دیپلماسی عرفات کجا و دیپلماسی بعضی دیگر کجا؟

نوید اخگر
Nawid_akhgar@hotmail.com 
 
گویا احمد کسروی در جائی گفته بود این ایرانی ها وقتی که با ماتریالیزم نیز آشنا شوند آنرا به چنان ملغمه ای از تحجر بدل میکنند که برای هیچکس جوهر آن قابل شناسائی نباشد(نقل به مضمون)

جنگی که رژیم جمهوری اسلامی و علی خامنه ای به توسط حماس و جهاد اسلامی در غزه بر علیه کشور اسرائیل و مردم فلسطین براه انداخت که به جنگ نیابتی مشهور شد مواضع بسیاری از نیرو ها را از عمق ناپیدا به سطحی علنی کشید و همخوانی های آنان را با رژیم دینی ایران و اعتقادات مذهبی نهفته در آن از طرفی و یگانگی آن سیاست ها را با دنیای هپروت به معرض دید مردم ایران و جامعه جهانی قرار داد.

در گذشته سیاسی ایران چه در عهد رفسنجانی و چه در عهد خاتمی و چه در زمان احمدی نژاد سازمانهای هپروتی و حاشیه ای منزوی و ایزوله اعم از راست و چپ و میانه ای وجود داشته و دارند که جز مواقعی که رژیم واقعا به آنان محتاج است در هیچ زمان دیگری صدائی از آنان خارج نمی شود.

این سازمانها تا بحال و با گذشت ۳۰ سال از روی کار آمدن خلیفه گری ولائی در ایران بر سر قدرت زمان آنرا را داشته اند که در پریود های مشخص به میدان بیایند و خودی بنمایانند.

این گروه ها مفتخر به این بوده و هستند که گاهی مدال پاسدار خمینی بودن و در جنگ بر علیه صدام افلقی شرکت کردن را به سینه نصب کنند، گاهی رژیم را به سلاح سنگین برای کشتار اپوزیسیون مجهز کنند، گاهی از سیاست استحاله سردار سازندگی حمایت نمایند، گاهی جاده صاف کن گفتگوی انتقادی غرب با سیاست های رفسنجانی شوند، گاهی به خاتمی بعنوان گورباچف دوران و تدارگچی نظام ولایت رای دهند و از سیاست گفتگوی تمدنها برای ساختن مخفیانه بمب اتم برای به گروگان گرفتن مردم ایران و نابودی یهودیان حمایت کنند، گاهی داشتن بمب اتم را یک پروژه ملی برای دولت احمدی نزاد بنامند و هم نوا با پاسدار خلافت برای نابودی جامعه یهودیان در کنار افکار نئونازیستی سینه بزنند، گاهی چنان رگ غیرت نداشته صلح دوستی شان را به جامعه جهانی برای حمایت از علی خامنه ای نشان دهند که بمب افکن های سنگر شکن آماده حمله هم از ترس این با غیرتان در هنگار های زیر زمینی مخفی شوند.

گاهی برای حمایت از چه گوارای اسلامی جناب حسن نصرالله و مبارزات ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی اش و در حمایت از حماس (بخوانید مردم محروم فلسطین) چنان اوراق نگارش های ماتریالیستی منصور حکمت را برای هم پاره پاره کنند و به باد دهند که انسان را به یاد گفتار های احمدی کسروی بیفکند که گفته بود:

" این ایرانی ها وقتی که با ماتریالیسم نیز آشنا شوند آنرا به چنان ملغمه ای از تحجر بدل میکنند که برای هیچکس جوهر آن قابل شناسائی نیست."

از میان گروه های نو ظهوری که تا بحال موقعیت این را نداشته که مستقلن در طی سی سال گذشته همچون دیگر سازمانها و گروه هائی که در بالا ذکرشان رفت خودی بنماید باید از چند  نفر در میان حزبی تازه تاسیس بنام" اتحاد کمونیزم کارگری" نام برد که مایل هستند ره صد ساله را چند روزه بپیماید.

این گروه با هتاکی و تهمت و بر چسب زنی و حتی تعین و تغیر نام برای احزاب و سازمانهای دیگر از جمله تغیر نام حزب کمونیست کارگری به حزب اکس مسلم و القاء عناوین ناهنجار به سکولار ها و مخصوصا به لیدر حزب کمونیست کارگری آقای حمید تقوائی و نشاندن ایشان در کنار افرادی که با سازمان سیا و اینترپرایز همکاری میکنند و از اسرائیل پول میگیرند برای پوشاندن مواضع نئونازیستی و پرو اسلامی اشمئزاز نیروهای اپوزیسیون را برانگیخته است.

