در این مرحله ،جنبش آزادیخواهی و سرنگون طلبی فرصت و موقعیت مناسبی را از دست داد

در این مرحله ،جنبش آزادیخواهی و سرنگون طلبی فرصت و موقعیت مناسبی را از دست داد .
“مارکس درس های تمام انقلاب ها را در زمینۀ قیام مسلحانه در این سخنان دانتون ، بزرگ ترین استاد تاکتیک انقلاب در تاریخ تلخیص کرده است .” اندرز شخص غایب – لنین “تهور، تهور و باز هم تهور”
سد ارتجاعی حاکمیت سیاه اسلامی بر ایران با سیلاب های ناگهانی و خروشان مبارزات اخیر ترک برداشت و حکومت را وحشت زده و دست پاچه و در مانده کرد . مبارزه و تلاش آوانکاردهای انقلاب و این صف پیشرو در اولین حرکت خود بی نتیجه ماند . توده های ستمدیده که جان به لبشان رسیده و خواهان سرنگونی رژیم اند به ندای ملحق شدنشان به مبارزین در صحنه جواب ندادند . صف پیشرو بدون حضور این مردم تنها ماند . عدم شرکت توده ها به دشمن نیرو و انرژی بخشید . سرکوب حرکت های اعتراضی آغاز کرد . در این مرحله ، جنبش آزادیخواهی و سرنگون طلبی فرصت و موقعیت مناسبی را از دست داد .
در صورت توده ای شدن این تظاهرات و حرکات اعتراضی حکومت بنا به موقعیت ضعیفی که داشت و به آن تحمیل شده بود ، نمیتوانست و قادر نبود به سرکوب توده ها متوصل شود . چون سرکوب چنین صفی یعنی خود را به کام مرگ بردن .
در ابتدای این حرکات انقلابی معترضین با تکرار شعار ” نترسید نترسید ، ما همه با هم هستیم .” مردم را دعوت به صف خود میکردند . با عدم ملحق شدن توده های مردم به آنان شعاری در نکوهش و سرزنش آنان سر دادند و آنها را “بی غیرت ها” خواندند .
شجاعت و تهور در مبارزه و مراحل آن جایگاهی خاص و گاه تعیین کننده ای دارد . تهور در مبارزۀ طبقاتی اکتسابی نیست . خصلتی طبقاتی است .
در جا به جایی قدرت در قیام ۵۷ ، در اقشار میانی جامعه ایران تجزیه رخ داد و لایه هایی از این قشر در حاکمیت و منافع آن سهیم شدند . بخشی از شرکت کنندگان در مراسم تظاهرات به طرفداری از حکومت اینها هستند و قسمت اعظم این اقشار در موقعیتی روز به روز ضعیف تر قرار گرفت . در کنار طبقۀ کارگر و دهقانان ، دیگر محرومان و ستمدیدگان جامعه را این اقشار میانی تشکیل میدهند .
به میدان آوردن و آمدن این اقشار در مبارزه با نظام حاکم کار اراده گرایانه و ساده ای نیست . ترس و وحشت و تزلزل و احتیاط آنها در مقابل دشمن سرکوبگر بیشتر از منفعت های آنان است . فقط طبقه ای پیشرو که منافع آنان را تصویر کند و در پیشاپیش مبارزه قرار داشته باشد و یا یک جریان سیاسی قدرتمند قادر خواهد بود این اقشار را با خود همراه کند و آنان را به میدان مبارزه بکشاند . این مسئله در تاریخ بارها اتفاق افتاده است . چه به صورت مثبت و چه در حالت منفی آن .
در جریان انقلاب اکتبر در روسیه و مبارزات طبقۀ کارگر به اتکای حزب بلشویک این امر صورت گرفت و در قیام ۵۷ هم ارتجاع پان اسلامیستی توانست این اقشار را به نفع خود به میدان آورد .
در کشاکش مبارزۀ طبقاتی آینده این امر را طبقۀ کارگر به عهده خواهد داشت .
آزادی و رهایی محرومان و ستمدیدگان و طبقات و اقشار زجر کشیدۀ جامعه تنها در گرو به میدان آمدن طبقۀ کارگر و حزبی پیشرو او و با بر پایی حکومت کارگری ممکن خواهد بود .
بهروز شادیمقدم
۷٫۱٫۲۰۱۸
http://hadait.blogfa.com/