«پیشکسوتان فرهیخته »یعنی چی؟

«پیشکسوتان فرهیخته »یعنی چی؟
دوستانی مطرح کردند که: «پیشکسوتان فرهیخته »یعنی چی؟ بازنشستگان یعنی چی؟
بمیان آمدن نام ها و بکاربردن واژه ها و عناوینی مثل ، سرمایه و نیروی کارمزدی/ کارگر و کارفرما ، رعیت و ارباب ، و……، قبل از آنکه امری اختیاری و قراردادی و…باشد، موقعیت و جایگاه انسانها را بلحاظ اجتماعی در قلمروهای اقتصادی تولید(و تمام بنیان ها و نهادهای مرتبط و متناظر بر آن) و در تاریخ معاصرش تعریف میکند!
انسانها و نقش شان در مجموع فرآیند مناسبات اقتصادی و روابط اجتماعی/مالکیتی، و میزان سهم بری هر یک از این گروه ها و طبقات اجتماعی را  از مجموع تولیدات و امکانات خلق شده و موجود(بمفهوم وسیع) جامعه و بطور کل چگونگی و میزان برخورداری معیشت و زیست شان را بتصویر میکشد و تعریف میکند!
این نام ها و عناوین ، نه ملی اند و نه منطقه ای ست.
تعریف ها و تقسم بندی های واقعی  از موقعیت و جایگاه انسانها بر اساس نقش اجتماعی شان در فرایندهای اقتصاد و تولید،و  مالکیت بر چیزهایی ست که برای بقا و موجودیت اجتماعی انسان معاصر خودش و  با قانونیت بخشیدن به آن بر اساس نظام اقتصادی /اجتماعی حاکم و بواسطه دولت ها و قوانین بجلو رانده شده رسمیت یافته است.
هم اکنون دیگر، بکار بردن و خلق نامها و واژگانی چون کار آفرین، کارورز، خیران و دل سوختگان پیشکسوتان و فرهیختگان  و……،
اگر عملی آگاهانه در ایجاد و دامن زدن به شکاف و انشقاق ساختگی در صفوف اجتماعی و بلحاظ برخوردار شدن از« امتیازات ویژه»  نبوغ « فرهیختگی » ،بخصوص قابلیت های سهم خواهی  از چانه زنی در بالا و در راهروهای مجلس  نباشد،عملی بغایت زیانبار است.
این تقسیم بندیهای مصنوعا” بجلو آمده، نه تنها انسانهای معین را خارج از یک رابطه اقتصادی /اجتماعی و مالکیت ی تعریف میکند، که هویت ، جایگاه و موقعیت انسانهای با منافع مشترک و در هم تنیده را  ،  مخدوش می سازد.
واژه هایی چون «پیشکسوت»، «کارآفرین» و…، بطور مشخص، انسان معاصر در قلمرو معین اقتصادی/اجتماعی را  از بار طبقاتی و از جایگاه و موقعیت اجتماعی اش در بنیادی ترین وجوه زندگی (کار، معیشت و زیست )تهی و آن را تفسیر بردار میکند، آن را فاقد وجاهت قانون مند شده و رسمیت داده شده در همین نظام اقتصادی/اجتماعی بر بستر تقابل کار و سرمایه میکند .
«پیشکسوت» بیان چه جایگاه و موقعیتی ست؟ آیا انسانهای معینی را متمایز. و برجسته میکند؟ از چه چیز ؟ از یک نیروی اجتماعی؟ بلحاظ کهولت سن؟ از قابلیت تفکر و تشخیص خوب و بد برای  و به جای یک نیروی اجتماعی  ؟ آیا «پیشکسوت فرهیخته» بمانند سهم ال ارث، رهبری موروثی ست؟
نپذیرفتن وضعیتی ، تلاش برای تغییر و بهبود معیشت و زیست  ، توان تشخیص منافع ، متشکل شدن و سازمان دادن ، و…..،که پیر و جوان نمیشناسد،قدیم و جدید نمی شناسد.
اگر بجلو راندن عنوان«پیشکسوت» را در خوش بینانه ترین حالتش ،و «نعوذبالله» به دور از تمام نیاتی که ذکرش رفت، قدیمی تر  بودن و با تجربه دار تر بودن ترجمه کنیم و ادعای تیول داری  و امتیاز حق آب و خاک داشتن ندانیم، خوب، اگر صرف قدیمی تر بودن  ، مزیتی ست، و کار بردش جایگاه ویژه ای به موقعیت انسانها میدهد ،پس پدر بزرگ های ما که در مکتب خانه ها و حجره ها ،  زبرجد و زبر اند و ….،تدریس میکردند و زیر ناخن ها و لای موها رو نگاه میکردن که قدیمی تر و «پیشکسوت ترند. (ضمن اینکه اساسا” رهبری جمعی و بر متن پراتیک و سوخت و ساز درونی جنبش های اجتماعی چگونه بجلو رانده میشود و….، خارج از حوصله این نوشته است).
