برچسب معتاد زدن به کشته شدگان در بازداشتگاهها، عذری بدتر از گناه!

برچسب معتاد زدن به کشته شدگان در بازداشتگاهها، عذری بدتر از گناه!
در جریان سرکوب اعتراضات خیابانی مردم به تنگ آمده از گرانی و فقر و بیکاری، بنا به آمار اعلام شده ۲۱ نفر با شلیک مستقیم گلوله سرکوبگران کشته شده و تاکنون خبر کشته شدن ۱۰ نفر از بازداشت شدگان در بازداشتگاهها اعلام گردیده است. دستگاهها و مقامات دخیل در سرکوب برای تبرئه خود از قتل بازداشت شدگان، به همه آنها برچسب معتاد زده اند و مدام از طریق تریبونها و رسانه های خود می گویند که این افراد به خاطر اعتیاد بازداشت شده و نهایتا اقدام به خودکشی کرده اند ویا به خاطر نرسیدن مواد مخدر به آنها فوت شده اند!
این ادعا از نوع ادعاهای نخ نمائیست که کسی به آن باور ندارد. اما فرض محال را بر این بگذاریم که چنین ادعائی صحت داشته باشد و کشته شدگان در بازداشتگاهها معتاد بوده و خودکشی کرده اند یا به دلیل نرسیدن مواد مخدر مرده اند!
آیا این بهانه مناسبی برای یک سیستم و نظام حاکم بر یک جامعه خواهد بود که در قبال نیست و نابود شدن انسانهائی از جامعه تحت حاکمیتش هیچ مسؤلیتی را نپذیرد و خود را مبرا از تقصیر جلوه دهد؟ چه سیستمی، چه عواملی و چه کسانی باعث شده اند که جوان های زیر ۳۰ سال و ۲۰ سال به اعتیاد و مصرف مواد مخدر روی بیاورند؟ چرا زنان بیشماری تن فروش شده اند؟ چرا کلیه فروشی، قرنیه و کبد فروشی و فروش هر اندام بدن انسان وسیعا رواج یافته است و در نتیجه آن، فروشندگان اندامها دچار نقص عضو دائمی می گردند؟ چرا آمار خودکشی تا این حد بالاست و به کودکان هم سرایت کرده است؟ چرا تا حالا بیش از ۲۰ نفر از زلزله زدگان استان کرمانشاه خودکشی کرده اند و چرا پدر خانواده زلزله زده در سرپل ذهاب اقدام به سوزاند خود و زن و فرزندانش با چادری که در این سرمای کشنده، زیر آن با هزار درد و رنج شب و روز را می گذرانند کرده بود؟
هیچیک از این بلایا، طبیعی و همزاد با انسانهائی که امروز در جامعه ایران به آن دچار شده و مدام قربانی و نابود می گردند، نبوده اند. دلایل همه این فجایع، فقر، بیکاری و نداری و سر باز زدن دولت از انجام وظایفش در قابل تأمین زندگی مردم بوده وهست که این گونه در سطح میلیونی انسانها را درگیر کرده و زندگیشان را به تباهی و تلاشی کشانده و نهایتا خودکشی را به عنوان تنها راه خلاصی از تحمل درد و محنتهای بی پایان در مقابلشان قرار داده است.
ریشه ها و عوامل سوق دهنده انسانهای جامعه به بلای تباه کننده و نابود کننده ای مانند اعتیاد که امروز دستگاهها و مقامات حاکم بر جامعه از آن به عنوان بهانه ای برای تبرئه خود از کشته شدن بازداشت شدگان در جریان اعتراضات خیابانی مردم استفاده می کنند، حقوقهای پنج برابر زیر خط فقر، معوقات چندین ماهه و حتی سالیانه همین چندرغاز حقوق، بیکاری و نداری هستند که دهها سال است ما کارگران آنها را فریاد می زنیم و علیه آن مبارزه و اعتراض می کنیم ولی همواره پاسخ به اعتراضات و مطالبات ما سرکوب، پیگرد و بازداشت و زندان بوده است.
با وجود همه این مصیبت ها که توسط طبقه حاکم و نظام مدافع آن بر جامعه تحمیل می شود، اما تأمین امنیت جانی و حفظ سلامتی متهمان و زندانیان بی چون و چرا بر عهده حکومتهاست و هیچ دولت و حکومتی، حتی اگر نهادها و ارگانهایش مستقیما در به قتل رساندن بازداشت شدگان و زندانیان نقش نداشته باشند، نمی تواند در برابر به خطر افتادن سلامت یا از دست رفتن جان زندانیان، از خود رفع مسؤلیت کند. در نتیجه مسببین مرگ بازداشت شدگان اعتراضات اخیر به هر دلیلی جان خود را از دست داده اند و حتی کسانی که قبلا مانند شاهرخ زمانی در زندان جان خود را از دست داده اند، مجموعه دستگاههای مرتبط با زندانی نمودن افراد هستند.
جوانمیر مرادی ۲/۱۱/۱۳۹۶
www.anjomanbfk.blogfa
https://t.me/anjomanbfk