خانم آذر ماجدی ۱۱ فوریه ۲۰۰۹ چنین مینویسد:

سیتات

این مساله را در مورد کلیه جناح های راست سکولار مشاهده می کنیم. بطور مثال لیدر حزب کمونیست کارگری( حمید تقوائی) از اسرائیل دفاع کرد و سازمان اکس مسلم در این مورد کاملا سکوت کرد. لازم به توضیح است که دستگاه تبلیغاتی اسرائیل نیز این ترند را بخوبی تشخیص داده است و فعالانه هم از طرق معنوی و هم مالی از جناح راست جنبش سکولار دفاع می کند.

یک مثال سرشناس، آیان هرسی علی است. او بعنوان مدافع حقوق زن و منقد اسلام به یک چهره سرشناس بدل شد. آیان هرسی علی بسرعت به راست و به جبهه تروریسم دولتی چرخید و اکنون برای سازمان دست راستی نئو محافظه کار "آمریکن انترپرایز" کار می کند. وفا سلطان یک نمونه دیگر است. ایشان در کنفرانسی بدعوت سازمان ضد تروریستی آمریکا در کنار مامورین سازمان سیا شرکت داشت.

پایان سیتات

آیا واقعا باور دارید که این گفتار خانم آذر ماجدی همسر منصور حکمت است که در مورد رفقای سابق خودش و نیروهای سکولار دارد چنین القائاتی را به جامعه عرضه میکند؟ و آیا این زبان گویای وزارت اطلاعات است که دارد در کنار حماس و جهاد اسلامی و در زیر پوش دفاع از مردم فلسطین اپوزیسیون سرکوب شده و رنج دیده ایران را به گرفتن پول از اسرائیل و همکاری با سازمان سیا و انیترپرایز متهم میکند؟ 

چه کسی است که دارد ره صد ساله را در اتهام زدنی یکروزه می پیماید؟ آیا این بانو با القاء این چنین اتهامات گستاخانه ای به اعضای اپوزیسیون جاده برای وزارت اطلاعات صاف نمی کند؟

آیا با فرم استدلالات این خانم نمی شود که تمام اپوزیسیون ایران را به کشتارگاه و سلاخ خانه برد؟

ایشان از پول گرفتن سکولار ها از اسرائیل و همکاری هرسی علی و وفا سلطان با سیا و اینتر پرایز سخن میگوید آیا میشود با همین استدلال و القائات که چند تن کمونیست یا مجاهد یا سکولار با رژیم جمهوری اسلامی همکاری
کردند اعضای شناخته شده اپوزیسیون وکل سازمانهای سیاسی را همکار جمهوری اسلامی قلمداد کرد و گردن برید؟

اینکه خانم ماجدی چمدانهای  ۹ میلیون دلاری و ۲ میلیون یوره ای اهدائی جمهوری اسلامی را به حماس نمی بیند و سکوت میکند و اعضای اپوزیسیون را به گرفتن پول از اسرائیل متهم میکند و با این اتهامات سخیف و کذب می خواهد دیپلماسی آنان را به عهد بوق رجعت دهد تنها نشان آنست که حتی عرفات نیز در دیپلماسی اش از خانم ماجدی و رفقایش بسا پیشرفته تر عمل کرد و ایشان با این تهمت ها نخواهد توانست اپوزیسیون را به نفع وزارت اطلاعات و حکومت جمهوری اسلامی به زنجیر و قلاده بکشد تا دست جمهوری اسلامی هر چه باز تر در سطح بین المللی عمل کند.

چرا این اتهامات از طرف آذر ماجدی در مورد نیروهای سکولار مطرح میشود

الف: این اتهامات نشان دهنده درجه رشد فرد در مسائل سیاسی دیپلماتیک است که میتوانست خود را در مقام آلترناتیو رژیم قرار دهد و مشاهده کند که چقدر حتی از دیپلماسی افرادی نظیر عرفات عقب تر است

ب: کوبیدن این اتهامات با اعضای اپوزیسیون جاده را برای وزارت خوش نام آسفالت میکند و اتهام زن را در کنار نیرو های مخلص حماسی و جهادی مورد تفقد اسلام سیاسی و رژیم فقاهتی قرار میدهد زیرا هم دم خروس ضد امپریالیستی(اینترپرایزی و سیا و هم دم خروس ضد صهیونیستی اش در پول گرفتن اپوزیسیون از یهودیان بیرون زده  و گل کرده است)

خانم ماجدی در مورد یک کنفرانس بین المللی که در آن نه سازمان سیا و نه اینترپرایز شرکت دارند و نه کشور اسرائیل پولی در جهت آن پرداخته چنین میگوید:

