پاسخ رهبری حزب به پرسشی در باره اعتراضات اخیر و بیانه مشترک چند جریان چپ

ستون پرسش و پاسخ
پاسخ رهبری حزب به پرسشی در باره اعتراضات اخیر و بیانه مشترک چند جریان چپ

پرسش: حزب سوسیالیست انقلابی ایران در برخورد به تحولات سیاسی ایران از جمله اعتراضات اخیر سیاست متفاوت تری نسبت به بیشتر نیروهای چپ اپوزسیون داشته و دارد. در ضمن اخیرا برخی از همین نیروها، در دو گروه متفاوت، بیانیه های مشترکی پیرامون تحولات اخیر ایران صادر کرده اند. مهمترین تفاوتهای سیاسی شما از جمله در برخورد به تحولات اخیر با صادرکنندان اطلاعیه مشترک کدامند ؟ و ارزیابی شما از محتوای سیاسی اطلاعیه های مشترک که داده شده است چیست ؟

ابراهیم باتمانی: قبل از اینکه به سوال شما جواب دهم لازم میدانم به تمام خانواده های جانباختگان که عزیزانشان را در جریان این اعتراضات بر حق و همچنین در زندانها به دستور سران حکومت و به دست نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی جان باختند تسلیت گفته و آرزوی آزادی فوری بازداشت شده گان را دارم .
اعتراضات اخیر درایران هر چند بدون زمینه نبوده و در تداوم نبرد بی وقفه ٣٩ ساله با حاکمیت اسلامی است اما از نظر گستردگی آن در عرض این ٣٩ سال حاکمیت جمهوری اسلامی کم سابقه بوده است. اعتراضات اخیر توده های زحمتکش در سراسر ایران تمام اپوزسیون ایرانی از چپ و راست و حتی خود حکومت ایران و تمام دولتهای دنیا را نیز غافلگیر کرد. این اعتراضات، اعتراض گرسنگان و بیکاران ، زنان و جوانان به ستوه آمده از دست این رژیم فاشیست دزد و دیکتاتور بود. این اعترضات مهم و تاریخی کل حاکمیت از اصلاح طلب گرفته تا اصولگرا و اعتدال تا نیروهای رنکارنگ سرکوبگر و خواهران زینب و سربازان گمنام و مهدی و امام زمان و خامنه ای و همه راه دچار سر درد و سر گیجی کرد و اتوریته کاذب آنها را در هم شکست.
در اعتراضات اخیر رهبری حزب ما موضع روشن و طبقاتی و کمونیستی گرفت. ما تلاش کردیم حقیقت و خط و جهت دقیق و شعار روشن طبقاتی و راه درست و اصولی و منطقی را نشان دهیم. ما ازطریق اطلاعیه و پیامها و نشستهای مکرر رهبری حزب تلاش کردیم که توجه مخاطبین جامعه خود را به این مهم جلب کنیم که با گامهای درست پیش برویم و موانعها را به خوبی کناربزنیم و با دقت هرچه بیشتر عمل کنیم تا اشتباه ما در جریان انقلاب سال ١٣۵٧دوباره تکرا نشود. ما ضمن حمایت کامل از نفس اعتراض جامعه علیه فساد و گرانی و فقر و حاکمیت رژیم به شدت مخالف شعارها و سیاستهای بوده و هستیم که این مبارزات را میخواست و میخواهند به نفع نیروهای حساب پس داده شده ارتجاعی شوینیست و اسلامی در اپوزسیون تمام کنند و دوباره کلاه گشاد “همه با هم” و “هم میهن” و غیره سر جامعه بگذارند مانند سال ۵٧. بیان این واقعیت و مخالفت صریح ما با این تلاشها بخش مهمی از تفاوت ما با چپی بود و هست که اخیرا بیانه مشترک دادند.

