قدرت سیاسی محل و محلات

قدرت سیاسی محل و محلات

——————————————————————————

داستان قدرت سیاسی دولتی و طبقاتی همیشه و در همه جوامع و بطور یونیورسالی و از جمله جنگ بر سر قدرت و ماشین دولتی بر سر و کنترل قدرت سیاسی محل و محلات بوده است و در واقع بعنوان یک حکم می توان گفت که از دولت و قانون و نظام حقوقی یک کشور هما طراوت که در سطح محل هست و شاید انالوژی و تشبیه هرم قدرت سیاسی مربوط به توصیف خود هرم هم هست و بنابرین نوک هرم مربوط به دولت و نظام حقوقی یک کشور و ملت و پایه هرم هم مربوط به قدرت و تحکم سیاسی در سطح محل و محلات هم هست.

۱- خیزشی که در یکی دوهفته گذشته سراسر ایران را علیه رژیم اسلامی فرا گرفته یک نه به رژیم اسلامی و حاکمیت سرمایه دارن و البته به نوبه خود یک شورش کور – بدون افق سیاسی و عدم برنامه ریزی شده هم هست و با خود مثولفه های جدیدی را به صحنه سیاست و مبارزه طبقاتی افزود و البته با پیچیدگیهای خاص جامعه ایران – ولی با وجود دورنمای کور و بی افق و البته منطبق با فضای سیاست و عروج ناسیونالیسم در سطح بین المللی اما  رادیکال و جسورانه و میلیتانت هم هست و ارام ارام فضای سیاست و مبارزه طبقاتی را نه تنها وارد فاز دیگری کرده است بلکه پلها و نقطه تعادل های گذشته را هم تضعیف کرده است. حقیقت امر این هست که این موج اعتراضی بر بستر و عروج فضای سیاست بین المللی عروج ناسیونالیسم شکل گرفته است و از اروپا و امریکا و مناظر سیاست بین المللی  شاهد این عروج ملی گراثی هستیم و اگر چه با بسته بندی ضدید و نقد قوانین اسلامی و فقر و فلاکت تحویل ملت داده شده است اما خصلت نمای این حرکت یک افق کور و بی دورنما ناسیونالیستی را نمایندگی می کند و به نظر این نویسنده همچون تمامی فضای سیاست بین المللی کنونی انعکاسی از ضدیت با لیبرالیسم سیاسی بین المللی ( صنعت بزرگ بین المللی و ازادی تجارت جهانی ) و یا همان گلوبالیزشن را در خود دارد و به نوبه خود و مستقیمنا بیان یک رادیکالیسم انسانی را هم نمیکند ولی با این وجود یک تصویر سیاه و سفید از این وقایع خطرناک و بی پایه هم هست. جامعه ایران نه یک جزیره پرطلاطم و توفانی در میان اقیانوس ارام بین المللی سیاست بلکه بخشی از سیاست و اقتصاد بین المللی هم هست و با همان اصول و قواعدی سیاست و اقتصادی بین المللی قابل ارزیابی و بررسی هست. اگر در امریکا و دول اروپاثی قدرت گیری راست ارتجاعی و پس رفت هست به همان نسبت در ایران. یک انرژی توده ای در بند رها شده است که به نوبه خود و بسته به این که چه افق و دورنمای اجتماعی را نمایندگی می کنید مثبت و یا منفی دانست . این انرژی خروشان توده ای و میلیتاند هنوز که هنوزهست بیان افق و ارمان و دورنمای سیاسی مشخصی بجز ناسیونالیسم ایرانی نیست چرا که هنوز نه تجزیه شده و نه یک نیروی مادی و اجتماعی  رادیکال انسانی را نمایندگی نمی کند و این فاکتور اجتماعیست که بیم و نگرانی از اینده را به جلو صحنه رانده است. با وجود این بیم و نگرانی و بر بستر فضای سیاست در سطح ملی و بین المللی اما فصلهای اول و اخر کتاب بالقواه می تواند یکسان هم نباشد و ممکن هست به عنوان جریان سوسیالیستی ستاره اول تیم نبود اما شانس ستاره دوم و سوم تیم را خواهیم داشت و این مهم نه بمعنای دادن چکی سفید به خیل و کمپ غش کننده گان جنبش سرنگونی طلبان پرو غربی هم نیست بلکه دخالت اگاه و با برنامه سوسیالیستی در یک دوران بلو بوشی اجتماعیست .

