خیزش مردم برای سرنگونی! چرا رسانه ها به مردم دروغ می گویند؟

بار دیگر ایران در راس اخبار بین المللی قرار گرفته است. اما این بار بعلتی کاملا متفاوت! “جنبش توده ای مردم برای سرنگونی” با نام و نشان و کاملا معرفه بمیدان آمده است. “اصلاح طلب، اصولگرا، دیگر تمامه ماجرا!”، “جمهوری اسلامی نمیخوایم، نمیخوایم!”، “جمهوری اسلامی مرگت فرا رسیده!”، “سید علی ببخشید، دیگه باید بلند شی!”، “مرگ بر خامنه ای!”، “مرگ بر روحانی!”، “مرگ بر دیکتاتور!”، “ملت گدایی می کنه، آقا خدایی می کنه!، “جونمون به لب رسیده، وقت آزادی رسیده!”، “آخوند سرمایه دار پول منو پس بیار!”، اینها برخی از شعارهای خلاقی است که آرزوی دیرینه مردم بجان آمده را بیان می کند. از این روشنتر نمی توان خواست سرنگونی را بیان کرد؛ از این صریحتر نمی توان نفرت و بیرازی خویش را از رژیمی که نزدیک به ۴٠ سال است با جنایت و سرکوب زندگی میلیون ها انسان را به ویرانی کشیده، ابراز کرد. اگر پیش از این اعتراضات توده ای را می شد، آگاهانه یا غافلانه بشکلی دیگر تعبیر و تحلیل کرد؛ این بار مردم جای هیچ شک و تردیدی باقی نگذاشته اند. پس چرا رسانه های بین المللی در ارائه یک تحلیل و روایت روشن بخود می پیچند، داستان سر می دهند، مانور می دهند و خیزش انقلابی مردم را تحریف می کنند؟
درست یک هفته از جنبش توده ای مردم می گذرد. ابتدا کاملا روشن بود که “کارشناسان” خبری و آکادمیک رسانه ها گیج و بهت زده اند. روز اول گفتند که مردم بدلایل اقتصادی به خیابان آمده اند؛ قیمت تخم مرغ و مرغ چندین برابر شده مردم عصبانی هستند. اما این جنبش با سرعت نور حرکت میکرد. کمتر از ٢۴ ساعت اعتراضات به چندین شهر دیگر کشیده شد و بقول این کارشناسان “شعارها سیاسی” شد. روز دوم در قم صدها نفر به خیابان آمدند و روشن و صریح فریاد زدند: “جمهوری اسلامی نمیخوایم، نمیخوایم!” “کارشناسان” به این شعار توجه چندانی نکردند. وقتی چند شهر دیگر به اعتراض پیوستند، درگیری با بسیجی ها آغاز شد و شعار “مرگ بر روحانی” داده شد. پخش شد که این کار جریان خامنه ای است تا روحانی را بیندازد! تحلیل از این داهیانه تر ممکن نیست! این یعنی خامنه ای و شرکا عقلشان را از دست داده اند و با آتش بازی می کنند! وقتی شعار مرگ بر خامنه ای گفته شد باید روایت دوباره تغییر می کرد. همه یک نفس راحت کشیدند و گفتند: “مردم با خامنه ای مشکل دارند؛ با روحانی مشکلی ندارند؛ مردم می دانند که روحانی از نیروی کافی سیاسی، اقتصادی و قضایی برای پیاده کردن قولهایش برخوردار نیست.”
و از همه جالب تر و باید گفت مضحک تر این بود که در عرض سه چهار روز تقریبا همه یک روایت را ارائه می دادند: “برخلاف سال ٨٨ که الیت و تحصیلکردگان شهری اعتراضات را سازمان داده بودند و در آن شرکت داشتند، این بار عمدتا مردم روستایی اند که دارند اعتراض می کنند؟!” و از آنهم محیرالعقول تر، “اینها پیش از این هواداران و پایۀ سیاسی خامنه ای بوده اند!” جل الخالق!
مردم در نزدیک به صد شهر بزرگ و کوچک، از جمله تهران، مشهد، رشت، کرمانشاه، اراک، سنندج، ساری، همدان، اصفهان، اهواز، کاشان و غیره به خیابان ها آمده اند و بی هراس از این جانیان وحشی “مرگ بر دیکتاتور” و مرگ بر خامنه ای و مرگ بر روحانی فریاد زده اند؛ آنگاه این کارشناسان خیلی وارد در اروپا و آمریکا این چرندیات را تحویل مردم می دهند. همگی یک صدا می گویند که مردم نمیخواهند جمهوری اسلامی را سرنگون کنند. یکی می گوید: “قصد مردم سرنگونی نیست، میخواهند از مقامات منتخب خود حسابرسی کنند!” یکی دیگر می گوید: “رژیم اسلامی بهترین انتخاب مردم است!” طرف خودش در آمریکا زندگی می کند و آنوقت حکم می دهد که رژیم اسلامی بهترین انتخاب مردم است.
