ابتذال در نقد , در باره نشر اکاذیب توسط سران حزب حکمتیست

خلیل کیوان

سران حزب حکمتیست در نشر اکاذیب علیه مخالفین خود ترمز بریده اند. ابتدا دروغ هائی را به مخالفین خود نسبت میدهند و بعد در وصف آنها قلمفرسائی میکنند. این مشغله اصلی شان شده است. و این البته ،چیزی جز آبروریزی و انزوای بیشتر برای آنها نداشته است. فضای بحث سیاسی سالم و روشنگری را به ابتذال کشیده اند.

 کارشان بجائی رسیده است که دروغ های خود را بعنوان فاکت روی نت میگذارند. این تماما از ورشکستکی سیاسی اینها مایه میگیرد. به هر چیزی چنگ میزنند. درس نمیگیرند. نمیبینند که  این روش راه بجائی نمیبرد. و دریغ که هر چه در کارشان ناکام تر میشوند، عمق ابتذال شان بیشتر میشود. جای تاسف است! ورشکستگی سیاسی و ابتذال در نقد، وصف مناسبی برای بیان حال آنهاست. یک نمونه از اکاذیب اخیرشان، نسبت دادن مواضع سیاسی نا گفته و نا نوشته حزب کمونیست کارگری ایران در مورد انتخاب اوباما است. در این مورد، ابتدا توسط محمد فتاحی و اخیرا توسط فاتح شیخ اکاذیبی منتشر شده است.

 

محمد فتاحی بتاریخ پنجم نوامبر در باره اوباما با عنوان " هواداران دخالت نظامی آمریکا درمنطقه صبح امروز شما بخیر!" نوشت : …  سیاست قلدری نظامی و تهدیدات جنگی جایش را به سیاست‌های آرام‌تری خواهد داد. معنی زمینی این جهت‌گیری حذف تهدیدات نظامی علیه ایران و پائین آوردن بودجه‌ اختصاصی برای تزریق خون در رگ اپوزیسیون ناسیونالیست و قومی است.

 

و در ادامه مطلب او میخوانیم که … برای کل اردویی که افق پرو‌آمریکایی در پیش گرفته بود، برای کل اردوی ناسیونالیسم پرو غرب ایرانی، برای جریانات قومی ترک و کرد و عرب و عجم و برای بخشی از چپ بویژه در حزب کمونیست کارگری امروز اصلا روز خوبی نیست!

 

میبینید که برای محمد فتاحی پنجم نوامبر روز خوبی بوده است. انتخاب اوباما چه آرامشی به او بخشیده است. زمان زیادی نمیگذرد که فاتح شیخ حرف متناقضی میزند. اما مثل محمد مفتاحی دروغی را بما نسبت میدهد و به همان سیاق به ما لیجار بار میکند.

 

فاتح شیخ در مطلبی با عنوان " رسالت اوباما – مصادره امیدها و اعتمادها ٬ به سود کنترل بحران" بتاریخ ۲۳ ژانویه نوشته است :  … و بالاخره جریانات ظاهرا "چپ" و در واقع راست نظیر حزب کمونیست کارگری ایران، که بویژه در جریان جنگ غزه یک بار دیگر دوز بالای ناسیونالیسم پروغرب خود را در دفاع از اسرائیل نشان دادند، دارند در قالب پوچ پوپولیستی "مردم به میدان آمده اند"! توهم و توقع خود نسبت به مسیحای نورسیده اوباما را اشاعه میدهند و ماهیت و رسالت ضدکارگری اوباما در شرایط بحران کنونی را با این توجیه که بدیل بوش است! پرده پوشی میکنند. اینها دارند بدترین و نازلترین نوع اپورتونیسم و عوامفریبی شان را در دفاع از اسرائیل و اوباما در معرض دید همگان میگذارند و باید در همین ظرفیت افشا و رسوا شوند.

 

دیدیم که محمد فتاحی از روی کار آمدن اوباما آنچنان ابراز خوشنودی کرده بود که کم مانده آن را جشن بگیرد. او با اعتماد بنفس کم نظیری اعلام کرد که خطر حمله نظامی به ایران بر طرف شد و بشارت داد که دنیا آرامتر میشود. و برای اینکه همین چند جمله حکیمانه را بگوید، لازم دید به حزب کمونست کارگری ایران، لیچار بار کند.

 

حال، فاتح ادعا میکند که ما پوپولیست هستیم و توهم به اوباما داریم. میگوید توهم به اوباما را اشاعه میدهیم. میگوید ما "ماهیت اوباما را بدلیل اینکه بدیل بوش است! پرده پوشی میکنیم".  و لرزه بر تن ما انداخته است که افشایمان میکند.عجب پهلوان پنبه ای! عجب دنیای وارونه ای. محمد فتاحی سیاه بر سفید توهم خود به اوباما را روی نت میگذارد و بما فحش میدهد. فاتح شیخ هم این را بحساب ما میگذارد. یکی شان میگوید ما نظم نوینی و طرفدار بوش هستیم. یکی شان میگوید ما ماهیت اوباما این مسیحای نو رسیده را، به این خاطر که بدیل بوش است را، پرده پوشی میکنیم. این عالیجنابان با آمدن اوباما اعلام کردند گزینه حمله نظامی حذف شد و گفتند دنیا آرام میشود. اکنون از زبان ریئس دفتر سیاسی شان میگویند که حزب ما از روی کارآمدن اوباما ابراز خوشحالی میکند ! چه آش درهمی! کدام حرفشان را باور دارند؟

 

محمد فتاحی منتظر نشد که ما حرفی در مورد انتخاب اوباما بزنیم. او که همیشه در لیچار گوئی  از بقیه  پیش تر است، اینبار هم،  زودتر از دیگران، ما را از خواب بیدار کرد و مژده داد که با انتخاب اوباما گزینه نظامی در مقابله با جمهوری اسلامی بکلی کنار رفته است. و چرت ما را پراند که با انتخاب اوباما، روزخوبی نداشتیم. عجب، چقدر ما ناراحت شدیم!

