غزه گیت حزب اکس مسلم!

على جوادى

* حزب اکس مسلم یا "حزب کمونیست کارگری" سابق در تناقضی خرد کننده گیر کرده است. دیروز مساله "جنگ فرصت ساز" آمریکا گریبانشان را گرفته بود٬ امروز جنگ غزه و سیاستهای پرو اسرائیلی حمید تقوایی و جنگشان علیه "اومانیسم" و انساندوستی. باور نکردنی است٬ از قرار کشته های غزه و اسرائیل کافی نیست که به "اومانیسم" لیدر این جریان خراشی وارد شود. براستی چه تعداد باید در این توحش و آدمکشی کشته میشدند تا "اومانیسم ایشان گل میکرد"؟ تاسف آور است. بنظر این نو پوپولیسم تاٽیری از اومانیسم و انساندوستی نپذیرفته است!

* در دفاع از سیاست راست و پرو اسرائیلی حمید تقوایی برخی از کادرهای حزب اکس مسلم قلم به دست گرفته اند. مطالبشان ترکیبی از فحش و تکفیر و ناسزا و اتهام و کمی هم استدلال است. ٩٩% فحش میدهند٬ ١% استدلال میکنند. در این میان گویی مسابقه ای از فحاشی در صفوف این جریان براه افتاده است. هر که بیشتر ناسزار میگوید٬ بیشتر حرمت شکنی میکند٬ بیشتر زن ستیزی میکند٬ بیشتر تحریف میکند٬ در صف مقدم قرار میگیرد. کاربرد این روش ناشی از موقعیت سیاسی استیصال آمیزی است که در آن قرار گرفته اند. در غیر اینصورت چه نیازی به این رفتار شنیع بود. حزبی که یک بخش از رهبری اش به دنبال "فرصتها" در جنگ و حمله نظامی آمریکا است٬ بخش دیگر رهبریش مشغول تهدید به لو دادن آی پی کمونیستها در مقابله با قوم پرستان است٬ و بخش دیگر آن مشغول از ریشه خشکاندن هر نوع اومانیسمی در حزبشان است٬ معلوم است که کادرهایش هم چنین روشی را اتخاذ کنند. تهمت زدن٬ هتک حرمت٬ فحاش سنت جریانی است که حقیقت را با خود ندارد. ما در این میدان تنهایشان میگذاریم. بگذار گلادیاتورهای پیروز مسابقه هتک حرمت باشند. ما را با آن ١% مطلبشان کار است. هیچ استدلال آنها را بدون پاسخ نخواهیم گذاشت. 

* بعضا ادعا میکنند که به علت تحلیل متفاوت از جنگ است که چشمشان را بر فجایع دولت اسرائیل بسته اند و فقط تمرکزشان را به یک طرف دیگر این تقابل ارتجاعی یعنی حماس دوخته اند. میگویند جنگ دو طرف دارد. اما معلوم نیست که چرا فقط به یک طرف جنگ مشغولند و عملا جنایت دولت اسرائیل را کمرنگ میکنند و عمدتا بر جنایت اسلام سیاسی و حماس تاکید میکنند. واقعیت این است که تحلیل این جریان از جنگ غزه هر چه باشد٬ اگر لیدر این جریان بویی از انسانیت برده بود٬ عملیات دولت اسرائیل در غزه را حداقل میتوانست به عنوان جنایت جنگی محکوم کند. این کمترین انتظار است. مگر کم بودند جریانات اسرائیلی که از نفس جنگ اسرائیل تحت لوای "دفاع از خود" پشتیبانی میکردند٬ اما در عین حال سیاست جنگی و عملیات آدمکشی دولت اسرائیل را هم عمیقا محکوم میکردند. موضع لیدر این حزب حتی از موضع این جریانات در خود اسرائیل هم ارتجاعی تر است. 