اگر توان و قابلیت رهبری و پیشتاز بودن مورد نظر باشد، خوب  ، کمانگر وعبدی و عمرانی و…..که از «متولیان واژه پیشکسوتی » جوان تر بودند و هستند.
کاربرد عناوین و واژه پیشکسوتان، بیشتر پهلوان های گود زورخانه ها و بنکدارهای میدان تره بار و مؤسسین کارگاه های تولید نبات و سوهان پزهای قدیمی تر را تداعی میکند ،تا انسانهای معین کار مزدی که سالیان عمرشان را با فروش نیروی کارشان (خارج از هر تقسیم بندی  فکری و یدی )سپری کرده اند   ! (البته منظور من کاربرد عناوین  است نه انسانها، فردا این چماقی نشود بر سر من).
کاربرد عنوان «پیشکسوت»اگر غرضی نباشد، تفسیر بردار است  و پا در هواست. عنوان بازنشستگان ، مفهوم واقعی اجتماعی  وتعریف قانون مند و برسمیت شناخته شده از موقعیت  انسانهای معین در یک شرایط معیشتی و زیست با منافع قابل تشخیص دارد.  همواره سهم شان از زندگی ،  از امکانات و داده ها و دستآوردهای تلاش انسانی موجود درجامعه ، که خود خلق کرده اند ،قابل تعریف است.
انسانهایی که در اوج بازدهی توان نیروی کار  ، در چارچوب سود دهی  مناسبات استثمار گرانه سرمایه  بکار گرفته میشوند و پس از آن «فرسوده و مستعمل»(بلحاظ عدم سود دهی لازم )در جامعه سرمایه داری رها میشوند.
بر خلاف و نقطه مقابل واژه خود ساخته «پیشکسوتان »که تمایز و خود ویژگی را در یک صف اجتماعی بجلو میآورد، عنوان بازنشستگان، تعریفی واقعی، از جایگاه موجودیت و هویت اجتماعی انسان کارمزدی  پس از  سود دهی لازم در بستر کار و  سرمایه ، در شکل و قامت موجویت  یک نیروی عظیم اجتماعی با منافع معین در هم تنیده  دارد، میزان و مبنای موجودیت انسان در معادلات سرمایه، نقش انسان درفرآیند کسب سود و  حفظ مالکیت و مناسبات موجود با تمام نهادها و ارکان مورد نیاز ،در حفظ چنین نظم موجودی ست .خارج ازچنین محاسباتی، بود و نبودش (نیروی کار)علی السویه ست.
عنوان و نام بازنشستگی ، حکایت از هم پیوستگی انسانهای معین در نپذیرفتن وضعیتی و به جلو راندن خواست ها  و پیشروی برای بهبود امکانات و شرایطزیست اجتماعی شان  دارد .اگر نائل شدن به عنوان و درجه «پیشکسوت»  نگاهی گنگ ، ماوراء طبقاتی، و ابدی از انسان کارمزدی به رخ میکشد،بازنشستگی تعریفی از چگونگی و شرایط ادامه زیست همان نیروی  کارمزدی در خارج از حیطه سود آوری برای سرمایه ست..، (اگرچه صندوق های بازنشستگی که خود حاصل دسترنج همین انسانهاست ، بیشرمانه منبع غارت و چپاولگری دولت هاست).
عنوان  بازنشستگان ، بطور قطع  انسانهای هم سرنوشت را حول مطالبات معین برای ادامه بقاء و زیست شان   به صف کرده است، سازمان داده و بسیج میکند،  در حالی که کاربرد عنوان  «پیشکسوت» ، بخصوص از نوع «فرهیختگان» که وجه تمایز «قابلیت های »  به صف کردن حول وعده وعیدهای دل خوشکنکی ملتمسانه و دائمی را  دارند، عنوان « پیشکسوتان »در بهترین حالتش  ،  نائل آمدن به درجه گنگ و بی محتوایی ست، که تلاش انسان معین معاصر  را در نقد شرایط موجودش خلع سلاح میکند.عنوان « پیشکسوتان» همانقدر  انسان کارمزدی را با مناسبات و روابط  موجودش بیگانه و مخدوش میسازد که کار آفرین خواندن سرمایه داران از سر خیرخواهی !

رحمان بیگی
انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
@anjomanbfk
www.anjomanbfk.blogfa.com