عفرین، ترکیه و قطب های امپریالیستی!

عفرین، ترکیه و قطب های امپریالیستی!
اینک بیش از یک هفته از حمله و یورش ارتش فاشیزم ترکیه با صدها تانک و توپ و اسلحه های مدرن امروزی همراه با صدها هواپیمای پیشرفته جنگی به شهر کُرد نشین “عفرین” در سوریه می گذرد. وقتی انسان به آسمان عفرین نگاه می کند در واقع جنگ جهانی دوم و پرواز هواپیماهای هیتلیر نازیست را به خاطر می آورد که همه روزه مجموعه زیادی از هواپیماهای جنگی را برای بمباران کشورهای جبهه مخالف گسیل میداشتند و به هیچ چیز غیر از ویرانی و قتل و عام فکر نمی کردند.
در اینجا باید سوال کرد، این عفرین چگونه کشوری است که نازیست های تُرک اینقدر از آن ترسیده و واهمه دارند؟ این عفرین چه وقت و زمانی به خاک ترکیه حمله کرده و بخشی از آنرا به تصرف در آورده که اکنون دولت فاشیزم اسلامی اردوغان اینگونه دیوانه وار هر روزه در مورد آن کف چرانی می کند و تمام نیروی نظامی اش را همراه با انواع اسلحه های مجهز برای نابودی آن به کشور سوریه گسیل میدارد؟
اولاً، عفرین نه کشور است و نه هیچ اقدام نظامی ای علیه ترکیه از منطقه عفرین انجام گرفته است. بلکه عفرین یک شهرنسبتاً کوچک کُرد نشین در خاک سوریه است با مردمانی فقیر و ستمدیده که بیش از صد سال است توسط دولت های رنگاو رنگ ترکیه و دولت بعث فاشیست سوریه سرکوب و قتل و عام شده اند و از همه امکانات انسانی حتی از پاسپورت و شناسنامه حقیقی سوریه هم بی بهره بوده اند.
گناه کانتون های عفرین، کوبانی ، جزیره در سوریه و ده ها شهر کوچک و بزرگ دیگر در ترکیه که تاریخاً از طرف دولت های یکی بعداز دیگری ترکیه و سوریه مورد ستم و اجحاف و ژنوساید قرار گرفته اند، تنها و تنها این است که کُرد زبانند و بلحاظ بیولوژیکی عرب نیستند، ترک نیستند و حتی ترکمن هم نیستند، طبیعتاً به ملت و قومی به نام کُرد تعلق دارند.
در جنگ اول جهانی که دولت های توسعه گر فرانسه و بریتانیا منطقه خاورمیانه را متصرف شدند و متعاقب آن دست به نقشه و تغییر ژئوپولیتیک منطقه زدند و دولتهای سوریه و عراق هم تأسیس گردیدند، مناطق بزرگی که به نام کردستان موجودیت رسمی داشت آنهم از این تقسیمات امپریالیستی و خائنانه بدور نمانده و کردستان هم فی مابین ایران، عراق، سوریه و ترکیه تقسیم گردید و بدین شیوه اگر قبلاً تنها دولت فاسد خلافت عثمانی و ایران بودند که هروقت موقعیتشان اقتضاء می کرد به قتل و عام کُردها دست می زدند، این بار دولت های ضد ملت کُرد از دو به چهار افزایش یافت و ژنوساید کردن ، زنده بگور کردن و سرکوب و قتل و عام کُردها، سیستماتیک اکنون بیش از یک قرن است که توسط دولتهای مرتجع و فاشیست –اسلامی منطقه همچو ایران، عراق، سوریه و ترکیه به شدیدترین شیوه و الی غیرالنهایه جلو چشم تمام دولتهای به نام “دمکراسێ” جهان ادامه دارد.
چه کسی می تواند ژئوساید کردن صد و هشتاد هزار کُرد عراقی را به فجیعترین شیوه و آواره کردن بیش از سیصد هزار کُرد (فه یلی) را توسط رژیم دیکتاتور صدام و بمباران شیمیایی شهر “حلبجه” را فراموش کند. چه کسی می تواند که قتل و عام و سوزاندن نزدیک به چهارصد هزارنفر از کُردهای منطقه “درسیم” را توسط رژیم به تمام معنی فاشیست دولت ترکیه را به فراموشی بسپارد.