* میگویند منتقدین سیاست های پرو اسرائیلی لیدرشان از موضعی پرو اسلامی به جنگ این جریان آمده اند. اما نمیتوانند حتی یک کلمه در دفاع از این اتهامات خود دلیل و استدلال بیاورند. ظاهرا احتیاج به استدلال ندارند. از قرار "فتوا" و "استفتا" کافی است. اما بگذارید برای لحظه ای پا در این دنیای خیالی و این اتهامات پوچ بگذاریم. در اینجا هم باز می بینیم که چگونه خود را عملا در یک سوی تقابل دو قطب تروریستی قرار داده اند و بعنوان نیروی متمایل به یک سو به منتقد خود می تازند. کودنانه میکوشند منتقد کمونیست خود را در طرف مقابل کشمکش دو قطب تروریستی قرار دهند. از قرار نیروی سومی در این میان نیست. ظاهرا این جدال فقط دو قطب دارد٬ مردم متمدنی نیستند که همسویی با هر کدام از دو قطب را عین همسویی با تروریسم دولتی و یا تروریسم اسلامی میدانند. آیا واقعا تصور اینکه جریاناتی از موضعی سوم هم همسویی این جریان با تروریستی دولتی اسرائیل و مدافعین اش و هم همسویی با اسلام سیاسی و رژیم اسلامی را نقد کنند٬ کار دشواری است؟ زشت است! نمونه این سیاست و استدلال را دوم خردادیها و توده ای ها در مقابل ما کمونیستهای کارگری قرار میدادند. نقد به جریان ارتجاعی دوم خرداد را به همسویی با خامنه ایی متهم میکردند. این دنیای دو قطبی نیرویی است که جامعه را نمی بیند. مردم را نمی بیند. اردوی آزادیخواهی و برابری طلبی را علیرغم ادعاهایش نمی بیند. این نیرویی است همسو با برخی سیاستهای یک سوی این دو قطب تروریستی. معلوم نیست که به آن جریانات صلح دوست و انساندوست اسرائیلی که سیاست جنگ طلبانه دولت اسرائیل را محکوم میکنند٬ چه میگویند؟ آیا آنها را هم در کمپ جمهوری اسلامی و حماس قرار میدهند؟ کاری که جریانات الترا راست مانند جریان نتانیاهو و بقیه راست اسرائیل در قبال این جریانات منتقد هیات حاکمه اسرائیل انجام میدهند؟ مقایسه موضع این جریانات دست راستی اسرائیل و موضع رهبری حزب اکس مسلم واقعا درس آموز است.  

* منصور ترکاشوند تلاش کرده است با مظلوم نمایی وارد بحٽ شود. مظلوم نمایی از جریانی که سنت "لجن آنلاین" را آفرید شیوه غیر قابل انتظاری است. از این میگذر۠م. تلاش کرده است استدلالاتی ارائه دهد. میگوید این جریانات تحولات بعد از یازده سپتامبر را درک نمیکنند. مدعی است که: ١-"منصور حکمت  فرصت زیادی برای باز کردن مسائل دنیای بعد از یازده سپتامبر را نداشت" ٢- راه حل مساله فلسطین پس از یازده سپتامبر تغییر کرده است. ٣- "باید با منصور حکمت به جنگ اینان رفت و پسشان زد." به تک تک این نکات میپردازم.

١- "منصور حکمت فرصت زیادی برای باز کردن مسائل دنیای بعد از یازده سپتامبر را نداشت": این یک ادعای پوچ است. تحریف در روز روشن معمولا کار ساده ای نیست. باید بسیار مستاصل بود که چنین منصور حکمت را تحریف کرد. چهار مقاله مهم که در برگیرنده مختصات اصلی جهان پس از یازده سپتامبر است از مهمترین رساله های ارزشمند منصور حکمت هستند. این مجموعه چراغ راهنمای ارزیابی جهان معاصر است. چهارچوب٬ متد و تلاش منصور حکمت در مقالات جهان پس از ١١ سپتامبر را با مطالبی که تمام صاحب نظران سیاسی که فرصت بیشتری در سالهای ک