چند نکته رفیقانه و دوستانه با اعضای اپوزیسیون

نوید اخگر
مدتی از پایان جنگ نیابتی که حماس و جهاد اسلامی برای علی خامنه ای و احمدی نژاد در غزه بر علیه مردم فلسطین و کشور اسرائیل براه انداختند گذشته است.

مدتی نیز از انعکاس گفتار های متکی و لاریجانی که گفته بودند غزه حوزه امنیتی ماست و کسی حق ندارد بپرسد حماس چگونه و از کجا سلاح تهیه میکند نیز گذشته است.

مدتی نیز از دستگیری اعضای حماس با چمدانهای پر از پول ۹ میلیون دلاری و دو میلیون یورو ای نیز که از ایران به سوریه و از آنجا به غزه فرستاده شده بود نیز گذشته است.

مدتی نیز از توقف و بازداشت کشتی های رژیم ایران که حامل سلاح برای حماس و جهاد اسلامی در غزه بودند نیز گذشته است.

مدتی نیز از از کشتار فلسطینیان بدست حماس و شکنجه آنان و اعلام رسیدگی به جنایات جنگی حماس بر علیه فلسطینیان توسط مراجع بین المللی نیز گذشته است.
مدتی هم از رنگین کمان موضع گیری سازمانها و گروههای سیاسی و افراد منفرد در مورد جنگ غزه گذشته است چه آنان که به نام اپوزیسیون مانند آقای کورش عرفانی هم صدا با نئو نازیست ها معتقد بودند باید کشور اسرائیل را محو و نابود کرد و سرنوشت یهودیان را بدست مسلمانان فلسطینی سپرد و چه آنان که مثل آقای علی جوادی و بانو آذر ماجدی و دیگران معتقد به شکستن کمر دو قطب تروریستی اسلامی و صهیونیستی و ابقاء تفکر کمونیزم کارگری برای حل مسئله فلسطین در آن منطقه بودند.
چه آنان که این سیاست را هپروتی و راست خواندند و پرو اسرائیلی خوانده شدند و چه آنان که به هر دلیلی مایل به دیدن نقش جمهوری اسلامی در غزه نبودند و یا موجودیت حکومت خودگردان فلسطین توسط محمود عباس را نادیده میانگارند و معتقدند که این رژیم فاشیستی صهیونیستی اسرائیل است که جنگ طلب است و هر از چند گاهی به کشتار مردم فلسطین اقدام میکند و خواستار برپائی کشور مستقل فلسطین نیست را دیدیم و شنیدیم
چگونه نیروی اپوزیسیون خود را عملا در مقام آلترناتیو رژیم قرار میدهد؟
نظریاتی نظیر نظریه من و ما نیز مطرح شد که معتقدیم دیپلماسی آینده ایران دمکرات فردا که از همین امروز باید تجربه و به محک آزمایش سنجیده شود نمی تواند در امور دیگر کشور ها دخالت کند و کمر این قطب و آن قطب را بشکند و همزمان نیز ادعا کند که از سیاست های تروریستی و جنگ سردی جمهوری اسلامی فاصله گرفته است، اگر ما معتقدیم که آلترناتیو این رژیم هستیم و جزو گروه های چپ و یا راست و یا میانه بی غم و درد ایزوله هپروتی و حاشیه ای محسوب نمی شویم باید به این سئوال پاسخ گوئیم که اگر همین فردا رژیم جمهوری اسلامی سقوط کرد و بنا بر هر دلیلی سوسیالیزم ما و یا تفکر و خواست ما هر چه که هست پیروز شد و بر سر قدرت نشست آیا ما میبایستی برای شکستن کمر اقطاب تروریستی و صهیونیستی جهان و یا کشور هائی که مورد تائید تفکر ما نیست اقدام کنیم یانه و یا اینکه دیپلماسی دوستی با تمامی کشور های جهان را در دستور کار قرار دهیم.

ورود به این بحث بهتر ما را وارد واقعیات خواهد نمود و از فرو رفتن در تخیلات هپروتی نجات خواهیم یافت .
بزبان ساده یعنی تمامی پازل های ممکن برای شناسائی و تحقیق پیرامون جنگ غزه بر روی میز جامعه جهانی قرار دارد و هر فرد منصف و بیطرفی اعم از چپ و یا راست و یا میانه میتواند با بازی با این پازل ها و با پشتوانه تاریخی و شناخت جایگاه ماتریالیزم و اسلام سیاسی و  دیکتاتوری های فردی و استثمار توده ها توسط نیروهای سرمایه در زمان جنگ سرد و بعد از آن به حقایقی دست یابد که آن حقایق بتواند در خدمت به رهائی مردم ایران بکار گرفته شود و از چرخش در گردونه های سرگیجه آور حمله و مارک زدن بی محتوا به یکدیگر پرهیز گردد.
هدفی که در تمامی این گروه ها یکسان است خواست برپائی کشور مستقل فلسطین است

هدفی که از راه حل های هپروتی حذف اسرائیل تا دیپلماسی صلح در پشت میز مذاکره را  در یک رنگین کمان سیاسی جای می دهد.
یکی معتقد است که باید اسرائیل را از نقشه جهان حذف کرد تا به ایجاد کشور مستقل فلسطین رسید.
یکی مانند آقای جوادی معتقد است که با اعمال فشار بر متحدین دولت اسرائیل و امریکا و دول غربی است که میتوان به این خواست رسید و هر که را از این تئوری عدول کند پرو اسرائیل و پرو امریکائی مینامد.
متاسفانه آقای جوادی بر روی کشور های غربی برای حل مسئله فلسطین فشار میگذارد ولی برای حل معضل ایران راه حل گشایش و درب های باز اقتصادی را برای اسلام سیاسی طلب میکند و فشار بایکوت را از روی رژیم برمیدارد زیرا بنا به گفته ایشان بایکوت و فشار اقتصادی بر رژیم به ” اقتصاد تجاری مردم ” ضرر میزند هر چند که جهان آگاه است که اقتصاد ایران تنها در دست سپاه پاسداران وزارت اطلاعات و آقازاده ها و نزدیکان رژیم در چرخش است و بس.
 
ایشان توضیح نمی دهد که تا جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی در ایران بر سر قدرت است و نیروی نظامی حماس و جهاد اسلامی و حزب الله لبنان راه میاندازد و حتی کوشش های کمپ دیوید را در آخرین لحظات برای ایجاد کشور مستقل فلسطین از درون منفجر میکند و پیمان صلح اسلو را به نابودی میکشاند و غزه را استان ۱۳ اسلام سیاسی و حوزه امنیتی خود میداند و میخواهد یهودیان را با کمک بمب اتم از روی نقشه جهان حذف کند و در صدد در آوردن حضرت مهدی از چاه جمکران و خلیفه گری ۱۰۰۰ ساله اسلامی در سراسر جهان روز شماری میکند چگونه میتوان به ایجاد کشور مستقل فلسطین پرداخت و به منقدین آقای جوادی خاطر نشان کرد که دست پخت ایشان در مورد فلسطین با سوس پرو اسلامیستی و حمایت از اسلام سیاسی آغشته نیست و  چرائی حمله و هجوم ایشان به اخگر ها و تقوائی ه