– ناپلثون می گوید سرباز ترسو تا زمانی ترسوست که چاقو به استخوان نرسیده است و این جمله شاید نه تنها بیان بخش زیادی از خروش امروزی بلکه توازن و مناسیات جدید هم هست. این خروش و خیزش و چاقوی به استخوان رسیده  و همچون ان ارکستریست که نوازندگان را در خود جای داده است اما بدون کوچکترین هماهنگی و البته بدون لیدر و رهبر هم هست.

۲- داستان قدرت سیاسی همیشه و در همه جوامع و بطور یونیورسالی و از جمله جنگ بر سر قدرت و ماشین دولتی بر سر و کنترل قدرت سیاسی محل و محلات بوده است و در واقع بعنوان یک حکم می توان گفت که از دولت و قانون و نظام حقوقی یک کشور هما طراوت که در سطح محل هست و شاید انالوژی و تشبیه به هرم قدرت سیاسی مربوط به توصیف خود هرم هم هست و بنابرین نوک هرم مربوط به دولت و نظام حقوقی یک کشور و ملت و پایه هرم هم مربوط به قدرت و تحکم سیاسی در سطح محل و محلات هم هست . کنترل و اعمال قدرت سیاسی در سطح محل و محلات در عین حال کلید و حلقه اصلی نه تنها توده ای و اجتماعی شدن بلکه بسیج عمومی هم هست و ربط زیادی هم به کمیت و تعداد و تبلیغ و ترویج هم ندارد .این مقوله قدرت سیاسی محل و به نوبه خود می تواند یک محل زندگی از مجموع صدها محله یک شهر- محل کار در یک شهر و کلان شهر و یا بطور مثال یک کارخانه و محل کار هم باشد اما داستان هرم قدرت سیاسی دولتی و طبقاتی بدون درک و به رسمیت شناختن حلقه اصلی قدرت سیاسی محل و محلات و از جمله کارخانجات بی پایه و پوچ هست. به سادگی و در یک جمله این واقعیت پایه هرم هست که واقعیت وجودی سرهرم قدرت را ممکن کرده است و نه برعکس. ان رابطه های به ظاهر جزثی و پیش افتاده همسایگان و اهل محل با هم – جوانان و زن و مرد و خریدار و فروشنده و کارگر و سرمایه دار و کلانتری محل و البته بیسجی محل در سطح محل هست که فلسفه وجودی دولت و قوانین ملی و کشوری را توجیه و حفظ و هر نوع تغییر و تحول در بالانس قدرت محلی خود را نه تنها در سطح و توازن قوای سراسری بلکه قوانین ملی و کشوری هم منعکس خواهد کرد.

 قیام سال ۱۳۵۷ علیه رژیم سلطنت اریامهر یکی از نمونه های برجسته کلاسیک و نه تنها برای هر ازادی خواه و کمونیست ایرانی بلکه در سطح بین المللی هم هست و بر خلاف تثوریهای رایج  توطثه گرایانه و ضد امپریالیستی ملی که همیشه انگشت اتهام را به بالاثی ها و کنفرانسهای دول امپریالیستی رجوع و نشانه گرفته است این قدرت سیاسی محل و محلات بود که سیر تحولات سیاسی و از جمله دستگاه و ماشین دولتی را در تحولات و قیام سال ۱۳۵۷ تعیین و رقم زد . اسلامیستها و مرتجعین محلی در قیام سال ۱۳۵۷ علیه رژیم اریامهر جنگ بر سر قدرت سیاسی محلات را مدتها پیش و به درجات زیادی قبل از رفتن شاه برده بودند و اولین میوه این پیروزی تسخیر ماشین قدرت سیاسی به خیابان کشاندن میلیونها ایرانی از دنیا بی خبر به استقبال یک مرده برخاسته از قبر یعنی روح الله خمینی هم بود ونظام ارتجاعی و جنایت کار جمهوری اسلامی که ما و جهان پیرامون می شناسد نه تنها نتیجه مستقیم دست بالا پیدا کردن ارتجاع محل و محلات و از جمله کمیته های محل و محلات در انقلاب و قیام سال ۱۳۵۷ بلکه تمامی تحولات و سیاستهای ضد انسانی رژیم اسلامی تاکنونی هم هست . شایان ذکر هست که تشکیل سپاه پاسداران و نهاد بسیج محل نتیجه این دست بالا پیدا کردن راست جامعه ایران بود. ان روز و دورانی که مرتجعین – ملاها و بازاریها محل و مدتها قبل از هزیمت اریامهر به زن و دختر محل تحکم کردن که خانم روسری و چادرت  را جمع کن شروع اعمال و قدرت سیاسی محلی اخوند و مرتجعین هم بود و از این رو دولت و نظام اسلامی از اراده و تحکم سیاسی ارتجاع محلات و کار زاده و به دنیا امد و تا به امروز همین قدرت سیاسی محل و محلات هست که توضیح دهند این عده سرطانی حاکمیت ایران اسلامیست .