چه انسان شرافتمندی سوت و کور می تواند اینهمه شداید و دنانت و امحاء در حق به ملتی به نام کُرد را نادیده گرفته و پشتیبانی از آنرا با هر ایدئولوژی که دارد زیر سوال ببرد؟
قشقرق و داد و فغان کلاغ سیاه مانند اردوغان، این فاشیست زمانه و دلایل و موهومات باطل ایشان پیرامون حمله وحشیانه به شهر عفرین با مردمانی بسیار مهربان و مبارز از محافظت از مرزهای خود ساخته ترکیه سر چشمه نمی گیرد، بلکه تنها دلیل واقعی و مستتر و پنهانی آنها همانا کُرد بودن اکثریت مردم عفرین و مناطق همجوارش می باشد و بس. مگر بیست و پنچ میلیون کُرد تابع خود ترکیه چه میخواهند که دولتهای مُتلون و فاشیست ترکیه این همه بلیات غیره انسانی، همچو بمب و گاز شیمیایی و کشتن و آواره کردن و سوزاندن دهات و ویران کردن شهر و زندانی کردن ده ها هزار نفر از آنها را بر سرشان آورده و می آورند؟
آن کینه و نفرت برتری ملیتی و نازیستی ای که قرنها متمادی در خون و مغز سرمداران و دولت های مُتلون تُرک، عرب و فارس نسبت به ملتی به نام کُرد نقش بسته، نسل به نسل تا به امروز ادامه دارد. مگر خود اردوغان همین چند روز پیش صراحتاُ نگفت که ما دوست داریم که همسایه دولت سوریه باشیم تا ملت دیگری؟ آیا ملت مورد نظر این نازیسم غیر از ملت کُرد است؟
تمام کمک های لجستیکی، آموزشی و پاسپورت و فرستادن افراد “داعش” به خاک سوریه توسط دولت ترکیه، همه و همه در ازای آن بود تا “داعش” آنقدر مقتدر شود که تمام ملت کُرد ساکن سوریه را قتل و عام و اثری از آنها را در سوریه باقی نگذارد. اما مقاومت و مبارزه سخت و تاریخی زنان، مردان و جوانان شجیع کُرد سوریه، این توطئه فاشیزم را بگور سپردند و اکنون آنچه را که “داعش” نتوانست انجام دهد هم اکنون و مستقیماً خود فاشیزم ترکیه میخواهد به فرجام برساند. یعنی سیاست پان تُرکیسم، پان عربیسم و پان ایرانیست همیشه مانع و سدی بوده که کُردهای درون این کشورها نتوانند به خواست استقلال و تشکیل دولت خود همت بگذارند، زیرا کلمه “تجزیه طلب” را مبرز کرده و آنرا بر پیشانی مردم کردستان کوبیده تا از اینطریق موجبات سرکوب و قتل و عام وحشیانه این ملت را فراهم کنند.
غیر از صدها تجربه تاریخی، همین امروز که ما شاهد زنده آن هستیم این لاطایلات و کنش توسط همین کشورهای ترکیه و عراق و ایران دارد تکرار می شود. مگر رفراندم کردستان عراق را زیر همین مضامین سرزنش نکردند و بطور وحشیانه آنرا سرکوب نکردند. (حالا از بی لیاقتی و بی شهامتی و خود فروختگی و ماهیت سیاسی احزاب ناسیونالیست کردستان بگذریم). اکنون دولت ترکیه علاوه بر مُهر تجزیه طلبی کلمه “تروریسم” را هم به احزاب و مردم کُرد اضافه کرده است، تا در نزد اربابان سرمایه داری متعفن اروپایی و آمریکایی مقبولتر واقع گردد.
