را از زاویه منافع خود تبیین می کنند کما اینکه روز جهانی کارگر هم برای طبقات مختلف اجتماعی نه تبیین یکسانی دارد نه جایگاه عملی و اهداف متساوی.
به همین سادگی روز جهانی زن به مثابه دیوار حائل کشیدن میان زن و مرد نیست! روز ضدیت زن با مرد نیست! روز تفکیک جنیستی در کار و شغل نیست! روز زنانه و مردانه کردن آنهم نیست. کمااینکه روز قدیس سازی از زنان هم نیست.
ما بارها عنوان کردیم آنانکه از زنان و مردان چهره و اسطورهای تاریخی یا “ملائکه و الهه عشق کاذب” یا “پیغمبر صلح و آشتی!” میسازند جایگاه و منزلت انسان را به عنوان عنصر فعاله در پروسه رشد مبارزه طبقاتی_سیاسی را تا سطح دیدگاهای دون مایه خود که بتی بیش نیست در پی مطامع معین تنزل داده اند.
هشت مارس را اگر نگویم قرنهاست میتوان گفت دهه هاست جنبشهای معینی میخواهند آنرا با شیوه های مضحک لوث کنند. مشخصا در کشورهای اسلام زده سرمایه داری از یکسو جنبش ملی_مذهبی و فیمنیستهای اسلامی زن را در هاله ای از تقدس دروغین می پیچانند و از آن ملائکه میسازند و به شیوه ای ریاکارانه و فریبکارانه اذعان میدارند “بهشت زیر پای مادران همانا زنان است” و از آن چهرهای کاذب می سازند. همان جایگاه سراپا تحقیر آمیزی که در تار و پود قوانین ارتجاعی ۱۴۰۰ ساله اسلام علیه زنان رسوخ کرده و در سدد اجرا و اعمال آن برآمده. از دیگر سو جنبشهای بورژوازی اعم از جناح راست و چپ لیبرال و بخش عمده موج های فمینستی که هر کدام اگر بنوعی آغشته به سموم دیگر ادیان و مذاهب هم نباشند به نوعی متاثر از کلیت قانونمدیهای مناسبات طبقه حاکم اقتصادی هستند. و عمدتا اگر دیدی صرفا جسنیتی و تبعض آلود نسبت به زنان نداشته باشند در بهترین حالت خواهان “تبعیض مثبت” برای زنان هستند!
بطور مشخص یکی از ارکان سرمایه داری که خانواده است، بزرگترین منزلتی که این رکن سرمایه برای زنان قائل است کنج خانه خدمات ارائه دادن بدون اجر و مواجب است. تازه سرمایه داری این بخش خدماتی را بعضا به سطح اجتماعی سرایت داده و شاهد بودیم چقدر “زن پناه” باد به غبغبه میاندازند که امروز زنان جایگاه وسیعی در بخش خصوصا خدماتی جای جای جهان را دارند از آن خود میکنند! این در حالیست که سرمایه داری اشتغال زنان در این بخش از صنعت کار و دیگر رشته های کار اجتماعی شده را تنها به منظور نیاز به نیروی کار و استثمار مزدی آنها به زنان اعمال نکرده بلکه مضاف بر تفکیک جنسیتی کار در قبال دستمزد بسیار نازلتر از دیگر همنوع خود استثمار زنان را نیز بمراتب تشدیدتر نموده. بعبارتی تنها استثمار خاتمه تعرض به این بخش از نیروی کار نیست برای بورژازی. برای بوارژوازی این بخشها از کار اجتماعی شده که از یکسو نیازمندیهای سودجویانه سرمایه داری را پاسخگو است هر چند هدف اصلی است اما از دیگر سو زنان به عنوان “نیروی خلاق با عاطفه و احساس” در این منظر یک ابژه جنسیتی هم محسوب میگردند.