۳- مقایسه مناظر سیاست در کردستان دهه ۵۰ با تحولات سراسری ایران روشنگربسیاری از نقاط کور غیر قابل روثیت و البته توهمات سیاسی و پوپولیستی این دوران هم هست. در کردستان دهه های ۵۰ و ۶۰ و بر خلاف تحولات سراسری داستان قدرت سیاسی برعکس سراسری پیش رفت و نه به این دلیل که اسلامیستها و مرتجعین قوی و قدرتمند و متحزب نبودند – عکس این صادق بود. اسلام میستها در کردستان – سنیهای مفتی زاده که نسل اولیه همین داعشهای امروزی هستند – و در برخی جوانب قوی و قدرتمند تر از اسلام گرایان شیعه سراسری بودند .انها شخصیت و چهره شناخته شده ای همچون مفتی زاده و اگر نه بیشتر از خمینی اما در همان سطح که نه تنها در ایران بلکه در سطح خاورمیانه هم وسیعنا شناخته شده بود داشتن . نه تنها چهره های محلی و ملی بلکه متحزب و متشکل هم بودند و کمبود خاصی هم از پول و سرمایه هم نداشتن . مدارس قران و اموزشهای اسلامی هم داشتن و در مقطعی انقدر قدرتمند بودند که کمونیستها و سوسیالیستها را در حوضچه مساجد غسل تعمید می داند ولی با این وجود سیر تحولات در کردستان و بر خلاف این ارتجاع محلی و سراسری پیش رفت. تفاوت کردستان دهه ۵۰ و ۶۰ با تحولات سراسری ایران در این بود که اسلامیستنها نتوانستن و یا به کلامی دقیقتر از ازادی خواهان و سوسیالیستها و در سطح محل و محلات شکست خوردند و یکی از حلقه های تعیین کننده این شکست چیزی نبود جزارگانهای اداره و تحکم سیاسی در سطح محلات ( بنکها و شوراهای محلی) ان ابزارهای سیاسی اجتماعی تحکمی بودند که اسلامیستها را در سطح محل و مایکروه شکست داد.

 قدرت سیاسی محل و محلات مهمترین و حلقه تعیین کننده از تجربیات و درسهای قیام سال ۱۳۵۷ علیه سلطنت اریامهر بود و باید دوباره به دور از تثوریها و پیش فرضهای ملی و خارجی ستیزی و اتاق مذاکرات امپریالیستی برگشت و یک نگاه عمیق به این قیام و انقلاب و مکانیزمهای قدرت گیری سیاسی کرد و در این زمینه نه تنها یکی از نمونه های کلاسیک بلکه اثبات این حکم هست که چطور و با چه مکانیزمهاثی دست بالا پیدا کردن ارتجاع و اسلامیستها در سطح محل و محلات منجر به تغییر کیفی نه تنها در قدرت سیاسی – ماشین دولتی بلکه نظام حقوقی ملی کشوری هم شد.

۴- نطفه های زندگی نو و جامعه اینده را باید همین امروز و در بطن کثافت نظام حاضر پی ریزی کرد و این نقل قول به معنی حرف مارکس هم هست. تصویر غالب و در میان مردم و بخش زیادی از سازمانهای سیاسی ضد رژیمی این هست و انچه که لازم و ضروریست حزب و تحزب سیاسی و از این طریق تسخیر ماشین دولتی و قدرت سیاسی و تغییر جامعه از طریق قانون و قانون گذاریست. این تصویر و تبین از اجتماع و داستان قدرت سیاسی به سادگی اراده گرایانه – چریکی و بعضنا دهقانی و مبتنی بر یک رابطه و توازن کمی و فیزیکیست و جامعه و اجتماع را جمع کمی و عددی فرض می گیرد. این تبین و تصویر غیر مارکسیستی و عمداتنا مبتنی بر جمع اوری تودها به طور مکانیکی هم هست و بر دینامیسم درونی اجتماع و طبقات و شهر و کلان شهر منطبق نیست و همانطور که از تجربه و مناظر سیاسی پبداست این افق و طریقه سیاسی ناسیونالیستی – چریکی و برای یک کمونیست فهیم و عاقل سیر به ناکجا اباد دارد.