مگر صلاح دمیرتاش، فیگن یوکسک داغ ،لیلا زانا و ده ها پارلمانتار دیگر حزب دموکراتیک خلق ها (ه د پ) ادعای حکومت سوسیالیستی داشتند، داعش بودند، و مثل اردوغان به داعش کمک لجستیکی و غیره کردند که هم اکنون دو سال است که مصونیت پارلمانی از آنها گرفته شده و مورد بدترین اهانت و توهین قرار گرفته و در زندان به سر می برند؟ نخیر، تنها جرم آنها کُرد بودن است، زیرا هدف نهایی آنها که در اساسنامه حزبشان قید شده تاسیس یک دولت دمکراتیک مردمی است که به مردم فرصت یک زندگی شرافتمندانه، بدون سرکوب و استثمار و تبعیض بدهد و آنها مخاطب خود را تمام اقوام و مذاهبی عنوان کرده اند که تحت ستم و استثمار قرار دارند.
این آن واقعیات و دلایل حقیقی لشکرکشی دولت توتالیتاریسم ترکیه به عفرین است، نه مسئله و ترفندهای دیگری که خیلی ها در موردش سخن می گویند و می نویسند. کسی که به این تاریخ آشنایی نداشته باشد نمی تواند دلایل واقعی سرکوب وحشیانه ملت کُرد، توسط دولت های شووینیست منطقه را مورد ارزیابی و کندوکاو قرار دهد. امروزه متاسفانه زیادند افراد و سازمان های به نام چپ و کمونیست که به خاطر برچسب نخوردن کلمه “ناسیونالیزم” از بیان و نوشتن این حقایق تاریخی طرفه رفته و اصلاً ذکر کلمه و ملت “کُرد” نزد آنها خیانت به کمونیزم و سوسیالیزم قلمداد می گردد.
این ها موجودات فرا زمینی هستند و از بیان وقایع و تاریخ ملت خود هم شرم دارند، نمیدانند و کور خوانده اند که خود “لنین” در راه به ثمر رساندن سوسیالیزم و طبقه کارگر چقدر به وجود مسئله ملی، ملیت های درون اتحاد شوروی اهمیت داده و از آنها دفاع کرده و در موردش نوشته است. ناگفته پیداست که برخورد کمونیست ها به مسئله ملی “ملیت ها” خیلی متفاوت تر از برخورد احزاب و افراد ناسیونالیستی می باشد و راه حل این پدیده و سوژه اجتماعی هم بسیار مُتَباین و متمایز است. اما این مسئله نباید باعث گردد که افراد و احزاب به نام کمونیست عزیز ما از دفاع پیگیر از این مسئله خودداری کرده و آنرا به احزاب ناسیونالیست واگذار کنند.
غیر از این واقعیت تاریخی غیرقابل کتمان می توان به مسائل منطقه ای و نقش بلامنازع دولت و قطب های امپریالیستی در منطقه اشاره کرد. من در اینجا خیلی مختصر به مسائلی اشاره خواهم کرد. از سال ٢٠١١ و بعد از آنکه آمریکا قبل از آن در منطقه خاورمیانه پایگاه و نفوذ خود را تا اندازه زیادی از دست داده بود، بهترین راه برای بازگشت به منطقه و تسلط بر بازار و مکانیسم اقتصادی و نظامی این بود که جماعتی اسلامی تندرو و لمپن و شرور را سازماندهی کرده و آنها را تحت نام “داعش” مثل وحشی به جان مردم بی گناه سوریه و عراق بیاندازند.
این گروه وحشی و بی نهایت ارتجاعی به شیوه ای شنیع شروع به کشتن و سوزاندن هزاران هزار از انسانهای این کشورها کردند و آنچه هم که باقی ماند توسط موشک و توپ و هواپیماهای آمریکا و متحدینش تحت نام مبارزه با “تروریسم” با خاک یکسان شد. این ماجراجویی آمریکا و متحدان اروپایش سرانجام تمام منطقه خاورمیانه را به آتش و خون مبدل کرد. بیشتر شهر و شهرک های سوریه و عراق و یمن همچو جنگ جهانی اول و دوم با خاک یکسان شد. میلیونها آواره و کشته و زخمی تا کنون از خود به جا گذاشته و هننوز جدول حل نشده باقی مانده است.