 

یادمان باشد محمد فتاحی و حزب او پیشتر هم، حمله نظامی آمریکا به ایران را قریب الوقوع میدانستند. و از اینرو، همینکه طرفین برای هم رجز جنگ میخواندند، دوز مبارژه ضد رژیمی شان را پائین آوردند و در جبهه ضد آمریکائی  شمشیر در هوا چرخاندند.  امروز ایشان وعده میدهد که دنیای پس از بوش آرامتر میشود و خطر جنگ رفع
شده است.  تحلیلگر توانای ما که پیشتر باور کرده بود حمله نظامی حتمی است و برای انتقال به مرزها و بحران سازی سر مرزها هم تعجیل داشت، اینبار هم، باورش شده است که گزینه نظامی بکلی حذف شده تا جائی که حب آرامش اوباما را، قورت داده است. او بابت این گیج سری خود، طلبکار هم هست.

 

محمد فتاحی صبر نکرد حزب ما حرفی در مورد اوباما بیان کند، رهبران حزب چیزی در مورد انتخاب اوباما منتشر کنند.  او که نخوانده ملاست و همه چیز را از پیش میداند و در اوهام پراکنی میخواهد رتبه اول را داشته باشد، چشم بسته سیاست اعلام نشده و کسی ندیده ما را، در این زمینه به نقد کشید. اول دروغی را بما نسبت داد و بعد در باره آن قلم به کاغذ کشید و روی نت گذاشت. برای روشن شدن ذهن خواننده لازم است یادآوری شود که چند نوشته از طرف اعضا رهبری حزب در این مورد منتشر شد. کسی که میخواهد بداند حزب ما در مورد انتخاب اوباما چه میگوید و چرا فتاحی و شیخ را به نشر اکاذیب متهم میکنیم، کافی است به دو نوشته از اعضا رهبری حزب، حمید تقوائی و کاظم نیکخواه که لینک آنها را در زیر میاوریم مراجعه کند تا دروغ و شانتاژ آنها را، متوجه شود.

 

اگر فتاحی پیش از اینکه نوشته ای از ما در مورد ا نتخاب اوباما منتشر شود به نشر اکاذیب پرداخت، فاتح بسیار حساب شده تر و آگاها نه تر به آن پرداخت. فاتح شیخ مدت ها پس از انتشار این نوشته ها چنین کرد. او امکان این را داشت که نوشته های  رهبرانی از حزب در باره انتخاب اوباما را بخواند. شاید هم خوانده باشد. بنابراین، میتوانست بجای چسباندن مواضع دلبخواهی به ما، به نقد آنها بپردازد و خواننده را به آنها رجوع دهد. اما، این انتظار از کسی که میخواهد عامدانه اوهام پراکنی کند، زیاد است.

 

یک نکته در باره شان نزول اکاذیب اخیر

اینها میدانند که نشر اکاذیب و اراجیف در مورد حزب کمونیست کارگری ایران در جامعه بردی ندارد. پس شان نزول این خزئبلات برای چیست؟ باید ارزش مصرفی برای اینها داشته باشد. بله،دارد. اینها را اساسا برای مصرف درونی بکار میگیرند. و این، نشانه ورشکستگی سیاسی اینهاست. پرتاب اراجیف و لیچار گفتن به ما، لازمه کارشان است. یک شرط بقاء آنهاست. لذا، هر چه بیشتر در سیاست های خود ناکامتر میشوند، بر غلظت اراجیفی که بما نسبت میدهند، می افزایند.  و معمولا در آستانه هر نشست شان شدت هم، میگیرد. حزب " حکمتیست " در آستانه برگزاری کنگره است. میخواهند تسویه حساب های تازه ای کنند. نوشته فاتح را در همین چارچوب باید نگاه کرد. دارند پای همدیگر را بخاطر شکست هایشان له میکنند.  یقه همدیگر را میگیرند و این پیش شرطی دارد. و آن، خصومت با حزب کمونست کارگری ایران است. اگر کوروش مدرسی در جا انداختن چیزی در بین جداشدگان از حزب موفق بود، همانا  کاشتن تخم خصومت و عداوت کور و آموزش نشر اکاذیب  بود.

 

 لینک ها :

دو مطالب از رهبران حزب در باره انتخاب اوباما  

انترناسیونال ۲۶۹

حمید تقوائی

اوباما، تپه خاکی در برابر سیل!

 http://www.wpiran.org/farsi1/index-farsi.htm

 

انترناسیونال ۲۸۰

کاظم نیکخواه

اوباما و سراشیب آمریکا

 http://www.wpiran.org/farsi1/index-farsi.htm

***۶ فوریه ۲۰۰۹