۵- پیروزی در جنگهای بزرگ و تاریخ ساز نتیجه و محصول نبرد و جنگهای جزثی و محلی و به ظاهر پیش افتاده و غیر مهم است و از این رو قبل از پیروزی در یک جنگ و نبرد تاریخی بزرگ باید نبرد و جنگهای کوچک و جزثی محلی را برد . حقیقت امر و تا جاثی که به رژیم اسلامی بر می گردد و قبل از رفتن به سراغ دولت و قوانین ظالمانه باید این رژیم را در سطح محل و محلات شکست داد . این قدرت سیاسی محل و محلات و بخصوص که رژیم اسلامی از درون ان زاده و متولد و بلوغ یافت هزار چندان هم هست چرا که رژیم اسلامی به این امر واقف هست که شکل گیری و تغییر کمی و کیفی قدرت سیاسی و دولتی از بطن قدرت سیاسی محلات متولد خواهد یافت . سرنوشت رژیم اسلامی روزی و دورانی تعیین و احتمالانه چند ماهه خواهد بود که اقتدار و حاکمیت سیاسیش را در سطح محلات به زیر کشیده و یا عمیقنا تضعیف شده باشد.

 حد فاصله یک انقلاب و سناریوی سیاه و از جمله شرایط کنونی خاورمیانه و در این برهه تاریخی از تاریخ خاورمیانه و بر متن تحولات چند سال گذشته بین المللی فقط یک تار موست و به اسانی یک انقلاب و قیام رادیکال و انسانی می تواند به یک کابوس ملی و بین المللی تبدیل شود. این که چرا این طور هست موضوع این نوشته نیست. باید محلات را ۲۴ ساعته و بر مبنای اراده سیاسی ازادی خواه و برابری طلبانه محل کنترل و اعمال قدرت سیاسی کرد و یا حتی دو فاکته  به این مفهوم که ارتجاع محل قدرت و تواناثی حذف این جبهه برابری طلبانه را نداشته باشد. این دست بالا پیدا کردن در توازن قدرت در سطح محل نه تنها شامل یک مبارزه قانونی بلکه مبارزه غیر قانونی – جنگها و نبردهای خیابانی و محله ای و حتی روانشناسانه هم هست.

۶- کمونیست و ازادی خواه واقعی امروزی نه یک کراوات زده که کارت عضویت یک حزب و جریان را در جیب و مشغول عضو گیری و ادعای تسخیر ماشین و قدرت سیاسی دولتی بلکه ازادی خواه واقعی کسیست که ابزار و وسایل قدرت سیاسی محلی را بنیان و پی ریزی می کند و منافع جنبش را به منافع حزبی مقدم می شمارد و دقیقنا انطور که کمونیستهای کرد در قیام سال ۱۳۵۷ کردند . وظایف یک کمونیست ساختن و تقویت جنبش ازادی خواهی و برابری طلب در سطح محل هست. سوسیالیست واقعی انیست که به محض بر چیدن و اتش زدن کلانتری و پایگاه بسیج محل به مردم محل و اهالی فراخوان شورا و ارگانهای امنیت محل می دهد و از این طریق پایه های اراده سیاسی و تحکم توده ای و دموکراتیک را بنیان می نهد . به محض ویرانی و شکستن ساختار و مناسبات کهن ان نهاد مدرن و دموکراتیک را بر مبنای اراده ازاد و دموکراتیک اهالی محل جایگزین می کند. کمونیست و سوسیالیست واقعی این دوران محل و محلی گراثی است چرا که قبل از این که به سراغ دولت و قوانین ظالمانه و ستمگرایانه ملی رفت باید قدرت سیاسی ارتجاع و از جمله تحکم ارتجاع در محلات را شکست و یا شدیدنا تضعیف کرد.تغییر قدرت سیاسی همیشه از محلات شروع و با محلات خاتمه خواهد یافت و اولین مکانهانی اجتماعی که نظامهای سرکوب گر و مستبط معلق و سرنگون خواهند شد محل و محلات هم هست. باید جنگ بر سر قدرت و قدرت های محلی برد تا به چنین موقعیت اجتماعی ارتقا یافت که توده های میلیونی شما را انتخاب کنند. هر انچه که امروز در سطح محل و محلات انجام و کسب خواهیم  کرد فردا و پس فردا در قوانین ملی و کشوری منعکس و نوشته خواهد شد.

زنده باد اعمال قدرت سیاسی ازادی خواهی و برابری طلب در سطح محل.

جلال برخوردار

ژانویه ۹ ۲۰۱۸