حزب ما هشدارداد مجاهدین خلق و سلطنت طلبان و بنی صدریها و ناسیونالیست های ایرانی و ناسیونالیست کورد و قوم پرستان وطرفداران فدرالیسم و غیره ربطی به مبارزه برحق شما جوانان و زنان و کارگران و ستم دیدگان و انسانهای شرافتمند و برابری طلب ندارند. نباید دنبال شعار و سیاست آنها افتاد. ما گفتیم در دنیا دو طبقه موجود در نبرد و در تقابل با همدیگر هستند. طبقه سرمایه دار و طبقه کارگر. این دو طبقه نماینده دو جنبش متضاد هم هستند و دو زندگی و دوسرنوشت متفاوت را رقم میزنند برای جامعه، دو منفعت متفاوت و دو دنیای متفاوت دارند. اینها با هم سر آشتی ندارند و نمیتوانند هیچگاه با هم در یک صف قرا بگیرند چه قبل از سرنگونی رژیم و چه بعداز آن . ما گفتیم با درایت و با چشم باز و هوشیاری کامل وبا دید و منفعت طبقاتی خودتان رهبری اعتراضات را به دست بگیرید. حزب ما بر این نکته تاکید داشت که اگرجمهوری اسلامی در چنین مقطع زمانی سرنگون شود ، کدام حکومت وبا کدام بدیل سیاسی باید بر مسند قدرت بنشیند که به جای زندان و شکنجه و اعدام و تروریسم و تبعید، رفاه، آزادی، برابری و امنیت و خوشبختی را برای شهروندان خود به ارمغان بیاورد؟

چه حکومتی باید بیاید که دیگر زندانی کردن انسانها را در دستور کار خود نداشته باشد .اعدام و تبعید نکند. حق وحقوق توده های زحمتکش را پایمال نکند.یک هویت قومی و اسلامی و ناسیونالیستی دیگر برایمان تراشیده نشود. فردا به خاطر مخالفت با شاه و رجوی و قران و وطن و تمامیت ارضی پوچ و عزیزشان صداها را در گلو خفه نکنند و لشکر کشی نکنند . به زندان و شکنجه پناه نبرند و جوغه اعدام را به بهانه دیگری بر جامعه حاکم نکنند. فردا به خاطر تشکل درست کردن و سازماندهی نظام شورای و فعالیت سوسیالیستی و ایجاد شوراها و مجمع عمومی کارگران در محیط کار با باتوم وارد نشوند و آنرا غیر قانونی اعلام نکنند. فراد مخالفت با برابری زن ومرد و هزاران اما و اگر دیگر را که زندگی را بر شهروندان جامعه تلخ کند را در دستور کار خود قرار ندهند.

حزب ما تنها حزبی بود در این پروسه با بر افراشته کردن شعار آزادی و برابری و سوسیالیسم و مرگ بر جمهوری اسلامی تلاش نمود. خیلی های دیگر هر چند نام کمونیست را بر خود گذاشته اند اما از این شعارها طفره رفتند و اساس سیاستشان دنباله روی از هر نوع شعاری بود که چند نفر در خیابانی سر می دادند و به این شکل میخواستند بگویند “توده ای” هستند! اما ما چنین مطالبه و شعارهای را بخشی از واقعیت مبارزه و خواست فوری کارگری و آزادیخوانه و بخشی از تلاش بدون توقف برای ساختن آینده دانسته و می دانیم. ما گفتیم زندانی سیاسی باید آزاد گردد . ما آزادی بی قید و شرط سیاسی را برای همه فریاد زدیم و خواهان آن بودیم که در میان معترضان سر داده شود. ما در تلاشهای خود از مردم خواستیم که شعار برابری زن ومرد را در دستور کار خود قرار دهند. ما گفتیم حقوق کودک وکودکان باید اولیت دولت آینده و جامعه باید باشد. و اکنون هم همه را فرامیخوانم با این سیاستها و اهداف به میدان مبارزه با جمهوری اسلامی بروند و تنها از این راه امکان پیروزی به نفع مبارزین راه آزادی و طبقه کارگر ایران را ممکن میکنیم. تفاوت ما با بقیه اساسا حول این محورها است. ما همه حرف و حقایق را گفته و میگوئیم و بر صف مستقل طبقاتی و جنبشی خود تاکید میکنیم، اما آنها مانند سال ۵٧ همان سیاست “همه با هم” که شکست کارگر و چپ و آزادیخواهان را به دنبال داشت دوباره تکرار میکنند.