از طرفی هم امپریالیسم روسیه همراه متحدان مرتجع اسلامی خود برای رسیدن به اهداف شوم و ننگین سیاسی و اقتصادی و نظامی خود در منطقه ، آنها هم تحت نام مبارزه با “داعش” و تروریسم به معرکه اضافه گشتند. خیلی جالب است که آنها تمام ایده و افکار مترقی و سیاسی مردم دنیا را با این خزعبلات و اراجیف میخواهند فریب دهند. کُل این دو قطب سرمایه داری جنگ افروز به نام مبارزه با تروریسم و در واقع برای رسیدن به اهداف سرپوشیده خود دست به تأسیس ده ها احزاب و سازمان بی نهایت ارتجاعی و ترویستی- اسلامی دیگر تحت عناوین مختلف کرده و همگی را به جان مردم ستمدیده و بی گناه انداختند و سناریوی سیاهی را در منطقه بر قرار نمودند.
هر یک از این دو قطب وحشی امپریالیستی و کشورهای متحد آنها در این دریای گَل آلود به دنبال مداخله و کسب اقتدار و هژمونی سیاسی و اقتصادی و نظامی خویش است. کُردها هم در عراق و سوریه از این بازار آشفتگی و مکدَر بی بهره نماندند و به جای در پیش گرفتن سیاستی مستقل و به جلو بردن خواسته های مردم به عیاشی و تاراج ثروت و سامان مردم و جلوکش اسب و سیاست های دولتهای امپریالیستی بدل گشتند. هزاران پیشمرگ و گریلا و مردم زحمتکش را در راه منافع قطبهای متخاصم سرمایه داری به کشت دادند و سرانجام دست خالی به خانه باز گشتند.
نتیجه کشته شدن ده هزار پیشمرگ و بیش از آن زخمی در کردستان عراق کو؟ نتیجه کشته شدن هزاران گریلا زن و دختر محروم و جوانان فداکار و مبارز در سوریه به خاطر کدام اهداف استراتژی؟ کجاست آن آمریکای قدرتمند و سفاک که میخواهد تمام اهداف خود را از طریق به کشت دادن کُردهای سوریه و عراق به فرجام برساند، ولی به جای پشتیبانی از رفراندوم برحق مردم کردستان آنها را تا کنون سرزنش می کند و خواستار عراقی مستقل و یکپارچه می باشد؟
کجاست آن آمریکا و متحدینش که با به کشت دادن هزاران گریلا برای باز پس گرفتن شهر و نواحی مختلف در سوریه از “داعش”، اکنون که دولت فاشیست ترکیه بیش از یک هفته است که با تمام امکانات جنگی به منطقه عفرین و شهر عفرین هجوم کرده و تا کنون ده ها زن و کودک و مرد را کشته سکوت اختیار کرده اند؟
کجاست آن روسیه حقیر که با داشتن پایگاه نظامی در عفرین، با ترکیه همصدا شده و به نیروهای نظامی فاشیست ترکیه اجازه می دهد که اینچنین عفرین را مورد یورش خصمانه قرار دهند؟ بله، اینها همه و همه تجربیات زنده روز است که باید ملت کُرد از آن بیاموزد که سیاست چیست، و چطور باید سیاست کرد و دوست و دشمن واقعی و استراتژی و مبانی و اصول جنگ را بیاموزد و آنها را به خوبی بشناسد. در واقع سرنوشت ملت کُرد و بزرگترین علت شکست های مکرر و صدان باره شورش آنها در طول سه قرن گذشته تا کنون بالا دست بودن سیاست فئودالی و عشیره ای که به علت جایگاه اجتماعی و طبقاتی همیشه متزلزل و ناپیگیر بوده و در نهایت و بعد از کشته شدن صدها هزار انسان ستمدیده و زحمتکش، نهایتاً شورش ها را به بن بست و شکست کشانده اند. یکی دیگر از عوامل سترگ این شکست ها غایب بودن احزاب و سازمان سوسیالیستی و کارگری در رأس این شورش و خیزس های اجتماعی بوده و هست.
