سجده کنید احمقها !

این مجاهدین مسعود رجوی هم همزمان خیلی بدبخت و خاک تو سر و ذلیلن…نه به خاطر خطاهای کوچک و بزرگ ، و نه به خاطرسقوط صدام….نه به خاطر خراب شدن رویای ذهنی کودکانه حاکمییت سیاسی با ورژنی استالینی …اونا خیلی بدبخت و ذلیلن ، چون بعد سقوط صدام تا حالا حدود نیمی از نیروی بدنه خودشان را از دست دادند و به خاک سیاه نشستند . از این نیمی فقط چند درصدی با رفتنشان مسیر تاریخ عوض کردند بقیه یه قُل دوقُل بازی میکنن …

این چند نفری که با رفتن خودشان مسیر تاریخ را عوض کردن،خیلی کیفور بودند . آنها با ظهور آمریکا درشرق یهویی درغرب طلوع کردند ! این جماعت را کُسکم نگیرید ، از شاعرش تا نویسنده گیج و تا همنشین شاسکولش تا بهبهانی منگولش تا بقیه شان… این جماعت در جریان شکل گیری تکامل و خلقت سهم خاصی را دارند . خدا هنگام آفرینش به فرشته ها و ملائک خودش دستور داد تا سجده کنند و سجده کردند به جز شیطان … و خدای ساکن کاخ سفید همان لحظه ملکوتی سجده گذاشت کونشان…خیلی گفتم سجده نکنید احمقها ،ولی گوشی بدهکار نبود . اینها به موازات اصلاح طلبان حکومت اسلامی ایران حرکت میکنند که قرار بود مجاهدین را استحاله کنند.

علی ناظر نوشت : چرا کسی پاسخگو نیست؟ چرا کسی دستش را بالا نمی برد و توضیح نمی دهد که در این چهل سال، چه اقدامی در راستای «همبستگی ملی» برداشته شده است. لطفا شعار ندهید. عملا، چه اقدام عملی انجام شده است؟….چه دل خوشی دارد و یا به معجزه اعتقاد دارد …

دیالوگ زمان میخواهد تا تبدیل به فرهنگ عمومی و سیاسی شود . در شرایطی که در بالا مذاکرات دولتی جریان دارد و در پائین آتش خشم گرسنگان موقتا فروکش کرده و لشگر نظاره گرهای متوسط هنوز برای ورود جدی تردید دارد … علی ناظر میپرسد : چرا کسی پاسخگو نیست ؟ اتفاقا همه پاسخگو هستند ولی نه به ما یا مردم ، مثل انتقاد پذیری مجاهدین که تنها انتقادی که قبول دارند این است که چرا با خمینی بیشتر نجنگیدند ؟ جریان سلطنت هم به خودش انتقاد دارد که چرا آزادیخواهی باباشاه یا بابا بزرگ را بیشتر جار نزدند . کمونیست و اصلاح طلب هم دستش همیشه بالاست جهت اقدامات عملی قبیله خودشان…

نه عزیز جان ؛ چهل سال پیش از گفتگو و دیالوگ خبری نبود و با فرهنگ بلاهت بار عاشورا به این روزهای سیاه نشستیم هنوز هم به صفت جمعی و سیاسی دیالوگ بلد نیستیم . دولتها در بالا با خیال راحت کار خودشان را میکنند . در ضمن همه نیروهای موجود در زمین سیاسی ایران با خودشان و در قبیله خودشان همبستگی دارند . بالاخره اعضای مختلف یک ارگانیسم باید با خودش و درون خودش هماهنگ باشد تا زنده بماند ! حکایت به دام افتادن کبوترها در دام صیاد و تلاش انفرادی برای خلاصی از دام و چائیدن دسته جمعی….

جریان سلطنت را غربی ها فعال کردند ، تا در اوج مفت خوری و هیچ کاری نکردن ، دوباره سکان دار سیاسی شود ، مجاهدین از این موضوع چروک هستند و ضمن اینکه خودشان همبستگی ملی درون قبیله خودشان را دارند ولی حاضر نیستند هژمونی سیاسی بچه شاه را قبول کنند….بقیه هم انتخابشان بسته به سمت بادهای سیاسی دارد . شما امیدوار باش ولی منتظر نباش…

سالها پیش که تازه به ژنو رسیده بودم و مشغول نوشتن خودم بودم و دیگران هم مشغول کشف ماموران وزارت اطلاعات در بیابانهای عراق و یا نشخوارپنبه دانه سکان رهبری تخمشان بودند تا روی سرش جلوس کنند…درعبور از جایی روزانه و مستمر مجاهدین را میدیدم که هی شعار میدادند و بعد تخمه میزدن و دوباره شعار میدادن، این حضور مستمر البته ربطی به تاثیر گذاری سیاسی نداشت .

خلاصه یه روز مثل گربه نره گریم کردم و رفتم تا صحنه را جهت نوشتن طنزی با حال از نزدیک برآورد کنم ، با یکی از قدیمیها که او را میشناختم وارد دیالوگ شدم . اون از مبارزه و انقلاب و خواهر مریم و سرنگونی گفت و منهم پرسیدم تاکتیک و استراتژی چی بید ؟ اونم حرف خودش را هی تکرار کرد که تا سال بعد تهران هستیم … گفتم : و اگه نبودید ؟ گفت : اسمم رو عوض میکنم ! گفتم حالا چی میذاری ؟ گفت : فرشته !

تنها چیزی که خوشحالم کرده بود این بود که آقای فرشته مرا نشناخته بود پس گریم عالی بوده…بالاخره موقع خداحافظی گفتم در تماس باشیم وتلفن داری ؟ فکر کنم همین حرف باعث لو رفتنم شد ویهویی گفت : تو همون مزدور معروف نیستی ؟ گفتم از کجا فهمیدی وچرا دیر فهمیدی ؟ گفت آخه از استراتژی و تاکتیک فقط مزدور حقوق بگیر حرف میزند ماهانه هم پولش رو به ۲ حساب در زوریخ وزارت اطلاعات میریزه…. اصلانم دیر نفهمیدم، فقط میخواستم ببینم به راه راست هدایت میشی یا نه ؟

خندیدم و گفتم بعضی وقتا “زنگ بزن” حال و احوالی بپرسیم . اگرم نذاشتن زنگ بزنید ، به تخمم !

۳۰٫۰۱٫۲۰۱۸
اسماعیل هوشیار