اما قبل از اظهار نظر در باره بیانیه آن جریانات، لازم میدانم توجه شما را بدوا به احساس مسئولیت رهبری حزب سوسیالیست انقلابی ایران جلب کنم که در روز اول ژانویه سال ٢٠١٨(١١ دی ما ١٣٩۶)، بعداز سه-چهار روز که از شروع اعتراضات گذشته بود، تصمیم گرفتیم نامه ای را برای تمام احزاب و جریانات چپ سرنگونی طلب قابل دسترس بفرستیم ، و دبیر خانه حزب چنین نامه ای را فرستاد. از آنها دعوت به عمل آورده شد ضمن حفظ واقعی تفاوتهای طرفین تلاش کنیم در یک نشست مشترک به هدف ایجاد هماهنگی و تقویت جریان رادیکال و انقلابی و سوسیالیستی در اعتراضات جاری ایران تصمیماتی بگیریم، نه فقط اطلاعیه ای مشترکی داده شود و رفع تکلیف کنیم بلکه برای ما موضوع و احساس مسئولیتمان جدی تر از این بود .هدف محوری ما دقیقا تلاشی بود که در صورت رفتار مسئولانه متقابل آن جریانات ممکن بود به در پیش گرفتن سیاست بهتر و بعضا اقدام هماهنگ تر به نفع جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی تمام گردد، اما همچنانکه خود ما انتظارش را داشتیم با رفتار وعکس العمل به شدت فرقه گرایانه، خودخواهانه و غیر مسئولانه بیشتر آن جریانات به ویژه جمعی که تحت عنوان”کمونیست کارگری”، “حکمتیست” و “حزب کمونیست ایران” (کومه له) بیانه مشترک داده اند مواجه شدیم.

بیشتر جریانات به نوعی جوابی به نامه دبیرخانه حزب ما دادند و مکاتباتی صورت گرفت اما متاسفانه بیشترین جریانهای که در این مورد رفتارسکتی و خودبزرگ بینی بخرج داد همین جمع موسوم” به کمونیزم کارگری و حزب کمونیست ایران” بود. جالب است در این میان رفقای حزب کمونیست کارگری ایران ” حکمتیست ” که تا دیروز زیر سایه مبارزه سخت و پیگیرانه امثال ما بخود مدال میدادند و اکنون که با آنها نیستیم و فاصله سیاسی جدی با هم داریم از همه بیشتر با ما خصومت ورزی میکنند و سکتی تررفتار نمودند. طوری که حتی هیچ پاسخی به نامه ما هم ندادند. واقعا جای تاسف است برای این رفقا که تا این حد افت سیاسی و اجتماعی کرده اند. شاید نگرانی این دوستان به خاطر این باشد که ما فعالان تشکیل دهنده حزب سوسیالیست انقلابی،میبایست در ادامه پروژه خود برای تشکیل حزب سیاسی مستقل خود از آنها مجوز میگرفتیم؟ یا شاید از نظر رهبری جدید “حزب حکمتیست” ما که خود در رهبری و از سازماندهندگان و پراکتیسین های اصلی آن حزب در دوره گذشته بودیم حالا توان و صلاحیت رهبری در حزب دیگری نداریم که چنین رفتار میکنند. ما بارها گفته ایم رفتار این چنینی با مخالف سیاسی خود در حالتی که در اپوزسیون هستیم دقیقا به معنای سرکوب عریان مخالف سیاسی در دوره دولت داری و حاکمیت است. این دوستان شاید با این تخیل قضاوت نموده اند که با بایکوت کردن ما میتوانند و میخواهند نقش کمونیستی غیر قابل چشم پوشی ما و روند رو به رشد حزب سوسیالیست انقلابی را نادیده بگیرند.

واقعا باید برای این عزیزان و این رفقا که مدت ٣٨ سال در یک سنگر بودیم ، متاسف بود. احترام گرفتن از طرف کمونیستها نسبت به انسانها و مخالفین سیاسی جزو هویت کمونیستها میباشد. پس هر فردی و هر حزبی که خود را کمونیست میداند باید شدیدا به این نکته توجه داشته باشد و به آن متعهد باشد. باید تا آن اندازه که به کمونیست بودن خود احترام قائل هستیم برای دیگران هم که در سنگر مارکسیزم انقلابی هستند و برای سوسیالیسم و نابودی جامعه سرمایه داری مبازره میکنند احترام قائل باشند نه به هر شکلی در صدد تضعیف و ترور و کنار زدنشان باشند. این فرهنگ هر چه باشد ربطی به کارگر و کمونیسم ندارد و یکی از علل پراکندگی صف انقلابیون کمونیسم وجود همین سنت غالب سیاسی و سکتی بر چنین احزاب و “رهبران قدیمی” است.

