رفراندوم خواهان، بی هیچ تخفیفی ضدانقلاب اند!

رفراندوم خواهان، بی هیچ تخفیفی ضدانقلاب اند!

این روزها عده ای از افرادِ سوء پیشینه دارِ رانده شده حکومتی نظیر سازگارا و چهره های اصلاح طلبِ پادرهوای اکسپایر شده ای نظیر شیرین عبادی و نسرین ستوده و…، با پروژه ’‘رفراندوم” به میدان آمده اند تا با سوار شدن بر پتانسیل اعتراضی مردم و توهم آفرینی در میان آنان، مسیر مبارزات رادیکالِ جاری را منحرف و عملاً در برابر خروشی که قصد زیر و رو کردن کل نظام را دارد سدی برپا دارند و تب و تاب داغ مردم عاصی و بجان آمده را بگیرند و جمهوری اسلامی را از گزند قیامی زیر و رو کننده نجات دهند!

این عده، اگرچه پیشینه سیاسی همسانی ندارند، اما گذشته ی نزدیک اکثرشان به تبار اصلاح طلبان رانده شده حکومتی برمی گردد و برخی های شان همچون سازگارا پیشینه ی دور بسیار سیاه و بسیار خون آلودی دارند.

مستقل از اینکه کدام شان چه سهمی در تثبیت این نظام کثیف داشته اند و کدام شان کمتر آلوده یا حتی خود قربانی بوده و یا هستند و کدام شان بابت تک روی هایشان از مسیر پروژه های حکومتی، مغضوب واقع شده و تاوان پس داده اند و چند سالی را هم در زندان بسر برده اند یا می برند؛ مادام که عملاً می خواهند در برابر روند انقلاب مردم سد ایجاد کنند؛ همگی و بی هیچ تخفیفی ضدانقلاب محسوب می شوند و باید افشاء و رسوا گردند.

با هیچ توجیهی هم، هیچکدام از این رفراندوم خواهان – حتی قربانی ترین و ’‘خوشنام” ترین شان نیز -، با استدلالاتی از قبیل اینکه: ’‘همه را نباید یکی دانست، تر و خشک نباید با هم بسوزند، فلان و بهمان شان را نباید با دیگران قاطی کرد و…‘’، متمایز نمی شوند!
’‘

پاکترین و خوشنام‘’ترین شان قبل از اینکه ما آنها را با ناپاکترین و بدنام ترینشان قاطی کرده باشیم، خود باراده خود قاطی شده اند و وقتی که همگی پای یک پیمان نامه مشترک را امضاء کرده اند و با یک پروژه واحدِ ضدانقلابی بمیدان آمده اند و متعهدند تا با توهم آفرینی در میان مردم برای تحققش تلاش کنند، همگی ضدانقلاب محسوب می شوند و همه را باید با یک نگاه واحد دید!

رفراندومی که این عده سعی دارند برسر زبانها بیاندازند و مردم را پشت سر خود بصف کنند، خاصیتی جز اغوا کردن و متوهم ساختن و فرمان توقف به تداوم اعتراضات رادیکال دادن و فرصت خریدن، ندارد. همین شعار را چند صباحی هم از زبان هواداران رضا پهلوی و سلطنت طلبان شنیدیم و اخیراً هم روحانی نیز بفهمی نفهمی آنرا بمیان آورده است و عملاً بمردم بپاخاسته پیام می دهد که: دست نگهدارید!

جالب اینکه همزمان با طرح این شعار از سوی این گروه ۱۵ نفره اصلاح طلبِ استحاله چی، گله و شکوه و پند و اندرز دوستانِ بظاهر مُدعی و چپ متوهمِ لیبرال مسلک، راه افتاده است.این دوستان لیبرال چپ، اینجا و آنجا خُرده می گیرند که: ’‘چرا اعضای این ترکیب فراخوان دهنده رفراندوم را یکسان می نگرید. باید انصاف داشت و از همدیگر متمایزشان دانست.‘’!

ایرادی که بر این دوستانِ چپِ ”منصف” وارد است، اینست که بجای اینکه کاراکتر سیاسی این ترکیب را در قالب پروژه ای که پرچمش را بلند کرده اند ببینند، روی ویژگی های فردی و خصوصیات اخلاقی و مشاغلی که بابتش پول درآورده اند متمرکز می شوند و غافلند از اینکه اینها با این پروژه و اقدام مشترک شان، بنفع کی و چه و علیه کی و چه بمیدان آمده اند!

این دوستان نمی توانند دریابند و باین نتیجه برسند که آحاد این ترکیب هر پیشینه فردی مُشَعشَعی هم که داشته باشند (گرچه ندارند)، با این ژست شان، درست در مقابل آن کارگر و زحمتکش و زن و جوانی ایستاده اند که به کمتر از سرنگونی این رژیم رضایت نمی دهند و با شعار: نه اصلاح طلب، نه اصولگرا – دیگر تمومه ماجرا، حرف آخرشان را زده اند و اتمام حجت خود را داده اند و سودای قیام و انقلاب را در سر دارند و در راهش هم خون و جان داده اند!

باین دوستان منصف باید یادآور شد که: کسانی چون نسرین ستوده و نرگس محمدی و…، که در قیاس با سازگاراها پیشینه و کارنامه و وجهه اجتماعی دیگری دارند؛ اتفاقاً به اعتبار همین پیشینه متمایز و بخاطر قربانی شدن و زندانی کشیدن و مقبولیت اجتماعی نسبی شان، می توانند بیشتر از سازگاراها مردم را حول این پروژه ضدانقلابی متوهم سازند!

متأسفانه همین دوستان ظاهراً چپ که مرتب با صفت”خوش نام‘’ از این چند نفر یاد می کنند، غافل از آنند که این ’‘خوش نامان‘’ اگاهانه بجای اینکه همراه شدن با مردم معترضِ کف خیابان را انتخاب کنند، پیش وقت با کسی چون سازگارای بنیانگزار سپاه پاسدارن همگام و هم پروژه شده اند و عملاً به جبهه ضد انقلاب پیوسته اند. بنابراین مادام که این ’‘خوش نامان‘’ پشت به مردم انقلابی و سرنگونی طلب کرده اند و همان راهی را می روند که سازگاراها در پیش گرفته اند، آنها نیز بی هیچ ملاحظه ای ضدانقلاب بحساب می آیند!

یادآوری این نکته هم ضروری است که چنین پروژه ای با هر جنجالی که برایش راه بیندازند، بجایی نخواهد رسید و فرجامی نخواهد داشت. اما نافرجامی پروژه نباید موجبی برای سکوت باشد. باید حول و حوشش حرف زد تا هم این عده را که شعور مردم بپاخاسته را بهیچ گرفته اند و عملاً بر آتش انقلاب آب میریزند، افشاء شوند؛ هم از شکل گیری هر گونه فضای توهم آمیز جلوگیری کرد و هم بر دکه این فرصت طلبان و دلالان سیاسی که هدفی جز خریدن عمر برای این رژیم جنایتکار ندارند، قفلی زد و رسوایشان کرد!