مجمع جهانی داووس و “جهان نو”!

تقی روزبه
 taghi_roozbeh@yahoo.com

اخیرا اجلاس سالانه دوفروم بادو رویکرد متضاد برگزارگردید. یکی ازآنها مجمع جهانی اقتصاد درداووس سویس بود ودیگری همایش مخالفان نظام سرمایه داری و  طرفداران "جهانی دیگر"که دربندربلم برزیل و درمنطقه آمازون برگزارشد.آنچه که اساسا این دو نشست را ازنشست سالهای قبل متمایزمی کرد،برگزاری آنها درشرایطی بود که اقتصادجهانی دچاربحران ورکود بی سابقه شده است.

 درچنین وضعی،طبعا تلاش اصلی نشست داووس معطوف به یافتن راه کارها  و توافق حول اقداماتی مشترک برای خروج نظام سرمایه داری ازچنبره بحران اقتصادی وپی آمدهای آن بود؛همانگونه که تلاش اصلی فروم دیگرمی توانست گفتگوحول ابعاد این بحران وچگونگی فعال تروهماهنگ ترساختن مبارزه علیه کاپیتالیسم و ساختن جهانی خالی ازاستثمارباشد
دوبسترو دورؤیا!
وقتی که سرمایه داران هم مدافع "جهانی تازه"می شوند!.
رئیس جمهورفرانسه،سارکوزی اخیرااظهارداشت که ازدل بحران، "جهانی نو" زائیده خواهدشد. باین ترتیب وی ظاهرامی خواهد نشان بدهد که گویا به روح زمان وآنچه که درزیرپوست آن می گذرد واقف است وحتا قادربه سبقت گرفتن ازاوباماست  که پیش ازاو به طرح آن پرداخت و باضرب آهنگ شعار"تغییر" و"مامی توانیم" به قدرت رسید! دراین گردهم آئی نیز بارها واژه  نظم جدید و یا  "جامعه جهانی جدید" درخلال سخنان شرکت کننده گان مطرح گردید.ظاهرا وخامت بزرگترین بحران اقتصادی نظام سرمایه داری پس از۱۹۳۰،کارگردانان نظام حاکم برجهان را به این صرافت انداخته است که دیگر وضعیت کنونی-وضعیت بی مهارسرمایه مالی وبازار- قابل دوام نیست وپیش ازآنکه دامنه بحران به رکودبیشترویا حتا احیانا به فروپاشی نظام موجود منجرشود،باید سکان کنترل بحران را با شعارضرورت شکل دادن به "جهان جدید" بدست گرفت.گرچه درطی ماه های گذشته با کشیده شدن آژیرخطردرپی ترکیدن باصطلاح حباب بحران مسکن،عملا حالت فوق العاده اعلام شده بود ودولت های بزرگ سرمایه داری نیزبلافاصله دست بکارشدند و هیچ تردیدی هم درزیرپاگذاشتن اصل مقدس عدم مداخله دولت دراموراقتصادی وبازار بخود راه ندادند و وقعی به اعتراضات وغرولندهائی که بعضا درپی زیرپاگذاشتن این حکم مقدس برخاست ننهادند.رؤیت بیماری وبه تماشانشستن! حاشا که  عین کافری است!اگردولت درچنین مواقعی واردعمل نشود،پس تکلیف ومبنای وجودیش به مثابه ابزارسیادت طبقاتی چه میشود؟!درهرحال نباید فراموش کرد،همانطورکه همواره هم رسم براین بوده است،احترام به "دموکراسی ومراجعه به آراء شهروندان" درشرایطی که اوضاع  درامن وامان است بجای خود محفوظ ،اما درمواقع بحرانی وخطیر ولحظاتی که بقاء بیماردرگروعمل جراحی  است، فرصت را نباید با پرداختن به این گونه تشریفات بباد داد!. ابتداباید عمل نجات راصورت داد،آنگاه نوبت رعایت بقیه تشریفات هم فراخواهد رسید.