در بخش عمده ای از کشورهای اروپایی اگر هنوز هر ساله مارش ۸ مارس طنین انداز است راستی این پدیده را عمدتا آزادیخواهان و برایری طلبان، کمونستها و سوسیالیستها حفظ و تداوم بخشیده اند نه جناحهای سوسیال دمکراسی یا این جناح و آن جناح لیبرالها و نئولیبرالها. در آلمان روز ۸ مارس نه تنها چند سالی است برنامه ریزی شده از دستور کار دولت به عنوان تعطیل رسمی خارج شده بلکه به شیوه سیستماتیک برای آن کار کردند که جامعه نسبت به این پدیده تاریخی خنثی گردد. و عملا هم در این میدان بورژوازی و سیستم پارلمانتاریستی آلمان هشت مارس را بایگانی کرده! در این روز همه ادارات و ارگانها ی دولتی و خصوصی کشور آلمان مثل روزهای عادی همه سر کار هستند. تنها بخش بواقع سوسیالیست و کمونیست و آنبخش رادیکال از جامعه که به درجه ای از رشد و آگاهی طبقاتی و سیاسی رسیده این پدیده برایش ارزشمند است و به خیابان می آید یا مراسمهای سالنی برگزار میکنند . اما دولت و احزاب در قدرت مایلند کماکان آنرا زیر فرش کنند. تنها در مدیا و رسانه هایشان بخشا گوشه ای از گزارش جریان و گرایشات رادیکال و احزاب کمونیستی را که بشیوه مستقل این روز را گرامیداشته اند برای رفع تکلیف شاید منعکس کنند.
خلاصه میخواهم بگویم انسان ها اعم از زن و مرد یا دگرباشان و ترانسها و غیرو فارغ از اینکه چه جنسیتی یا رنگ، مذهب و نژاد و ملیتی دارند دیده به جهانی می گشایند که هیچ نقشی از پیش در سرنوشتی که بر آنها اعمال و منظور شده نداشته و ندارند. تا اینکه در دامان خانواده و جامعه که طبقات از دیرباز در آن شکل گرفته تعلق طبقاتی و سیاسی خود را بسته به شرایط و امکانات کم و بیش رفاهی و آموزشی می یابند و می شناسند و به تبع آن یا له وضع موجود یا علیه آن ابراز وجود خواهند کرد.
به عبارتی دیگر به مرور در پروسه کار و زندگی وارد کارزار کشمکش و مبارزه نیز میگردند و با ارتقای آگاهی و شعور چپ و راست خود را به لحاظ سیاسی باز می شناسند.
اینبار بهتر متوجه خواهند شد که جامعه بشدت طبقاتی شده محل جنگ سازش ناپذیر طبقات اجتماعی است که منافع بشدت متضادی را دارا بوده و هستند.
و بخشی عمده از این طبقات اجتماعی برای اینکه زنده بمانند باید بدون وقفه کار و مبارزه کنند و برزمند، خواه زن باشند یا مرد.
انسانها اعم از زن و مرد در متن کشمکش طبقاتی و سیاسی یا له وضع موجودند یا علیه. اتفاقا در پروسه رشد منازعات طبقاتی و سیاسی است که یکی از رکنهای آن همانا مبارزه علیه ستم کشی جنسی بر زنان است و ریشه دیرینه تاریخی دارد از عمق به رو آمده. جهت رهایی کامل از قید و بندهای دیگر وجوه استثمار و بردگی مزدی، مبارزه انقلابی و سازماندهی کردن وظیفه خطیرو تعطیل ناپذیرما است تا بتوان تکلیف خود را با این نظام یکسره کنیم.
هر چند در مسیر این پروسه گذار به فاز اعتلای انقلابی و نهایتا انقلاب اجتماعی سرمایه داری از راههای متعدد خواسته میان پیوند و ارتباط تنگاتنگ و ارگانیک بخش پیشاهنگ مسلح به تئوری انقلابی با عناصر پراتیکی انقلابی در عرصه مبارزه فاصله بیاندازد و روند رفتن بسوی اعتلای انقلابی را کند و به تعویق بیاندازد، اما ما کماکان شاهد اوج گیری وجوه مبارزات در مصافهای گوناگون با این نظام هستیم و زنان و مردان آزاده جهان روز به روز برای احقاق آرمانهای والای شایسته انسانی دارند یکی پس از دیگری سنگرها را فتح میکنند و مدام می رزمند.
در پایان هشت مارس روز جهانی زن را به همه زنان و مردادن آزادیخواه و برابری طلب در جای جای جهان تبریک میگویم.
به امید اینکه مارش هشت مارس امسال پرتوان تر از همیشه بر پیکر سرمایه داری لرزه افکند.
زنده با ۸ مارس
زنده باد سوسیالیسم
ناصر بابامیری ۰۸٫۰۳٫۲۰۱۸