اما در باره بیانه مشترک آن جریانات که با هم جمع و “متحد” شده اند و بیانیه داده اند، ما با نفس دادن اطلاعیه مشترکشان مشکلی نداریم و کار خوبی هم کرده اند، و بالاخره اوضاع احوال فعلی ایجاب میکند رهبران احزاب که از نظر سیاسی به همدیگر نزدیک هستند دور هم جمع کند تا سیاست خود را رو به جامعه اعلام کنند. اما ما با مضمون و سیاست ناظر بر آن بیانیه کاملا مخالف هستیم. اطلاعیه آنها مشکل جدی سیاسی و طبقاتی دارد. من را به یاد موضعگیریهای چریکهای فدایی خلق ایران و جریانات چپ پوپولیستی دوره انقلاب ١٣۵٧ ایران میندازد که عملا دنباله رو الترناتیو غرب و جریان خودبخودی افتاده بودند. به یاد دورانی که همه از “اتحاد” بر علیه شاه میگفتند و کسی کاری به خمینی و اسلام و ارتجاع عملا کاری نداشت، و چپ و کمونیسم ملی و پوپولیست آندوره باعث شد صف متفاوت کارگری و اقدام برای برقراری حکومت سوسیالیستی و کارگری در دستور هم قرار نگیرد تا اینکه غرب بر بستر این اوضاع در ایران توانست خمینی را رهبر “انقلاب” کنند و سپس به اسم همان انقلاب بیشتر ما انقلابیون را کشتار کردند.

برای نمونه میگفتند خمینی ضد امپریالیسم است. یا میگفتند فعلا باید متحد بمانیم و پرهیز کنیم از بعضی شعارها، فعلا هدف همگی سر نگونی شاه است. وقتی شاه رفت بعدا میشینم و اختلافات را حل میکنیم .سایه خدا که شاه دیکتاتور بود سرنگون شد. به جای رژیم پهلوی سایه خدا، اینبار خمینی روح خدا و دیکتاتور و فاشیست سر کار آمد. و این دقیقا خطری است که امروز در مقابل ما در روند سرنگونی جمهوری اسلامی قرار دارد و همین امروز هم دارند چنین آلترناتیوهای در غرب و در سایه امریکا و ترامپ میسازند که بیانیه آن دوستان با چنین حمایتهای نیز مشکل جدی ندارد. بیانیه این چپ در مقابا این خطڕ کاملا ساکت است و راه برای توهم پراکنی سال ۵٧ باز گذاشته است.

این اطلاعیه مشترک رفقا شبیه به آن دوره و از آن گفتمان بسیار نزدیک است. فقط اسم برخی از سازمانها امروز متفاوت است، محتوا همان سیاستهای چپ آندوره است متاسفانه. صریح و روشن برخورد نمیکند به اپوزیسون راست. از مجاهدین خلق و ولیعد پهلوی هراس دارند اسمی به میان بیاورند. از شعارها و پلاتفرمهای ارتجاعی که در میان تظاهراتها نیز شنیده شد ایرادی نمی بینند از این جهت با آن مخالف نیستند و انرا “مردمی” میدانند. هدف محوری این اطلاعیه و جریانات امضا کننده صرفا یک سیاست ضد رژیمی وسرنگونی طلبانه بدون افق و سیاست روشن و آلترناتیو کمونیستی است. بگذار همه با هم باشیم وغیره… . این آدرس و سیاستها نه تنها ناروشن بلکه کاملا غیر طبقاتی است و کاملا به ضرر طبقه کارگر و محرومان آن جامعه میباشد.

این نوع سیاست کردن چپ پوپولیست و دنباله رو که هزارها بار قول سرنگونی در پیچ بعدی را نیزداد واما نشد، ٣٩ سال است آزمون ناموفق بودن خود را بدست داده است، این سنت برای “توده ای” شدن به طرف سازش با بخشهای از بورژوازی و راست روی گام بر میدارد. ادای سنت احزاب راست در میاورند ومیخواهند “مردمی” باشند، در حالی که همه میدانند هر حزبی در میدان مبارزه و سیاست چنین ادعای بکند،چه راست و چه چپ، دروغ می گوید چرا که هر جنبش و طبقه ای دنبال هدف و منفعت خودش است.

دوره اعتراضات اخیر نیز نادرستی آن سیستم چپ بر ملا گردید، متاسفیم این دوستان بر ادامه آن پای میفشارند. امیدواریم حداقل در صفوف آنها روند مرتبط تری به مبارزه سر راست جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر شکل بگیرد و هر چه بیشتر بتوانیم تحولات پیشرو و آینده سیاسی ایران را به نفع پیروزی جامعه سرکوب شده و طبقه کارگر و سوسیالیسم به سر آنجام برسانیم، در این راستا یکبار دیگر دست همکاری و تلاش مشترک برای هر جریان مسئول و انقلابی و فعالین کارگری و سوسیالیست و کمونیست دراز میکنیم.
منبع: شماره ٣٣ نشریه سوسیالیسم امروز
www.simroz.org
٢٧-١-٢٠١٨
٧بهمن ١٣٩۶