وباین ترتیب مانند همیشه، تصمیمات کلان وسرنوشت سازدرتنگ ترین حلقه قدرت ودورازچشم رأی دهندگان وحتا علیرغم خشم آنان اتخاذمی شود ومردمی که باید بار تصمیمات وبارسنگین بحران را بدوش بکشند،ازطریق وسائل انحصاری سازنده افکار توجیه خواهند شد.آری درچنین شرایطی عمل نجات بیماربرهرچیزدیگری تقدم مطلق دارد و این شعارکه"اقتصادسرمایه داری بیماراست،بگذارید بمیرد"به اردوی مقابل و مثلا اعتصاب کنندگان  فرانسوی اختصاص دارد.عقلانیت بورژوازی وشعارآن اما چیزدیگری است: اقتصاد"بیمار"است، بدون فوت وقت و رعایت هرگونه تشریفاتی،بهرقیمت وباهمه امکانات موجود به نجاتش به شتابید! همانطورکه از فردای شروع بحران،بدون معطلی،عمل نجات "بیمار"،یعنی تزریق بی محابای خون(بخوانید غذای لازم برای سیرکردن اشتهای پایان ناپذیرسرمایه که بیهوده  آن را بیماری می نامند) به اندام مریض شروع شد. این دغدغه که خون چه کسانی این چنین بی محابا ازبدنشان کشیده می شود وبه بشیوه اورژانسی به اندام "بیمار"تزریق می گردد،و این که چه برسرآن میلیونها ومیلیاردها انسان بی رمق و تکیده وزردچهره می آید مساله بورژوازی نیست واساسا ارزش مطرح کردن ندارد. براستی قیمت نجات"بیمار"که بقاء ومماتش مشرف برزندگی چندمیلیاردانسان می باشد،چندتریلیون است؟! تاکنون رسما بیش ازچهارتریلیون(چهارهزارمیلیارددلار) ودرحقیقت خیلی بیش ازاینها، ازکیسه مالیات برگرفته شده ازشهروندان وبه عنوان یارانه وکمک بلاعوض به اندام سیری ناپذیر این غول بیمارتزریق شده است.بدون آنکه هنوزنشانه امیدبخشی از بهبودی وکاهش ولع سیری ناپذیرش رؤیت شود!.آیا ذره ای مبالغه دراین تصویروجود دارد؟! مطلقا نه. بگذارید به دونمونه  گویا  وهردودرآمریکا اشاره کنیم:
نمونه اول:خبرتکان دهنده ای  باعکس وتفصیل درجراید منتشرشد دال بر اینکه پدرومادری خود و۵ فرزند ۱تا ۸ ساله اشان را کشتند!.علت خودکشی،بیکارشدن هردو وناکامی دریافتن کارجدید وناتوانی در پرداخت  قسط منزلشان بود.دورنمای تیرگی وفلاکت برامید به زندگی غلبه کرد وازآنجاکه دوست نداشتند فرزندانشان به سرنوشت آنها دچارشوند،تصمیم گرفتند که برای رهائی ازفلاکت وناامیدی به به حیات خود وفرزندانشان خاتمه دهند.براساس همین گزارش تاکنون ۵ مورد کمابیش مشابه این فاجعه  وبادلایلی همانند آن بوقوع پیوسته است. گزارش ادامه می دهد که درمقابل درب بیش ازنیمی ازخانه های این منطقه تابلوی توقیف،بدرخواست بانک وام دهنده نصب شده است.
بیهوده نبود که خبرنگاران درگزارششان ازاین تراژدی نوشتند:آقای اوباما! مسأله درهمین جاست ونه درافغانستان! آری سرمایه ازخون رنج وزحمت رنجبران زنده است وگویا بهنگام بیماری اشتهایش چند برابرمی شود!
نمونه دیگر:
درخبرها آمده است که اوباما درپی انتشارگزارشی درمورد حیف ومیل کمک های فوق العاده که درقالب بسته اقتصادی صدها میلیارد دلاری بوش به بانکها و…صورت گرفت و باهدف  تجدید حیات با