منظور از این جملات ابداً این نیست که احزاب کُرد یا هر حزب دیگری مطلقاً حق ندارند که در چنین مواقعی از دولتهای دیگر کمک بگیرند، بلکه بر عکس، اگر دولتی حاضر باشد بدون زیر پا گذاشتن اصول حزب و هدف آتی آن به حزبی کمک کند باید بی چون و چرا آنرا برای تقویت ارگان های خود قبول کرد. اما معلوم است که احزاب ناسیونالیست و شووینیست در گرفتن کمک از دولتهای دیگر چه اهداف و منظوری دارند. آنها گرفتن این کمک ها را در راه تقویت مبارزه کارگران و زحمتکشان خود بکار نمی برند، بلکه آنرا اگر در جای هم که لازم دیدند علیه آنها بکار میگیرند.
مگر احزاب ناسیونالیست و مرتجعی همچو حزب دمکرات کردستان عراق (پارتی) و اتحادیه میهنی (یه کێتیی نیشتمانی) در بیست و هفت سال گذشته چه به سر این همه درآمد نفتی و گمرکات و دیگر عایدات داخلی و کمک های خارجی آوردند؟ مگر آنها با وجود این همه سرمایه، مردم کردستان را به روز سیاه ننشاندند؟ همه ما هر روزه آنرا با چشم و گوش می بینیم و تجربه می کنیم.
از اینها گذشته اگر چه تفاوت های در شیوه نگرش و حکمرانی این چنین احزابی با کانتون های عفرین، کوبانی و جزیره موجود است، اما استراتژی و اهداف نهایی یکی است و در چارچوب تنگ همان ناسیونالیسم کُرد دور می زند.البته به نظر من این مسئله اصلًا نیاید مانع آن بشود که احزاب و افراد سوسیالیست و آزادیخواه و سکولار از جنبش و مقاومت دلیرانه آن مردم زحمتکش در مقابل حکومتی فاشیست همچو دولت ترکیه پشتیبانی به عمل نیاورد. این مردم واقعاً قابل هر نوع پشتیبانی و کمکی هستند و به هر شیوه ای که در توان هست باید آنها را کمک کرد.
هننوز بازی و سیاست دون منشانه قطب های متخاصم و کشمکش آنها بر سر هژمونی و تقسیم خاورمیانه و استقرار و مبانی تک قطبی میان آنها متقن و استوار نشده است. هر چند آنها ادعا می کنند که “داعش” را در سوریه و عراق شکست داده اند، اما این ادعای پوچ و توخالی است و همین دیروز بود که عبادی نخست وزیر عراق از سازماندهی و بازسازی داعش در سوریه هشدار داد و حتی مردم موصل از ترس داعش و حشد شعبی عراق دارند دوباره به کمپ های پناهندگی در کردستان کوچ می کنند.
وضعیت آمریکا و روسیه بر سر اهداف و منافع دراز مدتشان در سوریه و منطقه متزلزل و هننوز به پایان نرسیده است. گرچه روسیه و ایران از وضعیت و موقعیت کنونیشان در سوریه تا اندازه ای راضی به نظر می رسند، اما آمریکا و هم پیماناش به این موقعیت کنونی رضایت نخواهند داد، مگر اینکه در بده بستانی و در جای دیگری روسیه را به عقب نشینی وادار کنند یا اینکه سوریه را تقسیم کنند.
خلاصه: تصور پایان این جنگ ویرانگر و ارتجاعی در منطقه خاورمیانه به نظرم هنوز زود است و افزایش قربانیان و آوارگی بیشتر مردم و بی ثبات تر شدن منطقه از نظرها دور نیست و سرنوشت کانتون های عفرین و کوبانی و جزیره را هم می توان در رابطه با این تغییر و تحولات سیاسی و نظامی موجود در منطقه مورد ارزیابی قرار داد. تازه اگر مسئله و روابط تیره و گفته های ماجراجویانه سران آمریکا نسبت به ایران و دخالت مستقیم سیاسی و نظامی ایران را در امور داخلی کشورهای حوزه خلیچ ، سوریه ، یمن و لبنان و فلسطین را همراه با مسئله کره شمالی و رقابت اقتصادی و نظامی شدید چین و روسیه با آمریکا را به بقیه تضادهای موجود میان این دو قطب امپریالیستی و توسعه طلب افزوده کنیم در واقع باید گفت که چشم انداز آینده منطقه خاورمیانه و در کُل جهان بسیار تیره و تار است.
عزت دارابی
٧ بهمن ١٣٩۶