منظور از کلمۀ ” شما ” فقط رهبری حزب حکمتیست است ( درارتباط با نوشتۀ اخیررفیق سوران )

بهروز شادیمقدم

مطلب ( اما اگرحزب حکمتیست به " نئوتوده ایسم " متهم شود …. ) شاید گویا نبوده و   توضیحاتی همراه با جواب به سئوالاتی که رفیق سوران از من کرده را لازم ساخته است .

– جملۀ خطاب اَمیز ِاین نوشته و اَوردن کلمۀ " شما "  منظور فقط رهبری حزب حکمتیست است (نه حتی بدنه اَن حزب و همۀ اَنهایی که با این رهبری در این مورد هم نظراند و هیچ کس دیگر ) را مدنظر نداشته ام .
اول جملۀ پایئن اَمده و بعد خطاب به "  رهبری حکمتیست " است :
" رهبری حکمتیست ها با تبینی که از خود دارد و با دنیایی که از خود ساخته و تصویری که از محوری بودنش در جنبش چپ ( این را خودشان هم بارها گفته اند . ) برای خود پرداخته است این اجازه را به خود میدهد تا درنقش یک قیم  ِجنبش به مخالفینش بتازد . "
– تیتر ( اما اگرحزب حکمتیست به " نئوتوده ایسم " متهم شود …. ) هم بخشی از خود مطلب است :
" امابازاگر همین فردا حزب حکمتیست به توده ایسم و نئوتوده ایسم متهم شود ، موضع ما باید این باشد که بگویم متاسفانه دراتهام زنی به احزاب چپ ، حزب حکمتیست با حزب توده شباهت دارد و بنابه مصلحت های تشکیلاتی و اهداف سیاسی ( حتما" به قدرت رسیدن ) از روش اَنها بر علیه احزاب کمونیستی و انقلابی استفاده میکند . "
نقل ازمطلب : " اما اگرحزب حکمتیست به " نئوتوده ایسم " متهم شود …. "
در این جمله اتهام " نئوتوده ایسم " به حزب حکمتیست یک فرض ، یک مثال یک احتمال است .درضمن اَوردن خود کلمۀ " اتهام " در اول جمله به معنای رد اَن است .
 اما شباهت حزب حکمتیست و حزب توده در اتخاذ روش اتهام زنی دیگرامرمعلوم و روشنی است و ثابت کردن نمیخواهد . فقط برای یاداَری اَوردن جملۀ پائین و رجوع به نوشته های حزب حکمتیست که این اتهامات دراَن اَمده کافی است  :
 " حزب توده سازمانهای انقلابی و چپ( امثال اتحادمبارزان کمونیست،حزب کمونیست ایران و کومه له ) را تربچۀ پوک ، گروهک ( شما به جای این عنوان برای کم نشان دادن طرف مقابل از عناوین دیگر به جای اسم واقعی استفاده میکنید ) امریکایی ، درجبهۀ امپریالیست ،ارتجاعی مینامید و شما هم اَنها (اتحاد سوسیالیستی کارگری ، حزب کمونیست ایران و کومه له ) را جبهۀ ارتجاع ، اطلاعاتی ، لانۀجاسوسی ، پلیس ، عنصر انحطاط ، فساد سیاسی ، بی شرم و فاسد خطاب میکنید . "
نقل ازمطلب : " اما اگرحزب حکمتیست به " نئوتوده ایسم " متهم شود …. "
– رفیق سوران نوشته است :
" اگر این فصل از بحث را تمام کردیم  آنوقت میتوان سراغ فصل دیگری برویم و در مورد تحمل کردن و یا نکردن نظرات دیگران دیالوگ دیگری را شروع کنیم . انتظار من این است  که برای رد اتهامات وارده به اتحاد سوسیالیستی  استدلالات خود را در اختیار مخاطبین این بحث قرار دهید . "
اتهامات وارده به اتحادسوسیالیستی کارگری این ها هستند : نئوتوده ایسم ، جبهۀ ارتجاع ، اطلاعاتی ، جاسوس  ، پلیس ، عنصر انحطاط ، فساد سیاسی ، بی شرم ، فاسد و ..