سیتات

برخی از این فعالین خود با ما تماس گرفته و خواستار شرکت در کنفرانس شده اند. از کشور مصر، سوریه، اردن، فلسطین، اسرائیل، عراق، گرجستان، فرانسه، ایتالیا، انگلستان، لهستان، رومانی، بلغارستان، سوئد، دانمارک و آرژانتین فعالین حقوق زن و سکولار به این کنفرانس می آیند.  پایان سیتات

بهتر بود خانم ماجدی قبل از اعلام این خبر خیلی مهم افراد شرکت کننده را یک چک امنیتی میکردند که افرادی نظیر هرسی علی و وفا سلطان در کنار خود ایشان ننشینند و کزک دست وزارت اطلاعات برای همکاری با اینترپرایز و سیا و گرفتن پول از اسرائیل ندهند.

نفر دیگر حزب اتحاد کمونیزم کارگری علی جوادی است ( البته ما هنوز نفهمیدیم که اتحاد این حزب با کی است؟ اتحاد با آنکه از اسرائیل پول میگیرد و کارگزار اینترپرایز و سیا است یا آن بخش های دیگر که دل و جان در گرو حماس و چه گورای ضد صهیونیستی اسلامی دارند؟)

بهر حال آقای جوادی از منصور حکمت نقل میکند که ایشان نوشته و گفته است که حل مسئله اسلام سیاسی یعنی سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی در منطقه خاور میانه ایجاد کشور مستقل فلسطین است و چون  اعضای حزب کمونیست کارگری معتقدند که منصور حکمت وقت کافی برای تبئین وقایع بعد از ۱۱ سپتامبر نداشته است آقای جوادی در حمایت از منصور حکمت و ارتقاع ایشان به درجه امامت مذهبی میخواهد ثابت کند که الا وبلا اگر بر اسرائیل برای ایجاد کشور مستقل فلسطین فشار آوریم در خاور میانه حتما صلح خواهد شد و رژیم ولائی هم سرنگون میشود. هر چقدر هم که با ایجاد کلاس اکابر سیاسی دیپلماتیک مطرح میکنیم که رژیم اسلامی امروز از شاخ آفریقا تا ونزوئلا و بولیوی و کشورهای دیگر امریکای جنوبی برای خودش پایگاه درست کرده و در آسیای شرقی و حتی در کشور های شوروی سابق مشغول فعالیت گسترده تروریستی است و زدن شیشه عمرش بزمین تنها در مورد مسئله فلسطین شکسته نمی شود و منصور حکمت هم اگر زنده بود تئوریهایش را در بسط گسترش تروریزم اسلامی در جهان بعد از ۱۱ سپتامبر مورد ارزیابی مجدد قرار میداد بخرجش نمی رود و معتقد است که ماتریالیزم و تئوریهای ماتریالیستی دگم تر از آیات الهی است که نه قابل تغیر است و نه کم و زیاد میشود و هر کس بخواهد لغتی بر آن بیفزاید و یا از آن کم کند نه تنها یک پوپولیست محسوب میشود که بنا بر فتوای ایشان از کمونیزم منصور حکمت خارج شده و حزبش هم مثل حزب حمید تقوائی از حزب کمونیست کارگری به حزب اکس مسلم تغیر نام خواهد داد.

به نوشتار جوادی توجه کنید:

سیتات

" حل مساله فلسطین کماکان منوط به وادار کردن دولت اسرائیل در برسمیت شناختن کشور مستقل و متساوی الحقوق فلسطین است. بعلاوه حل مساله فلسطین٬ صلح در خاورمیانه٬ رفع تبعیض از مردم فلسطین یک رکن اساسی نابودی اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی در منطقه است" پایان سیتات

تئوری فوق که توسط علی جوادی در مورد فلسطین مطرح میشود روی کل سیاست تروریستی رژیم را در جهان می پوشاند و مایل است پروژکتور ها را تنها بر روی مسئله فلسطین روشن نگاه دارد تا رژیم بکارش در دیگر مناطق جهان ادامه دهد، تئوری علی جوادی در مورد فلسطین آدم را یاد حجت الاسلام خاتمی میاندازد که با طرح گفتگوی تمدنها در خفا به رژیم کمک میکرد که بمب اتمش را بسازد.

ایشان بخوبی آگاه است که اختاپوس اسلام سیاسی و خلیفه گری علی خامنه ای دستهایش از آسیا تا آفریقا تا امریکای جنوبی و تا کشور های های شوروی سابق گسترش یافته است و اگر اسلام سیاسی و حکومت دینی علی خامنه ای دیروز و قبل از ۱۱ سپتامبر تهدیدی بر علیه صلح در خاور میانه بود امروز حکومت اسلامی به تهدیدی بر علیه صلح در تمام جهان تبدیل گردید و با ب