١٧ دیماه ١٣۵۶ و ٧ دیماه ١٣٩۶

١٧ دیماه ١٣۵۶ و ٧ دیماه ١٣٩۶

 هیچگاه خواندن این یادداشت “سرنوشت ساز” برایم اهمیت نداشت. دیشب برای اولین بار بهش برخورد کردم، هم خود مقاله و هم داستان رسمی پشت پرده اش را خواندم که راست یا دروغ آن از این قرار است: میگویند فرهاد نیکوخواه –با نام مستعار احمد رشیدی مطلق– بدستورمحمد رضا پهلوی مقاله ای بدون ارزش محتوائی، صرفا بمنظور پروپاگاندا با تیتر “ایران و استعمار سرخ و سیاه” سرهم میکند. محمد رضا پهلوی ظاهرا انجام اینکار را بعهده آموزگار و یا هویدا سپرده بود. هویدا که در آن زمان وزیر دربار بود در رقابت با (یا از سر کاردانی نسبت به) آموزگار ــ که در آن ایام نخست وزیر بود اما تجربه چندانی برای اجرای “فرمان ملوکانه” نداشت ــ نیکوخواه ــ که کارمند مطبوعاتی خودش در دربار بودــ را موظف به نوشتن این مقاله میکند و پس از نگارش آنرا با مهر و موم دربار برای وزیر اطلاعات میفرستد. دلیل دستور العمل شاه اینبود که عباسعلی خلعتبری وزیر امور خارجه وقت از طریق سفیر ایران در عراق مطلع میشود که خمینی سلطنت پهلوی را غیر شرعی اعلام کرده بود. خمینی حدود دو ماه پیش از آن در اول آبان فرزندش مصطفی را  از دست داده بود. مرگ او را مشکوک اعلام کردند، گفتند ساواک او را هنگامیکه تحت بازجوئی پلیس عراق بوده کشته است. داریوش همایون بتازگی منصب وزارت اطلاعات را بدست گرفته، مطیع محض بود. او بمحض اینکه نامه ای با مهر و موم دربار میبیند آنرا به روزنامه های اطلاعات و کیهان جهت انتشار در اسرع وقت ارسال میکند. انتشار این مقاله  در صفحه ٧ روزنامه اطلاعات در روزشنبه ١٧ دی ۵۶ کلید ‘رهبری’ خمینی در جنبش ملی ـ اسلامی را زد. بعبارت دیگر، شاه با اینکار خمینی را سوار و “رهبر” جنبش ضد شاه کرد!

البته «برای کسانیکه تاریخ را از انتهایش قرائت نمیکنند، جنبش انقلابی مردم با مقاومت کارگران و زحمتکشان “خارج از محدوده” که در بیش از۱۴ محله تهران خانه هایشان توسط بولدزرهای شهرداری خراب می شد، آغاز شد. مردم به نیروهای شهرداری حمله کرده و بولدزرهای انها را در چندین نقطه به آتش کشیدند. سپس تجمعات چندین هزار نفره شبهای شعر انستیتو گوته در مهر ۵۶ را داشتیم و در ادامه تحصن بزرگ دانشجویان دانشگاه صنعتی که با راهپیمایی به سمت میدان انقلاب و با حمله ماموران گارد به آن همراه شد. در حالیکه این جنبش میرفت تا با یک محتوای کاملا ضد سرمایه داری وبا ابتکار عمل نیروهای چپ به پیش برود، مقاله عضو امنیتی شاه در مجله اطلاعات و بدنبال آن به میدان امدن آخوندهای قم در ۱۹ دیماه ۵۶، خمینی و اسلامیون را برای انحراف و نهایتا سرکوب جنبش انقلابی توسط همین اسلامیون به معادلات اضافه کرد. حال که پس از ۴۰ سال به آن دوره نگاه میکنیم، بخوبی میتوانیم سیر وقایع برای سوار کردن اخوندهای مرتجع بر جنبش ضد سلطنتی و ضد سرمایه داری مردم را بهتر درک کنیم: ماهها پس از آغاز تظاهراتهای خیابانی و جنبشی که میرفت تا با رهبری چپ به پیش رود، دربار با انتشار این مقالۀ ضد سرخ در اصل نیروی سیاه اسلامیِ خمینی را به زیر نور افکن برد تا زمینه شکست و در ادامه سرکوب مبارزات مردم توسط بقدرت رسانده شدگان اسلامی را فراهم کند.»

چهل سال بعد، زحمتکشان مشهد با خیزش خود در پنجشنبه ٧ دی ٩۶ ناقوس مرگ حکومت اسلامی که خمینی پایه گذارش بود را بصدا درآوردند.

حکومت شاهنشاهی سیزده ماه پس از انتشار یادداشت رشیدی مطلق سقوط کرد. چه مدت طول میکشد تا خیزش جاری، ماهیتا سوسیالیستی و عمیقا ضد مذهبی مردم جمهوری اسلامی را در گورستان تاریخ دفن کند؟ در این مسیر با چه چالشهای جدی، با چه تلاشهائی برای انحراف و سوار شدن بر آن مواجه میشود؟

 ***

زیرنویس:

اصل مقاله: “ایران و استعمار سرخ و سیاه

ویکی پدیا: پشت پردۀ ایران و استعمار…