درست تراست اول مدعی این اتهامات ( که در جای خود هر کدام از اَنها جرم سنگینی دارد و در یک جامعۀ مدنی و نرمال برای بعضی از این جرایم حاملین اَن محاکمه و در عرصۀ اجتماع محرومیت هایی خواهند گرفت و از دیدگاه مارکسیستی نیز اَن جرایم  قابل تحمل و گذشت نیستند .)   استدلالات خود را در اختیار مخاطبین قرار دهد نه من که برای اثبات این اتهامات برعلیه اتحاد سوسیالیستی کارگری ، حزب کمونیست ایران ، کومه له دلیلی خواسته ام و ندیده ام تا اَنرا با استدلال رد کنم .
– بحث دیگر رفیق سوران :
" احتمالا و به احتمال صد در صد شما تاکنون قانع نشده اید ولی اشکال جواب شما این است که در آن دو مورد مشخص جنبش کارگری و دانشجویی جواب مشخص و استدلال مشخص برای رد ادعاهای دیگران را نداده و با یک جمله کوتاه که " از کاه کوه ساختن " یکسر وارد بحث دیگری شده و موضوع مورد بحث را آگاهانه و یا ناآگاهانه از نقد عملکردهای این جریان در دو جنبش مشخص در یکسال گذشته به تحمل نکردن نظرات دیگران عوض کرده  و کلمه استالینیزم را از کل ماجرا نتیجه گرفته اید . اینجاست که مخاطب نه جواب موضوع قبلی را میگیرد نه موضوع بعدی . "
در نوشته قبلی هم نوشتم که به شرکت دربحث جنبش کارگری و دانشجویی در سال گذشته و اختلافات پیش اَمده در طیف چپ در این موردعلاقه ای ندارم .
از طرف دیگر اتهامات فوق را برای طرف مقابل ( اتحاد سوسیالیستی کارگری ، حزب کمونیست ایران ، کومه له ) و موضعگیرهایشان در این زمینه و کلا" اَنان را بعنوان بخشی از نیروی چپ مستدل نمیبینم .
ضمنا" تحلیل اَنهایی که این سه جریان را با مشخصات و اتهامات فوق ارزیابی میکنند این نتیجه گیری دلبخواهی را بدنبال خواهد داشت که این جریانات به جبهۀ ارتجاع تعلق دارند .
درصورتی که پراتیک و واقعیت عینی این تشکل ها ( با هر اشکالی که داشته باشند و هر موضعگیری غلطی که اتخاذ کرده اند ) چیز دیگری میگوید .
این تحلیل و ارزیابی و شیوۀ اتهام زنی و نتیجه گیری حاصل از اََن با مارکسیسم به مثابه علم مبارزه هیچ همخوانی ندارد .
– منظور من از جملۀ  " از کاه کوه ساختن " همانطور که درجمله اَمده ، مشخصا" موضع رفیق کورش مدرسی در قبال مسئلۀ مورد بحث است . چون فقط او بحث تئوری را پیش اَورده  ( یعنی پرداختنش به " نئوتوده ایسم " ) :
" اینکه دریک سال گذشته در جنبش کارگری و دانشجویی مبارزاتی صورت گرفته ( با اَگاهی ازاهمیت این مبارزات و قابل دفاع بودن اَنها ) و احزاب و سازمان ها در این رابطه درگیر شدند ،غلط و درست مواضعی گرفته اند ، میشود به بررسی و نقدهمدیگر پرداخت . درعوض از کاهی کوهی درست کردن و بحث تئوری را پی
ش اَوردن و مخالف خود را به انواع و اقسام اتهامات متهم کردن ، نشان ازمشکل دیگر دارد .  :
نقل ازمطلب : " اما اگرحزب حکمتیست به " نئوتوده ایسم " متهم شود …. "
بهروز شادیمقدم ۹٫ ۲٫ ۲۰۰۹
http://shadochdt.wordpress.com