باید توجه داشت که این باصطلاح کارشناسان ایران، چه در ظرفیت ژورنالیستی و چه در ظرفیت آکادمیکی، یا لابی های رژیم اسلامی هستند، یعنی منافع اقتصادی شان در گرو بقای رژیم است، یعنی این کسب و کارشان است؛ یا برای رسانه های رسمی غربی کار می کنند که در نتیجه منافع دولت های متبوع خود را بیان می کنند. صرفنظر از دولت ترامپ که برنامۀ خود را دارد، دولتهای غربی نمی خواهند رژیم اسلامی سرنگون شود. علاقمند هستند که کمی رام شود ولی سرنگون خیر. بویژه پس از رفع تحریم بسیاری از کمپانی ها برای سرمایه گذاری به ایران رفته اند و یا سفارشات هنگفت از رژیم اسلامی گرفته اند (بطور مثال ایرباس و توتال). برای اینها در کماکان بر یک پاشنه می چرخد. “اصلاح طلب در مقابل اصولگرا.” و از نظر اینها مردم باید طرفدار باصطلاح اصلاح طلبان باشند. و از این رو همین سناریو توسط رسانه های غربی تحویل مردم داده می شود.
یک کارشناس نارضایتی مردم را به تفاوت شیعه و سنی ربط داده بود؛ نوشته بود که “ایران یک کشور شیعه است” و ولایت فقیه از نظر برخی از “روحانیون” هم غیر قابل قبول است. و در واقع مخالفت با خامنه ای از جانب این “روحانیون” دامن زده شده است. و نتیجه گرفته بود که: “اما تا زمانیکه خامنه ای زنده است ولایت فقیه پا بر جا می ماند.” آیا واقعا هوش زیادی لازم است تا نفرت و انزجار مردم را از دم و دستگاه دین و مذهب تشخیص داد؟ مبارزه و مقابله روزمرۀ مردم با نیروهای مزدور سرکوب را بر سر حجاب، آپارتاید جنسی، روابط جنسی خارج از ازدواج، نوشیدن مشروبات الکلی، استیضاح سنن مذهبی و ابراز تمایل روشن به مدرنیسم و زندگی غیر مذهبی را نمی بینند؟ اینها چگونه کارشناسی هستند؟ بعلاوه، طی همین اعتراضات بود که مردم به تلاش های مذبوحانۀ رژیم برای کشیدن مردم به پشت بام ها و سر دادن الله اکبر یک نه بزرگ گفتند. بجای آن در بعضی شهرها مردم به پشت بام رفتند و شعار “مرگ بر دیکتاتور” دادند. در اراک بود که مردم شعار الله اکبر را هو کردند و شعار دهنده را “بیشرف” خواندند و به او هجوم آوردند تا صدای الله اکبر زیر امواج خشم شان مدفون شد.
این تمام عمق آکادمیا و ژورنالیسم نان به نرخ روز خورِ چکمه لیس و نعلین بوس است. و متاسفانه دنیا از طریق اینها باید به واقعیات جنبش عظیم مردم دست یابند. این نان به نرخ روز خورهایی که از طریق دروغگویی و تحریف برای خودشان نان و نوایی بهم زده اند را باید افشاء کرد. خوشبختانه رسانه های اجتماعی و اینترنت این امکان را در اختیار مردم و ما گذاشته است که هم اینها را افشاء کنیم. هم نقشه های پلیدشان برای آیندۀ ایران را نقش بر آب کنیم و هم مبارزات مردم را آنطور که باید منعکس کنیم. در انقلاب ۵٧ این دولتهای کثیف علیه انقلاب مردم که برای آزادی و عدالت و رفاه بود توطئه کردند و یک شبه یک آخوند کپک زدۀ حاشیه جامعه را به رهبر انقلاب بدل کردند. دولت آمریکا با استراتژی اسلامیست ها در برابر کمونیسم، خمینی و اسلامی ها را وارد میدان کرد، کمک شان کرد و دولتهای اروپایی را نیز به پذیرش این استراتژی قانع کرد. مابقی نیز تاریخ است. تاریخی سیاه و خونین که به سیاه ترین دوران تاریخ بشریت تعلق دارد.
این بار باید هشیار باشیم. این دولتها در عین حالیکه از جریان باصطلاح اصلاح طلب دفاع می کنند، اما برای روز مبادا آلترناتیوهایی را هم در ترشی انداخته اند. مجاهدین، این نیروی باند سیاهی را بعنوان آلترناتیو مد نظر ندارند ولی آماده اند در شرایطی که اوضاع از دستشان خارج شود مثل لیبی و سوریه آنها را وارد صحنه کنند. طلایۀ این نقشه ها را از هم اکنون می توان دید. اما ما باید همراه مردم محکم این شعار را فریاد زنیم: “نه شاه، نه ملا!” شعارهای رادیکال مردم را باید وسیعا گسترش دهیم: نه به فقر! نه به اختناق! نه به حجاب! نه به آپارتاید جنسی! نه به تبعیض جنسی! نه به اسلام! آزادی، برابری اینست شعار مردم! نه شاه میخوایم، نه ملا، شورا، شورا، شورا!